متن گفت و گوی مجله مهر آی سودا با اینجانب
در هر حال و بی هیچ مقدمه و بدون اغراق باید بگویم که استاد پرویز درگی یکی از دانشمندان و فرهیختگان علمی بازاریابی است که از محققین برجسته دانشگاهی و از افتخارات ایران در زمینه بازاریابی می باشد که سالهایی درخشان و سرشار از علم‌اندوزی را در کارنامه فعالیت های خود دارد، کتاب های متعدد وی در زمینه های مختلف بازاریابی بخشی از فعالیتها و تلاشهای این استاد ارجمند را می رساند. وی از جمله اندیشمندانی است که با حضور در مجامع علمی بازاریابی دنیا نام ایران را گرامی و بزرگ می دارد. بخشی از رزومه ایشان :
- مدرس دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد
- مدیرعامل TMBA
- مدیر مسئول انتشارات بازاریابی
- مدیر مسئول مجله توسعه مهندسی بازار
- مدیر مسئول آموزشگاه بازارسازان
- رئیس کمیته استاندارسازی تحقیقات بازاریابی کشور
- عضو هئیت مدیره انجمن علمی بازاریابی ایران
- عضو هئیت مدیره انجمن تحقیقات بازاریابی کشور
- نویسنده 25 کتاب پرفروش در حیطه بازاریابی و فروش
- کارشناس برنامه های بازاریابی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
- عضو کمیته علمی و سخنران کنفرانس های متعدد بین المللی در حوزه بازاریابی
- سابقه مشاوره بنگاههای اقتصادی معتبر نظیر فرآورده های لبنی میهن، استیل البرز، رونیکس، رامک، مهیا پروتئین، فولاد هفت الماس، پخش سراسری ایران و ...
- رهبری تحقیق پروژه های متعدد بین المللی و ملی و ...
بخش از سوالات این مصاحبه به خواسته دانشجویان دانشگاه تهران بود (که دوست داشتند با استاد از نزدیک آشنا شوند) که ما را وادار کرد تا مصاحبه ای متفاوت با ایشان در این شماره دو ماهنامه نشریه مهر آی سودا انجام دهیم که با هم می خوانیم؛
با تشکر از پذیرش مصاحبه، لطفاً خودتان را معرفی بفرمائید؟
به نام خداوند عشق و امید، پرویز درگی متولد روستای درگ از منطقه رودبار الموت قزوین در تاریخ 4/4/1345. ویزیتور دیروز بازار و معلم امروز بازار. سال 63 ورود من به دانشگاه برای اخذ مدارک مهندسی و همچنین ورود به دانشگاه بازار و شروع ویزیتوری بود. بعد از آن سالها در حوزه های مختلف کسب و کار از کف بازار تا درجه مدیر کل کار کردم. از سال 76 با کنکور وزارت علوم در رشته مدیریت اجرایی گرایش بازاریابی وارد سازمان مدیریت صنعتی شدم. سال 81 فارغ التحصیل شدم و سال 81 در همان سازمان در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تدریس بازاریابی شدم (البته از سال 70 سابقه تدریس داشتم اما در رشته های مهندسی) و از سال 2008 هم دکترا را در خارج کشور شروع کردم ولی همیشه دانشجوی دانشگاه بازار هستم.
توضیحات بیشتر را عزیزان در کتاب دلگفته ها و دلنوشته های معلم بازاریابی می توانند مطالعه کنند که به جهت کوتاه شدن مصاحبه از آن می گذرم.
چگونه جذب بازاریابی شدید؟ (اولین باری که بازاریابی کردید کی بود؟)
تا جایی که به یاد دارم از سن 12 سالگی شروع شد و بعد با وقفه ای در سال 1363 همزمان با ورود به دانشگاه به صورت حرفه‌ای وارد دنیای ویزیتوری شدم که تاکنون ادامه یافته است.
شما را به خاطر خیلی چیزها می شناسند. آیا بخش خاصی وجود دارد که احساس کنید با نام شما مرتبط است؟ (از نظر خودتان علت اصلی شهرت تان چیست؟)
تلاش کرده ام به معنای واقعی کلمه پیوند بین دانشگاه علوم و دانشگاه بازار را با تحصیل مداوم در هر دو برقرار سازم. ساده‌سازی، ساده‌گویی و ساده‌نویسی برای اجرای مفاهیم بازاریابی در سطح کسب و کار را سعی کرده ام همواره رعایت کنم.
آیا لحظه ای در زندگی شما وجود داشته است که آن را نقطه عطف بنامید؟ چیزی که شما را در مسیر فعلی تان قرار داده باشد؟
این لحظات کم نبوده اند. سالها پیش مطلبی خواندم مبنی بر این که خانه هایتان را در ابرها بسازید اما پایه هایش را روی زمین بزنید. لذا برای آرزوهایم کمال طلبی را پیشه ساختم اما برای آن‌ها برنامه‌ریزی و اقدام کردم. یکی از آن ها ملاقات خصوصی با پدر علم بازاریابی جهان جناب پرفسور فیلیپ کاتلر بود. و اینکه باعث شد ایشان در جریان فعالیت های بازاریابی ایران قرار بگیرند و پس از آن اساتید بزرگی چون جرالد زالتمن، جک تروت، کارلارنا گل و...، پذیرفتند که با مجله توسعه مهندسی بازار مصاحبه داشته باشند، و سخنرانی در کنفرانس کاتلر که سبب شد جایگاه بازاریابی ایران و تلاشهای ایرانیان با پتانسیل در این حوزه مورد توجه حضار قرار گیرد.
در روزهای آغازین کارتان چه مواردی یا چه کسانی بیشترین تاثیر را بر شما داشته اند؟
دعای خیر پدر و مادرم و آموزش سخت کوشی از این بزرگان و بعد در ادامه مسیر، خانواده هایم که همیشه قدردان زحمات و حمایت هایشان هستم. خانواده شخصی (همسرم و فاطمه و حسین)، و خانواده گروه TMBA هر یک گوهری درخشان هستند.
در بین کارهای تان بیشتر به چه افتخار می کنید؟
به اینکه همیشه دانشجوی دانشگاه بازار هستم، و شرکت هایی را که در کنارشان بوده ام و توانسته ایم با همت مدیران و کارکنان شان طرحی نو دراندازیم. به عبارتی پیاده سازی آموزه های بازاریابی در دنیای واقعی و عمل برایم بسیار لذت بخش است.
استاد، زندگی خود را تا به امروز چگونه طبقه بندی می کنید؟
من طبقه بندی خاصی ندارم.
تو پای در راه نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
آیا سوابق تان به نحوی در آماده شدن شما برای بازاریابی نقش داشت؟
فقط این را می دانم که از آغاز دوره ویزیتوری در سال 63 تا تمام مراحل مدیریت، مشاوره، تدریس، نویسندگی و تحقیق، هیچ گاه دانشجویی را فراموش نکرده ام تا آماده باشم. قطعاً برای مدیران بنگاههای اقتصادی و دانشجویان سابقه کار خیلی مهم بوده است. و اینجانب را فردی می دانند که در صحنه عمل حضور دارم.
کمی بحث را تغییر دهیم. نظر شما درباره وضعیت این روزهای بازاریابی چیست؟
بازاریابی در ایران در مسیر درست قرار گرفته است، اما سرعت آن کم است که بخشی به عوامل محیط کلان مربوط می شود و بخشی به دوران گذار در بنگاه های اقتصادی و تمام این ها وظیفه اساتید و مشاوران را بیشتر می کند.
برای آن هایی که تلاش می کنند تا به سطوح بالای بازاریابی برسند، چه توصیه هایی دارید؟
عالم عامل عاشق باشند، دائم یاد بگیرند و اجرا کنند و باعشق کار کنند.
استاد به نظر شما مشخصات یک بازاریاب خوب چیست؟
باز هم همان پاسخ قبلی است بازاریاب شایسته فرصت یاب است، نگرش سیستمی دارد، راهیاب است، تیزبین است، جستجوگر است، یادگیرنده است و ... اما هر چه بگوئیم در عالم عامل عاشق خلاصه می شود.
آیا باورهای غلطی درمورد بازاریابی وجود دارند که مایل باشید برطرف شوند؟
بله، این باورها زیاد هستند مثلاً این که بعضی هنوز بازاریابی را فقط ویزیتوری می دانند یا اخیراً با فوق لیسانس شیمی مواجه شدم که از این که بازارایابی را علم خطاب کرده ایم چند دقیقه خندیدند.
درمورد ادراک بازاریابی و قدر و ارزشی که بازاریاب ها دارند، چه نظری دارید؟
تمام محصولات و انسان ها و سازمان ها برای موفقیت ناگزیر به بهره گیری از خدمات بازاریابی هستند. لذا بازاریابان باید قدر خودشان را بدانند. کاتلر می گوید اگر دو علم بتوانند جهان را از بحران اقتصادی نجات دهند اقتصاد و بازاریابی هستند. بازاریابی علم و هنر تبدیل ایده به ثروت و موتور محرکه کسب و کارها است.
می دانم سوال سختی است، ولی آیا هیچ بخش مشخصی از زندگی تان هست که به طور خاص به آن افتخار کنید؟
بله زمانی که به خواسته فرزندم در انتخابات انجمن اولیاء و مربیان مدرسه شان کاندید شدم و انتخاب شدم. به قول بلانچارد باید ترازوی زندگی مان شامل کار و خانواده را متعادل نگه داریم.
راستی استاد، چه چیزی باعث شد تصمیم به تاسیس شرکت خود بگیرید؟
من دیدم که دانشگاهها کار خودشان را می کنند شرکت ها هم مسیر خودشان را می روند و این دو با هم خیلی کاری ندارند، لذا با تاسیس TMBA تلاش کردم نشان دهم که این دو می توانند از هم بهره بگیرند. بدون اغراق TMBA مرکز مطالعات بازاریابی ایران است و میزان تولیدات علمی ما در حوزه های کتاب، مجله، DVD و سایت و همچنین پروژه های تحقیقات بازاریابی، مشاوره و دوره های آموزش مهارتهای بازاریابی و ... نشان دهنده تلاش همراهان عزیزم در گروه TMBA است.
استاد خیلی راحت و شفاف، واقعاً تدریس چه حاصلی برای شما دارد؟ آیا به تراوش ایده های تان کمک می کند؟
تدریس باعث می شود که دانشجویی کنم و برای اینکه در مقابل سوالات دانشجویان پاسخ داشته باشم، در مسیر یادگیری باشم و همچنین ایده هایی برای کتاب ها و مقالات و مشاوره ها از درون کلاس یافته‌ام که فوق العاده بودند.
استاد از این که وقت تان را در اختیار ما قرار دادید و به سوالات دانشجویان علاقمند به شما در دانشگاه تهران پاسخ دادید از شما صمیمانه سپاسگزاریم، اگر نکته ای در انتها دارید بفرمائید؟
از دانشجویان و تمام خوانندگان عزیز این مصاحبه می خواهم که به سایت اینجانب www.dargi.ir به صورت مرتب مراجعه کنند. در ضمن از همه عزیزان می خواهم با حضور در انجمن علمی بازاریابی ایران و انجمن تحقیقات بازاریابی ایران و کمیته استانداردسازی تحقیقات بازاریابی کشور به من و سایر دست اندرکاران در راستای اعتلای بازاریابی ایران کمک کنند.
ما وظیفه سنگینی داریم و خیلی از کارها مانده است که باید انجام دهیم و قطعاً آینده زیبایی در انتظار بازاریابی ایران است. بیائید با هم تلاش کنیم.
و کلام آخر:
گر بخواهید در این یکدم عمر
نیک جویای حقایق باشید
و به نزد همه نیکان جهان
بس برازنده و لایق باشید
هدفی ناب بیابید و در راه وصال
عالم عامل عاشق باشید.
سبز باشید