وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

اهمیت پندارنیک، گفتارنیک، و کردارنیک در مراحل رشد (فرد، فروشگاه، شرکت) 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

اهمیت پندارنیک، گفتارنیک، و کردارنیک در مراحل رشد (فرد، فروشگاه، شرکت)

خیلی‌ها فکر می‌کنند برند یعنی لوگو و آرم. اشتباه نکنیم لوگو، آرم، شعار، رنگ سازمانی و ... همه اینها نشانه‌های برند هستند. همچنانکه شما با دیدن آرم بنز یه یاد شرکت بنز به عنوان یک تولیدکننده اتومبیل باپرستیژ، باکیفیت، و با مهندسی سطح بالا می‌افتید. پس به زبان ساده برند یعنی آبرو، حیثیت، اعتبار، هویت و نیکنامی.

برندها حاصل پندارنیک، گفتارنیک و کردارنیک بشر هستند. برندها به صورت اتفاقی ساخته نمی‌شوند. برندسازی نیاز به خوشفکری و خیرخواهی دارد. برندسازی نیاز به تعامل و مردم‌داری دارد. برندسازی نیاز به زحمت و سختی و تلاش آگاهانه دارد. 

برندسازی نیاز به این دارد که ما با تمام جان و دل و اندیشه، متمرکز بر کارمان باشیم و انرژی مثبت داشته باشیم و انرژی منفی نگیریم.

وقتی شما می‌خواهید برند شخصی‌تان بزرگ شود و فرد خوشنامی باشید، اعتبارتان در بازار بالا باشد، پس دیگر وقت ندارید به حاشیه‌ها بپردازید. چون تمرکزتان روی پندارنیک، گفتارنیک و کردار‌نیک است. پس از خودت سوال کن، هدف و مقصودت در زندگی و کاروکسب چیست؟

بنگر که به چه مقصود آمده‌ای

آنگاه با شوق و عزم عمل کن 

هرقدر مقصد والاتر باشد 

مصمم‌تر خواهی شد 

که با تعالی خود،

جهانی متعالی‌تر بسازی

و در این مسیرحسد حسودان را 

انرژی راهت قرار بده 

وقتی شما در مسیر نیکنامی و گسترش بازار قدم برمی‌داری، برند شخصی، برند فروشگاه یا برند سازمان شما روز به روز بزرگتر می‌شود حال باید آمادگی گذر از سه مرحله را داشته باشی.

مرحله اول مرحله تمسخر است. در این مرحله عده‌ای شروع به تمسخر شما می‌کنند. وقتی فروشگاه‌ات را دایر می‌کنی با پوزخند می‌گویند بابا اینم فکر کرده کاسبی به همین آسانی است. وقتی شرکت خودت را دایر می کنی می‌گویند اینهم فکر کرده علی آباد هم شهره و ...

در این مرحله شما فقط باید به خدا توکل کنی و تمام همت خودت را صرف پندارنیک، گفتارنیک و کردارنیک کنی، نباید به روح و روانت اجازه دهی که آزرده خاطر شود، خدا را شاکر باش و آگاهانه قدم بردار تا یک روز متوجه می‌شوی که به مرحله دوم وارد شده‌ای و آن مرحله سنگ اندازی و شایعه پراکنی است، جالب است در این مرحله دیگر شما را تمسخر نمی‌کنند بلکه با پرخاشگری، از شما و برندتان حرف می‌زنند و آنهایی که روزی مسخره‌تان می‌کردند حال با عصبانیت و ناراحتی شروع به شایعه‌سازی می‌کنند. نظیر اینکه "این شرکت در حال ورشکست شدن است. این فروشگاه به زودی بسته می‌شود. تعداد چک‌های برگشتی‌اش خیلی بالا است. این به مراکز قدرت وابستگی دارد. کیفیت جنس‌شان پایین آمده‌است". به نظرت در این مرحله چه باید بکنی؟ من به شما می‌گویم؛ اول باید خدا رو شکر کنی و حتی دو رکعت نماز شکر بخوانی، می‌دانی چرا چون حربه اول عزیزان که تمسخر بوده است دیگر جواب نمی‌دهد، آنها شما را جدی گرفته‌اند و وارد مرحله دوم که همان سنگ‌اندازی و شایعه‌پراکنی است شده‌اید. پس شما در مسیر درست در‌حال حرکت هستید. و بازهم به پندارنیک، گفتارنیک و کردار‌نیک خودت ادامه بده. برای همکاران و همراهان تیم خودت در مغازه یا شرکت صحبت کن. به آنها آموزش بده و بگو چقدر پیشرفت کرده‌اید. قدر تیم ات را بدان، شما جدی گرفته شده‌اید. 

به بدگویی‌ها توجهی نکن شما قرار نیست انرژی‌ات را در مسیر نادرست استفاده کنی. هیچگاه به خانواده کاری‌ات اجازه نده که پشت سر دیگران حرف بزنند. بجای واژه رقبا از واژه‌های "همکاران و هم‌چراغی" استفاده کن. 

برای موفقیت آنها دعا کن، خیرشان را بخواه و اما با آگاهی در مسیر مسابقه بازار پیش برو. شما باید در کلاس دانشگاه بازار شاگرد اول باشی، آنگاه خیرت به جمع کثیری از جمله، یاوران که همان واسطه ها هستند هم بیشتر می رسد. 

اگر هم چراغی‌ها و عوامل‌شان از شما بد گفتند خدارا شکر بگویید و به آورنده خبر لبخند بزنید و بگویید چقدر خوشحالم کردید! قطعاً آنها تعجب خواهند کرد، چون آنها اخباری را از کسانی آورده‌اند مبنی بر احتمال ورشکستگی و پایین آمدن کیفیت و برگشتی چک‌های شما و ...، اما شما می‌گویید خوشحالم کردید. به آنها بگویید خوشحالیم از صحبت‌های شما نیست، از این است که به لطف الهی ما در حال تبدیل شدن به یک برند بزرگ، معتبر و خوشنام هستیم. چون اگر ما یک برند ضعیف بودیم قطعاً همکاران و هم‌چراغی‌ها قطعاً از ما حرف نمی‌زدند، چون آنها تمام توجه شان را به ما معطوف کرده‌اند، این یعنی اینکه ما موفق هستیم، مهم هستیم.

و بدانید شایعات هم یک چرخه عمر دارند، پس از مدت کوتاهی، شایعه شنوندگان از شایعه‌گویندگان سوال می‌کنند پس شما چه می‌گفتید؟ اینها که روز به روز پیشرفت‌شان بیشتر می‌شود. اینها که در مسیر موفقیت محکم تر گام برمی‌دارند و ...

و دیگر به شایعات بی‌اساس توجهی نمی‌کنند. و شایعه‌پراکنان تنها می‌مانند، بیشتر سرخورده می‌شوند. و در گوشه‌ای می‌ایستند و به موفقیت شما که با توکل به خدا همراه است چشم می‌دوزند.

کم‌کم شما وارد مرحله سوم می‌شوید که مرحله پذیرش است. حال همان هم‌چراغی‌ها به سراغ شما می‌آیند. با شما جلسه می‌گذارند و به شما تبریک می‌گویند، در جلسات و محافل مورد توجه بیشتر قرار می‌گیرید. بازهم پذیرش بیشتر می‌شود. این مرحله مهمی است. می‌دانی چرا؟ چون پیروز شدن مهم است اما پیروز ماندن مهم‌تر است. در این مرحله مواظب باش چون به نظرم شما یک دشمن بزرگ دارید که می‌تواند زمین‌تان بزند. آن دشمن خودتان هستید، دام غرورتان است چون احتمال دارد رقبا را کوچک ببینید. پس هیچگاه هیچ رقیبی را دست کم نگیر. رقبا همواره معلم‌های ما هستند. می توانیم از آنها یاد بگیریم چه از رفتار نیک شان، چه از رفتار نامناسب‌شان.

بزرگترین دام بشر دام غرور خودش است. امیدوارم همه ما عالم عامل عاشق باشیم. عالم باشیم یعنی همواره یاد یگیریم، دانشگاه، بازار پر از دانایی است. ما باید دانشجویان زبده‌ای باشیم. عامل باشیم یعنی اهل عمل و کار و تلاش آگاهانه باشیم و عاشق باشیم یعنی تمام مسئولیت خودمان را با نهایت عشق به خود، خانواده، مشتری و جامعه انجام بدهیم.

گربخواهید در این یکدم عمر                      نیک جویای حقایق باشید 

و به نزد همه نیکان جهان                        بس برازنده و لایق باشید

هدفی ناب بیابید و در راه وصال                  عامل عالم و عاشق باشید 

 

 

سبز باشید

 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.