استارتاپ‌ها (Startup) شرکتهای کوچک، جوان و نوپایی هستند که عموماً از یک ایده‌ی ناب شکوفا می‌شوند و در بستر فناوری شکل می‌گیرند و رشد می‌کنند. استارتاپ‌ها به دلیل ماهیت خود سازمان‌هایی بسیار کوچک هستند و نیروی انسانی چندانی نمی طلبند و هدف از ایجاد آنها توسعه پدیده‌ی خود اشتغالی است.البته این شرکت‌های کوچک در صورت مدیریت صحیح و اثربخش می‌توانند در کم‌ترین زمان به بزرگ‌ترین غول‌های تجاری تبدیل شوند.
 عموماً مدیران این شرکت‌های تازه‌تاسیس، خود به تنهایی مسئولیت خلق ایده تا ایده پروری و به بار نشاندن این ایده و سپس بازاریابی و فروش برای آن را بر عهده دارند. بسیاری از ابر برندهای جهانی در آغاز تنها یک استارتاپ و ایده‌ای ساده و ناب بوده‌اند، و این موضوع دلیلی بر اهمیت بسیار استارتاپها در فرآیند کسب و کار و رونق اقتصادی است.
 عصر دیجیتال و گسترش فناوری موجب گشته که افراد ایده‌پرداز و دارای تفکر خلاق بتوانند شرکت‌هایی خانگی و بسیار کوچک را تاسیس کنند و به پرورش ایده‌های خود بپردازند. بیل گیتس و مارک زوکربرک از جمله مطرح ترین افرادی هستند که توانستند با یک ایده به ثروتی کلان دست یابند. در واقع کسانی مثل بیل گیتس کار خود را از استارتاپ های بسیار کوچک کلید زدند و توانستند با برنامه ریزی صحیح در دنیا شناخته شوند. مهمترین عامل در موفقیت استارتاپ‌ها وجود ایده های بکر، ناب  و متمایز و نیز وجود یک متولی خوش‌فکر برای به بار نشاندن این ایده‌ها است.
ایجاد استارتاپ‌ها مراحل بسیاری دارد: پس از خلق ایده (مرحله ایده سازی) نوبت به ارزیابی آن ایده (مرحله ارزیابی ایده) می رسد، در مرحله بعد می بایست این ایده پرورش یابد (مرحله ایده پروری) و سپس بر بستر آن یک شرکت شکل بگیرد. بنابراین ایده و ایده پردازی محوریت استارتاپ ها را تشکیل می دهد.
 استارتاپ ها از نظر منابع با محدودیت مواجهند و ناگزیر باید به روشهای کم خرج تر برای بازاریابی روی آورند. آنها نمی توانند شبیه برندهای بزرگ برای خود تبلیغ کنند، لذا خلاقیت و نوآوری تنها سلاح استارتاپ‌ها در میدان نبرد با غولهای تجاری جهان است. آنها می‌بایست رویکردی مشتری محور اتخاذ کنند و در تبلیغات خود تنها نفع مشتری را در نظر بگیرند تا بتوانند نظر مصرف‌کنندگان را به خود جلب کنند. استارتاپ ها ناگزیر هستند که در قیمت گذاری احتیاط به خرج دهند و محصولات خود را با قیمت مناسب‌تر ارائه دهند. در عین حال محصول آنها باید از نظر کیفیت یک سر وگردن از محصولات رقبای بزرگ بهتر باشد. آنها باید اوج خلاقیت خود را در نبوغ تبلیغاتشان نشان دهند و از روشهایی برای تبلیغات بهره ببرند که توسط رقبای بزرگ از قلم افتاده‌اند. تبلیغات آنها باید رویکردی انسانی داشته باشد و از اهداف صرفا سوداگرایانه پرهیز کند. برقراری اتحادها و همکاریهای مشترک و گسترش شبکه‌ی ارتباطات در زمینه های گوناگون مثل تبلیغات و کمپین‌های تبلیغاتی مشترک،  از جمله دستور کارهای استارتاپ‌ها و شرکتهای کوچک است.
مشتریان از اهمیت بالایی در استارتاپ‌ها برخوردار هستند و میبایست آنها را بعنوان سفرای این شرکتها مد نظر قرار داشت. در واقع رفتار استارتاپ‌ها با مشتریانشان باید رفتاری توام با احترام بوده و می‌بایست با آنها به مثابه نمایندگان فروش خود تعامل کنند. در رویکردهای نوین به کسب و کارهای کوچک، مشتری به عنوان همکاری با اهداف مشترک در نظر گرفته می‌شود. همگی ما به هنگام خرید به تجربه دوستان خود رجوع می کنیم و روی نظر آنها حساب باز میکنیم و این دلیلی محکم بر اهمیت مشتریان است، چرا که اگر جامعه نسبت به ما به دیده‌ی مثبت بنگرد می‌توان انتظار داشت که موفقیتهای بزرگ بسیاری نصیب سازمان خواهد شد.
موفقیت شرکتهایی مثل اپل، نایک، مایکروسافت، گوگل، ... به معجزه می‌ماند. اما خوشبختانه می‌توان با پیروی از الگوی موفقیت آنها به دستاوردهای بزرگی دست یافت. در ادامه  به مرور برخی از ایده‌های اثربخش بازاریابی برای کسب و کارهای کوچک می‌پردازیم:‌

ایده اول- محصول خود را از طریق کانالهای نامتعارف بازاریابی عرضه کنید
مهم ترین عامل در موفقیت استارتاپها و بقای آنها در محیط به شدت رقابتی امروز این است که متمایز باشند. آنها باید مخاطبانی متفاوت برای خود تعریف کنند و از کانالهای متفاوت با این مخاطبان ارتباط بگیرند. برای مثال امروزه برخی استارتاپ ها محصولات خود را از طربق تولید محتوا در رسانه های وبلاگی معرفی و تبلیغ می‌کنند. این دسته وبلاگها دارای مخاطبینی خاص و متفاوت هستند و بستری مناسب برای بازاریابی به شمار می روند.

 

 

ادامه این مطلب  را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای بازاریابی " بخوانید.

منبع:
http://www.quicksprout.com/2011/10/03/bigger-than-jesus-8-marketing-ideas-to-grow-your-start-up-to-mythic-proportions/
                                      

  سبز باشید