درسهای مدیریت کاروکسب از اتفاقات بازی استقلال اهواز و پرسپولیس
لیگ برتر فوتبال ایران به روزهای حساسی رسیده است. در بالای جدول تیمهای پرسپولیس، استقلال تهران و استقلال صنعتی خوزستان از شانس بالایی برای قهرمانی برخوردارند. در پایین جدول هم چند تیم در تلاش هستند تا از سقوط نجات پیدا کنند و سال بعد هم در لیگ برتر باقی بمانند.
بازی استقلال اهواز و پرسپولیس تهران روز جمعه 3 اردیبهشت در ورزشگاه تختی اهواز برگزار شد. همه از حساسیت بالای این بازی آگاه بودند. بعد از نتیجه داربی تهران حساسیت این بازی به مراتب بیشتر هم شده بود. به همین دلیل پیشبینی میشد که تماشاگر زیادی برای دیدن این بازی به ورزشگاه بیاید. آنطور که رسانهها اعلام کردند در ورزشگاه 15 هزار نفری تختی اهواز، 20 هزار نفر حضور داشتند و عده بسیار زیادی از هواداران نیز پشت درهای ورزشگاه مانده بودند.
اتفاقاتی که در این بازی افتاد بسیار تلخ و ناامیدکننده بودند. دیدن تماشاگرانی که با چهره خونآلود فرار میکردند و دیدن سنگهایی که به سمت بازیکنان، داوران، مربیان و حتی از بیرون ورزشگاه به سمت تماشاگران پرتاب میشدند، یکی از روزهای تلخ فوتبال ایران را رقم زد. تنها میتوان خدا را شکر کرد که این بازی تبدیل به فاجعهای انسانی نشد.
آنچه در اتفاقات اهواز خود را به خوبی نشان میداد، سوء مدیریت عوامل برگزاری این رقابت بود. اینکه چرا با وجود اینکه در اهواز ورزشگاه 50 هزار نفری غدیر وجود دارد ولی این بازی حساس باید در یک ورزشگاه کوچک و قدیمی برگزار شود سؤالی است که هنوز هم پاسخی به آن داده نشده است.
در این یادداشت میخواهم با نگاه به اتفاقات این بازی، نکاتی را در ارتباط با مدیریت یک کاروکسب بیان کنم.
مسئولیتپذیر باشیم.
پس از اتفاقات این روز تلخ انتظار میرفت مسئولان ذیربط اگر استعفا نمیدهند حداقل از مردمی که برای تماشای فوتبال آمده بودند و با سنگ مورد استقبال قرار گرفته بودند، عذرخواهی کنند. جالب است در برنامه نود که به بررسی اتفاقات بازی پرداخت، هیچ کدام از مسئولان محلی و مسئولان سازمان لیگ حاضر به پذیرفتن مسئولیت نبودند. سازمان لیگ توپ را در زمین شورای تأمین میاندازد، شورای تأمین و فرماندار اهواز، هیات فوتبال را مقصر میداند، هیات فوتبال دوباره پیکان انتقاد را به سمت سازمان لیگ نشانه میرود و در این میان هیچ کس حاضر نیست قبول کند همه اشتباه کردهاند و باید به خاطر اشتباه خود عذرخواهی کنند.
فرهنگ مسئولیتپذیری و عذرخواهی کردن به خاطر اشتباه در کشورهای پیشرفته کاملاً نهادینه شده است. بارها شنیدهایم که در این کشورها مسئولان به خاطر اشتباهی که پیش میآید استعفا میدهند و از مردم عذرخواهی میکنند. متأسفانه این فرهنگ در سازمانهای ما اصلاً جا نیفتاده است. زمانی که اتفاقی میافتد اولین عکسالعمل ما این است که دنبال مقصری غیر از خودمان میگردیم تا همه چیز را سر او خراب کنیم. اعتراف کردن به اشتباه یک هنر است و به هیچ وجه نشانه ضعف نیست.
تفویض اختیار کنیم اما در نهایت تصمیم نهایی را خودمان بگیریم.
این مورد برای مدیران سازمانها بسیار مهم است. در جریان اتفاقات اهواز، هیات فوتبال اهواز ادعا میکرد که سازمان لیگ تصمیمگیری برای محل برگزاری بازی را به خود این هیات واگذار کرده و به قول رئیس این هیئت، به آنها "تحکم" نکرده است. اگر سازمان لیگ خودش وارد کار میشد و تصمیم نهایی را میگرفت شاید الان این اتفاقات نیفتاده بود یا حداقل فردی پیدا میشد که مسئولیت آنها را بپذیرد.
تفویض اختیار کردن به معنای برداشتن کنترل و نظارت نیست. بهتر است برای آنکه همه چیز روشن و واضح باشد، مدیر ارشد سازمان مستقیم در جریان تصمیمات مهم و سرنوشتساز باشد. علاوه بر این لازم است همه چیز مکتوب باشد تا در آینده ابهامات به حداقل برسد.
با اما و اگر نمیشود مجموعهای را مدیریت کرد.
همه مسئولان محلی و کشوری پیشبینی میکردند که احتمالاً اتفاقی ناگوار در این بازی بیفتد اما همه آنها مدیریت شرایط را به اما و اگرها سپرده بودند. اگر در بلیتفروشی دقت میشد، افراد اضافی وارد ورزشگاه نمیشدند. اگر در بیرون از ورزشگاه نظارت بیشتری وجود داشت تماشاگران داخل ورزشگاه هدف پرتاب سنگ قرار نمیگرفتند. اصلا سؤال اینجاست مکه این همه سنگ چطور وارد ورزشگاه شده است یا اگر از قبل در ورزشگاه بوده چرا برای آن فکری نشده است. همه اینها به دلیل عدم قاطعیت در مدیریت به وجود آمده است. با شک و تردید و سپردن شرایط به قضا و قدر نمیتوان یک مجموعه را به خوبی مدیریت کرد. مدیریت یک سازمان باید برای شرایط مختلف سناریو داشته باشد تا هیچ وقت با اتفاقات پیشبینی نشده مواجه نشود.
سبز باشید