جنگ بزرگ و درسهایی برای کسبوکار
بیش از یک قرن، از فاجعه جنگ جهانی اول میگذرد. جنگی که در اروپا شعلهور شد و جهان را طعمه خود ساخت. در تاریخ اول آگوست سال 1914 امپراطوری آلمان به روسیه اعلام جنگ داد و دلیل آن قتل فردیناند ولیعهد امپراطوری اطریش و همسرش در سارايوو بود. چند هفته پس از خاكسپاري آرام اين دو نجيبزاده، صدای توپخانه زمین را لرزاند و جنگ خوفناك جهانی اغاز گردید.
ین جنگ به سبب فراگیری آن به نام جنگ بزرگ و جنگ برای پایان جنگها میناسیم. جنگ جهانی اول از هر جهت یک فاجعه جهانی محسوب میشود، جنگی که از برجستهترین رخدادهای تاریخ بشریت بوده و نقش بزرگی در تعیین سرنوشت قرن بیستم داشت. بخستین بار سلاحهای بیولوژیک شیمیایی در این جنگ بکار رفت. مناطق غیر نظامی مورد تاراج جنگندهها و هواپیماها قرار گرفته و کشتار زیادی از غیرنظامیان صورت گرفت. جنگی که پایاني بر حکومتهای پادشاهی در چند کشور اروپایی و از میان رفتن برخی دودمانهاي قدرتمند نظیر عثمانیها بود. حدود 70 میلیون قوای نظامی در جنگ جهانی اول حضور داشتند که نزدیک به 9 میلیون نفر آنها به کام مرگ فرو رفتند. جنگی گرانقیمت که به طور مسلّم با چنین ابعادی یک بازی استراتژیک محسوب میشود. لذا این جنگ درسهای پرباري برای آموختن دارد.
چشم هاي كمسوي رصدگران، يكي از دلايل اصلي بروز جنگ بود
این جنگ نشان داد که نواقص و اشتباهات میتوانند خود را به طور ماهرانهای استتار کنند. حتی پیش از جنگ نیز، علایم هشدار دهندهای مبنی بر بروز تنش میان برخی کشورها که بعدها درگیر جنگ شدندوجود داشت. در واقع رصدگران این کشورها، یا از این نشانهها چشمپوشی کردند و یا کاملاً نسبت به آن غافل بودند. واقعیت این است که هوشمندی و رصدگری دقیق این کشورها میتوانست مانع از بروز فتنه و روشن شدن شعله جنگ باشد.
میدانیم که بر اساس تئوریهای بسیار از جمله بطور مثال نظریه آشوب، رخدادهای کوچک میتوانند به فجایع بزرگی بینجامند. این مسأله در امور مرتبط با کسبوکار نیز صادق است و مدیران بهعنوان حافظان ثبات و بالندگی بنگاههای اقتصادی نمیبایست از هیچ جزئیاتي، ولو کوچک چشمپوشی کنند. این مهم، ضرورت ایجاد کسبوکارهای هوشمند را موجب میشود. برای اینکه مدیریت عالی در سازمانها داشته باشیم باید بتوانیم در خصوص آینده، داناییمان را بیشتر کنیم؛ پس کشف آینده و مهندسی هوشمندانه آینده مورد توجه بنگاههای پیشتاز است و لازمه همهی اینها این است که رصدگري و مدیریت بر اطلاعات را بیشتر کنیم. در واقع كسب و كارها به اين دليل شکست می خورند که به خاطر نداشتن اطلاعات تصمیمات نادرست می گیرند.
لذا باید سازمانهایمان را تبدیل به سازمانهای هوشمند كنيم که به صورت پیوسته محیط و رقبا را زیرنظر دارند. سازمانهاي هوشمند به ندرت دچار بحران مي شوند و اين سازمان ها را مدیران هوشمند اداره میکنند که انسانهای هوشمند را بهکار میگیرند.
اشتباه، اشتباه میآورد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که عوامل اصلی بوجود آورندهی جنگ جهانی اول با پایان آن هم چنان حل نشده باقی ماندند و طرفهای درگیر به خاطر فرسایش حاصل از جنگ، تنها به پاک کردن صورت مسأله پرداختند. جنگ جهانی اول آتش زیر خاکستری بود که به دلیل بیتدبیری و عدم قطعیت در راه حل اندیشی، جنگ جهانی دیگری را شعلهور ساخت. بازاریابان و مدیران باید با علم به این موضوع از احتمال سر باز کردن مسائل حل نشده و اشتباهات گذشته غافل نشوند. لذا، اقدامات باید معطوف به حل دائمی مسائل و جراحی عمیق آنها باشد، نه اکتفا به مسکنهای زودگذر و درمانهاي مقطعی.
مديران نالايق
جنگ جهانی اول، نزاعی خونبار میان رهبران و مدیران نالایق بود، رهبراني که با سبکسری و عدم آیندهنگری، جهان را در خوف و وحشت فرو بردند. سرنوشت این جنگ در دست مدیران آن بود، مدیراني که گاه نقش آنها در نبردگاه مغفول میماند. به یاد داشته باشیم که رهبران هم چنین نقشي کلیدی در کسبوکار بازی میکنند، آنها ستون فقرات سازمان بوده و شاید حیات یا مرگ سازمانها در گرو تصمیمات ایشان باشد. وجود ايراد در شخصيت، عملكرد و يا نگرش یک فرد معمولی ممكن است تاثير چنداني بر شرايط كلان جامعه نداشته باشد، اما زماني كه یک مدیر که مجموعه ای را رهبری می کند چنین مسائلی داشته باشد، كل سازمان و بلكه كل جامعه را دچار خسارت خواهد كرد.
سبز باشيد