۱۸ عادت مردمان خلاق(بخش اول)
بودن ، بدون جای پا ، مثل نبودن است. ناشناس
جهان، کارگاه خلاقیت ماست. اینکه احساس کنیم فاقد خلاقیت هستیم تنها یک باور اشتباه اما اصلاح پذیر است. فاجعه زمانی آغاز می شود که به این نتیجه برسیم بدون خلاقیت هم زندگی امکان پذیر است. کارگردان هستی، ما را برای ایفای نقش اول خلاق بودن انتخاب و تربیت کردهاست ؛ این خود ما هستیم که گاهی اصرار داریم جزو سیاهی لشکر باشیم.
خلاقیت به روشهایی رمزآلود و اغلب متناقض نمود می یابد. تفکر خلاقانه یک ویژگی تعیین کننده و پایدار در برخی شخصیتها است، اما گاهی ممکن است بر اساس موقعیت و زمینه ها تغییر کند. ایده ها اغلب غافلگیرانه و از ناکجاآباد پیدا میشوند و آن زمانی که بیش از همیشه به ایده ای برای پیشبرد کار خود نیاز داریم، خود را در جایی پنهان میکنند و تفکر خلاق نیازمند شناخت پیچیدهای است و با این حال کاملا جدا از فرآیند تفکر عمل میکند.
نوروساینس، تصویری پیچیده از خلاقیت ارائه میدهد. همانطور که دانشمندان امروز میدانند، خلاقیت پیچیده تر از تمایز میان راستمغز و چپمغز بودن است (راستمغز بودن یعنی خلاق و احساساتی بودن و چپمغز بودن یعنی منطقی و تحلیلی بودن). در واقع، گمان میرود که خلاقیت تعداد فراوانی از فرایندهای شناختی، مسیرهای عصبی و احساسات را شامل میشود و با این وجود ما همچنان تصور دقیق و جامعی از نحوهی کارکرد خیال انگیز ذهن خود نداریم.
همچنین از دیدگاه روانشناسانه، شناخت و تفکیک انواع شخصیتهای خلاق به سختی حاصل میشود. بیشتر به این دلیل که چنین شخصیتهایی پیچیده و متناقض هستند و از عادات تکراری و روزمرگی اجتناب میکنند. تحقیقات نشان داده است که خلاقیت مجموعه ای از چندین ویژگی، رفتارها و تاثیرات اجتماعی در یک فرد است.
دکتر اسکات بری کافمن، مدیر علمیِ مؤسسهی خیال در دانشگاه پنسیلوانیا، در مصاحبه با نشریهی هافینگتن پُست میگوید: «در واقع خودشناسی حتی برای افراد خلاق هم دشوار است، زیرا شخصیت خلاق از شخصیت غیرخلاق بسیار پیچیدهتر است. همچنین این دست افراد، معمولا افکار آشفته و پریشانتری دارند.»
هرچند شکل ثابتی از افراد خلاق وجود ندارد، آنها دارای برخی رفتارها و ویژگیهای مشترک هستند که در ادامه ۱۸ مورد از این ویژگیهای مشترک را معرفی میکنیم. در واقع این ۱۸ مورد، ۱۸ کاری هستند که افراد خلاق متفاوت از سایرین انجام میدهند:
۱. آنها خیالبافی میکنند
افراد خلاق علیرغم آن چیزی که اطرافیان ممکن است در گوششان بخوانند، میدانند که خیالپردازی و پرسه زنی ذهنی به هیچ عنوان مترادف با اتلاف وقت نیست.
مطابق گفتهی کافمن و روانشناس ربهکا ال. مکمیلان، نویسنده مقالهای با عنوان «در وصف خیالپردازی سازنده» ، خیال بافی میتواند به فرآیند تولید خلاق کمک کند. و البته بسیاری از ما به تجربه دریافته ایم که سر و کله بهترین ایدههایمان ظاهرا خیلی اتفاقی و هنگامی که ذهنمان جایی دیگر بوده است، پیدا شده است.
گرچه خیالپردازی ممکن است مترادف با بیفکری تلقی شود، اما یکی از مطالعات انجام شده در سال ۲۰۱۲ نشان داده است که این کار در واقع میتواند شامل حالتی از درگیری شدید ذهنی باشد- خیالپردازی میتواند منجر به اتصالات ذهنی و بینشهای ناگهانی شود، زیرا به توانایی ما در یادآوری اطلاعات در مواجهه با حواسپرتیها ارتباط دارد. عصبشناسان همچنین دریافتهاند که خیالپردازی شامل همان روندهای ذهنی درگیر در تخیل و خلاقیت است.
۲. آنها همهچیز را مشاهده میکنند
جهان برای مردم خلاق به مانند یک صدف در مشتشان است – آنها فرصتها و احتمالات را در همه جا و در هر موقعیتی میبینند و مدام اطلاعاتی را به خود جذب میکنند که در حکم غذای روحیسه خلاقیت پرورشان است. همانطور که هنری جیمز معروف در جمله ای مشهور نقل میکند، نویسنده کسی است که هیچ چیزی از دیدگان تیزبینش پنهان نمیماند.
جوآن دیدیون نویسنده، همیشه و همه جا یک دفترچه همراه داشت و مشاهداتش را پیرامون افراد و رخدادها در این دفترچه یادداشت میکرد تا در نهایت بتواند از آنها به عنوان روشی برای شناخت بهتر پیچیدگیها و تناقضات ذهن خودش استفاده کند.
او در مقالهای با عنوان «درباره همراه داشتن دفترچه» مینویسد: « هرچند ما حسب وظیفه ذاتی خود تمام آن چیزهایی را که در اطرافمان میبینیم ضبط میکنیم، مَخرج مشترک همهی چیزهایی که میبینیم همیشه، به طور شفاف و بیشرمانهای، «من» کینهتوزِ خودمان است. این دفترچه، مجموعهای مبهم و غیر قابل تشخیص هستند که تنها برای شخص نشانهگذار آن دارای معنا و مفهوم است.»
۳. آنها زمانهایی کار میکنند که بیشترین راندمان را دارند
بسیاری از هنرمندان بزرگ میگویند که بهترین آثار خود را یا در صبح خیلی زود یا آخر شب انجام میدهند. ولادیمیر نابوکوف نویسنده ، به محض اینکه از خواب بیدار میشد، ساعت ۶ یا ۷ صبح، شروع به نوشتن میکرد و «فرانک لوید رایت». طراح منزل، ساعت ۳ یا ۴ صبح از خواب بیدار میشد و چندین ساعت کار میکرد و دوباره میخوابید. اینکه در چه ساعتی بیشترین بهره وری را دارید مهم نیست، اما افرادی با کارهایی خلاقانه اغلب میدانند که چه زمانهایی ذهنشان شروع به کار میکند و در نتیجه روز خود را بر آن اساس تنظیم میکنند.
۴. آنها زمانی را با خود خلوت میکنند
رولو می روانشناسِ اگزیستنسیال مینویسد: «برای گشودن مسیر خلاقیت، هر فردی باید ظرفیت استفادهی سازنده از تنهایی خود را داشته باشد و بر ترس از تنها بودن غلبه کند.»
تصور غالب از هنرمندان و افراد خلاق، انسانهایی عزلت نشین است. این تنهایی سازنده میتواند کلید خلق بهترین کارهایشان باشد. از نظر کافمن، این موضوع با رویاپردازی مرتبط است. زیرا ما باید زمانی را برای تنها بودن در اختیار خودمان قرار دهیم تا ذهنمان امکان پرسه زدن را پیدا کند.
او ادامه میدهد: «شما باید با ندای درونتان ارتباط برقرار کنید تا بتوانید آن را ابراز کنید. اگر با خودتان تماس برقرار نکنید و خوداندیشی نکنید، یافتن ندای خلاق درونتان دشوار خواهد بود.»
۵. آنها موانع را پس میزنند
بسیاری از داستانها و ترانه های خاطره انگیز در کل تاریخ الهام گرفته از درد و رنج و دلشکستگیهای بسیار هستند - چالشهایی که منشا ایجاد آثار بزرگ شده اند. حوزه ای نوظهور در روانشناسی به نام رشد پساحادثه ای (post-traumatic growth)، بیان میکند که بسیاری از مردم میتوانند از سختیها و حوادث سالهای ابتدایی زندگیشان در جهت رشد و شکوفایی خلاقانه و پایدار در زندگی استفاده کنند. در واقع یافته های محققان نشان میدهد که حوادث زندگی هرچند ناگوار به افراد کمک کنند تا در زمینههایی همچون روابط بین فردی، معنویت ، قدرت فردی و - یافتن فرصتهای تازه در زندگی که مهمترین عامل در خلاقیت بشمار میرود بهره ببرند.
کافمن میگوید: «حوادث تلخ زندگی در حکم سوخت مورد نیاز ما برای دستیابی به دیدگاه متفاوتی از واقعیت هستند. آنچه در دنیای ما رخ میدهد دیدگاهمان نسبت به دنیا، به عنوان محلی امن یا به عنوان جایی خاص، را میشکند و موجب میشود که با نگاهی از بالادست، به محیط پیرامونمان با دیدی نو بنگریم که محصول آن خلاقیت خواهد بود.»
۶. آنها به دنبال تجارب نو و تازه هستند
مردمان خلاق دوست دارند خود را در معرض تجربه ها، احساسات و حالات ذهنی تازه قرار دهند- و این اغوش باز بروی تجارب نو ، پیش زمینه بروز نتایج خلاقانه است.
کافمن میگوید: «گشودگی به روی تجربههای نو همواره قویترین نشانهی دستاوردهای خلاقانه است. این شامل جنبههای متعددی میشود، اما همهی آنها به هم مرتبط هستند: کنجکاوی فکری، هیجان جویی، گشودگی بروی احساسات و همچنین پذیرا بودن نسبت به خیالات.»
۷. آنها زمین میخورند
به بیان دکتر کافمن، بردباری پیشنیاز توفیق در خلاقیت است. انجام کارهای خلاقانه اغلب به صورت فرآیندی از شکستهای متوالی توصیف میشود تا در نهایت به دستاوردی مانا و موفقیت آمیز دست یابیم و شکست را به خود نگیریم بلکه از آن یاد بگیریم.
به قول استیون کاتلر نویسنده نشریه صاحب نام «فوربس»، در یادداشتی با عنوان نبوغ خلاقانه اینشتین: «افراد خلاق شکست میخورند و بهترینهایشان بیشتر از همه شکست میخورند.»
ادامه این مطلب را فردا خواهیم خواند
سبز باشید