نکاتی از بازاریابی که باید از زنبورهای عسل بیاموزیم
زنبورهای عسل یکی از خارقالعادهترین و اجتماعیترین پدیدههای طبیعت هستند که اهمیتی بسیار از لحاظ علمی و اقتصادی دارند. زنبور عسل تنها حشره ای است که به وسیله انسان اهلی و برای تهیه عسل پرورش داده میشود. زنبورها مهندسانی چیرهدست در طبیعت هستند، کندوی زنبور عسل محلی برای اجتماع زنبورهای عسل است، کندوهایی که از هزاران حجره منظم ششضلعی تشکیل شده اند.
کندو، سازمانی پیچیده و منظم در دل طبیعت
کندوهای زنبورهای عسل به منزله سازمانهایی منظم با چارت مشخص هستند. در هر کندو از هر ده هزار تا صد هزار زنبوری که در آن زندگی میکنند فقط یک زنبور بارور بنام ملکه و درحدود هفتصد زنبور نر و بقیه ماده های نابارور بنام کارگر هستند که هریک وظایفی مشخص و معین دارند. کارگران ساختار سازمانی کندو، زنبورهایی اجتماعی، منظم و تربیت شده هستند که شایستگیهای خود را به مرور و براساس یک روند منظم کسب میکنند. زنبورهای کارگر در مدت ۵ هفته از زندگی فعال خود، به شکل منظم وظایفی خاص را عهدهدار میشوند که در راستای اداره امور سازمان کندو است: آنها سه روز اول زندگی خود را صرف پاکسازی کندو و حجرههای ششضلعی آن از انواع فضولات و زایدات میکنند تا فضای کندو را آماده پرورش زنبورهای تازهمتولدشده و انبار غذا (عسل) کنند (زنبورهای عسل نسبت به نظافت و پاکیزگی بسیار حساس هستند بطوریکه هیچگاه روی نقاط آلوده و کثیف نمی نشینند اگر یکی از آنها روی نقطه آلوده ای نشسته باشد وقتی که بخواهد وارد کندو شود زنبورهای محافظ از ورود آن جلوگیری می کنند و در مواردی زنبور آلوده را با خشونت می کشند)، سپس به مدت شش روز وظیفه پرستاری از لاروهای جوان و تغذیه آنها را بر عهده می گیرند، از روز دهم این کارگرها برای اولین بار از کندو خارج میشوند و به یک پرواز کوتاه جهت یابی می پردازند و بعد دو باره و برای ده روز دیگر به داخل کندو برمیگردند اما اینبار به ذخیرهسازی گرده گل و عسل اقدام میکنند، بعد از چند روز آنها به توسعه ساختمانی کندو میپردازند و ضمنا محافظت کندو را عهده دار میشوند، این آخرین مرحله از فعالیت آنها در داخل کندو است و زنبورهای کارگر به سرعت آماده پذیرش سختترین بخش کار سازمان کندو میشوند: یافتن منابع غذایی و جمعآوری شهد و گردههای باکیفیت از روی گلها.
زنبورها الگوی طبیعت برای کار تیمی
زنبور عسل از حشرات اجتماعی است حتی اگر در خارج از کندو دارای غذای کافی باشد نمیتواند به تنهایی زندگی کند. بزرگی میگوید، «آنکس که میل به ثروتاندوزی دارد، باید از زنبور عسل سرمشق گیرد. او بدون اینکه گل را پرپر کند به جمعآوری عسل میپردازد. تو نیز ثروت خویش را بدون نابودی منبع آن، کسب کن. آنگاه اندوخته تو بیش از پیش افزایش خواهد یافت.»
چنانچه گفته شد زنبورهای عسل حشراتی اجتماعی هستند که در راستای توفیق کندو (سازمان) به شکل مستمر با یکدیگر به تبادل اطلاعات میپردازند (شفافیت اطلاعات و تبادل مستمر دانش).
هر وقت که یک زنبور گلی تازه و با مقادیر فراوانی شهد و گرده مییابد (فرصتیابی مستمر)، به سرعت به سوی کندو پرواز میکند و با انجام حرکات ارتباطی خاص و پیچیده دیگر زنبورها را از نوع گل، حجم تقریبی گرده، و جهت و فاصله گل نسبت به کندو مطلع میکند (همکاری تیمی در راستای بهرهبرداری از فرصتها). زنبورهای دیگر با استفاده از اطلاعات دریافتی خود به سمت آن گل حرکت میکنند تا گرده و شهد آن را استخراج کنند (هدف مشترک).
زنبور عسل برای اینکه یک قاشق چایخوری عسل جمع کند بایستی فاصله ای چندهزار کیلومتری را طی کرده و در بین راه دو میلیون بار روی گلها بنشیند (سختکوشی).
حال سازمان خود را بهعنوان یک گل در نظر بگیرید و عهدهدار فروش محصول گرده و شهد به زنبورهای عسل است. وظیفه اولتان این است که توجه یک زنبور جستوجوگر را جلب کنید تا به سمت شما آمده و نگاهی به محصولتان بیندازد. برای رسیده به این هدف باید اطمینان یابیم که محصول ما رنگ و لعابی درخشان و عطر و بویی جذاب برای مشتری (زنبورعسل) داشته باشد. این همان معنای تبلیغات است که باید از جذابیت کافی برای مشتری هدف برخوردار باشد.
اما نکته قابل توجه آن است که این زنبور عضوی از یک شبکه اجتماعی بزرگتر است، لذا زمانی که پس از مشاهده سازمان شما (گل) به کندو بازمیگردد تنها در صورتی زنبورهای دیگر را هم از تجربه خود مطلع میکند که گردههای شما (محصول) خوب باشند. و این همان تجربه مشتری است.
تبلیغات و تجربه مشتری دو عنصر حیاتی در توفیق یک کسبوکار محسوب میشوند. هرچند نمی توان بدون یک جریان مستمر از مشتریان جدید مسیر رشد و پیشرفت را طی کرد، اما باید از جلب رضایت و خشنود ساختن مشتریان فعلی خود نیز اطمینان حاصل کرد. لازم به ذکر است که هر چه مشتریان ما اجتماعیتر بوده و بیشتر با دیگران تعامل داشته باشند؛ عامل تجربه ، در مقایسه با تبلیغات، اهمیت بیشتری پیدا میکند. اما اگر اگر مشتریان ارتباط چندانی میان یکدیگر نداشته باشند، آنگاه تبلیغات اهمیت بیشتری مییابد و با ظاهری جذاب و رایحهای دلفریب میتوان جریان مداومی از مشتریان جدید را به سوی خود جلب کرد. اما به محض این که مشتریان ما شروع به تعامل با یکدیگر میکنند، تنها در صورتی روی ریل توسعه قرار خواهیم گرفت که تجربهای که در اختیار مشتریان خود قرار میدهیم، قابلقبول باشد.
با این اوصاف، ایجاد و بدست گرفتن مدیریت کل تجربه مشتری یکی از عناصر حیاتی موفقیت در عصر شبکههای اجتماعی است، چرا که مشتریان با کمک فناوریهای اجتماعی ارتباط بیشتر و تنگاتنگتری با یکدیگر پیدا میکنند.
طبق قانون زوکربرگ (بنیانگزار فیس بوک) که اصلی برآمده از عصر شبکههای مجازی و اجتماعی است: هر 20 سال، هزار برابر بیشتر با دیگران تعامل میکنیم. دان پپرز بر اساس این اصل، قانونی را نتیجهگیری میکند که نشانگر اهمیت مدیریت تجربه مشتریان است: هر 20 سال اهمیت تجربه مشتری برای موفقیت کسبوکار هزار بار بیشتر میشود.
مطالعهای جدید توسط گوگل نیز نشان میدهد که تصمیمات فردی خرید تا چه اندازه تحت تاثیر تعاملات اجتماعی است. برای مثال، تنها در دو سال اخیر، درصد مصرفکنندگانی که میگویند پیش از خرید نظرات دوستان و شبکه ارتباطاتی خود را جویا شدهاند، دو برابر شده و از حدود 19% به 37% رسیده است.
اما نکته کجاست؟ زمانی که مشتریان نظرات دوستانشان را درباره محصولی جویا میشوند، سوالی درخصوص تبلیغات مطرح نمیکنند بلکه جویای تجربه دوستان خود از استفاده از آن محصول هستند.
با بهرهگیری از منبع زیر:
https://www.linkedin.com/pulse/20130809103036-17102372-what-honeybees-can-teach-marketers?trk=tod-home-art-medium_0
سبز باشید