وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

نوروسلینگ (Neuroselling)؛ اسرار فروش عصب پایه

مختصات فروش بی‎محابا به سمت مدرن شدن پیش می‎رود. نوروسلینگ یا فروش عصبپایه را می‎توان از نوین‎ترین رویکردها به مقوله فروش دانست. البته این قبیل رویکردهای مدرن به معنای نادرست بودن و یا ناکارآمدی روش‎های قدیمی‎تر فروش و بازاریابی نیستند، بلکه هدف از ابداع فلسفه‎های نوظهور فروش در پیش‎گرفتن مسیری متمرکزتر و اثربخش‎تر در رویکرد بازاریابان نسبت به فروش است.
همان‎طور که می‎دانیم دانش عصب‎شناسی (نوروساینس) مطالعه‎ی علمی سیستم عصبی بدن است. عصب‎شناسی از شاخ و برگ‎های علم زیست‎شناسی بوده و رفته رفته به دانشی میان‎ رشته‎ای تبدیل شده است. فروش عصب‌پایه نیز به عنوان دانشی میان رشته‎ای معرف ارتباط میان واکنش‎های زیستی و شیمیایی در مغز در برابر هیجانات، افکار، و سرانجام تصمیمات خرید است. مطابق آن‎چه که پیشتر از طریق یادداشت‎های همین سایت و دیگر مقالات و مطالعات (برای کسب اطلاعات بیشتر و تهیه مقالات و فیلم‎های آموزشی نورومارکتینگ می‎توانید به نشانی اینترنتی www.marketingshop.ir مراجعه و یا با شماره تلفن انتشارات بازاریابی ایران 66431863-021 تماس حاصل فرمایید) آموخته‎ایم، دانش عصب‎شناسی مغز را به سه بخش عمده تقسیم‎بندی می‎کند: مغز جدید، مغز میانه، و مغز کهن یا خزنده. درک کارکرد هر یک از بخش‎های سه‎گانه‎ی مغز می‎تواند به بازاریابان و نیروهای فروش در درک چگونگی تصمیم‎گیری مشتریان، و متعاقب آن، نحوه‎ی تعامل شایسته‎تر و اثربخش‎تر با مصرف‎کنندگان و مشتریان کمک نماید. هر چند که شناخت مغز کهن (خزنده) که همان ارگان تصمیم‎گیر مغز خریداران است از اهمیت بالاتری برخوردار است. بنابراین فروش عصب پایه را می‎توان مجموعه‎ای از تکنیک‎های مبتنی بر ساختار مغز برای فروش بیشتر تعریف کرد. آن‎چه در پی می‎خوانیم، گزیده‎ای از یادداشتی به قلم درویلا اُ برایان (Dervilla O Brien) از نویسندگان موسسه‎ی مایندفیت ایرلند است که به معرفی تعدادی از مهیج‎ترین تاکتیک‎های نوروسلینگ می‎پردازد:
1-    مشتری ولی نعمت است، پس در حد امکان اول او را در نظر بگیرید
مغز ما تقریباً هر یک پنجم ثانیه به بررسی و اسکن محیط پیرامون برای یافتن عوامل تهدید‌آفرین می‎پردازد. ما در قامت یک فروشنده برای آن‎که در چشم مغز خریدار به عنوان یک تهدید فرض نشویم می‎بایست با اقداماتی نظیر کسب تکلیف و اجازه از مشتری، ایجاد ارتباط و روابط همدلانه با او، و در نهایت پیشنهاد راه‎کار و راه‎حل برای رفع نیازهای او به عنوان عاملی مطلوب در ذهن مشتری تبدیل شویم.
از یاد نبریم که آغاز فرآیند مذاکره فروش، مهم‎ترین بخش روند فروش به شمار می‎رود چرا که مشتریان تمام توجه خود را جلب ابتدای مبحث می‎کنند، در اواسط کار مجاری ارتباطی خود را می‎بندند،و هر از گاهی در انتهای تعامل مغزشان فرمان بیدارباش به آنها می‎دهد. لذا مذاکره خود را با شرح و تفاصیل بلند بالا مثل تاریخچه شرکت آغاز نکنید. چرا که این چیزها اهمیتی برای مشتریان و مغزهایشان ندارد. در عوض نفع مشتری را در نقطه‎ی آغاز مذاکرات خویش لحاظ کنید. قانون WIFM (نفع آن برای من چیست؟) را در نظر داشته باشید. چرا که مغز مشتری در درجه‎ی نخست به خود می‎‎اندیشد. بنابراین صحبت‎های خود را با برجسته ساختن مزایای جهانی که می‎توانید به مشتری ارائه کنید آغاز نمایید.
سپس به سرعت تمرکز خود را معطوف نیازها و خواسته‎های مشتری کنید، آن هم از طریق پرس‌و‌جوهای هوشمندانه. سؤالاتی مثل این‎که چه چیزهایی موجب انگیزش مشتری می‎شود و این‎که مبرم‎ترین نیاز مشتری در حال حاضر کدام است، از آن جمله می‎باشد.
2-    شش‌دانگ حواس مشتری را جمع کنید
در حین تعامل با مشتری به بازخوردهای کلامی و غیرکلامی او توجه کنید، در این صورت است که می‎توانید متوجه پرت شدن حواس او از موضوع و یا حتی ناخرسندی او شوید.
ساده‎گویی و ساده‎سازی را سرلوحه‎ی تعاملات فروش قرار دهید و با ایجاد تضاد ذهنی در مشتری تصمیم‎گیری را برای او ساده‎سازی کنید: قبل / بعد، با / بدون، آرام / سریع، ... .

 

 

ادامه این مطلب  را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای فروش " بخوانید.



منبع: اقتباس از http://www.mindfit.ie/articles/selling-to-the-reptilian-brain-from-neuroscience-to-neuroselling

 


سبز باشید.

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.