به من نفروش، برایم داستان بگو
داستانگویی، موج جدیدی در بازاریابی برند است. تعریف یک داستان دربارهی یک برند، راه بسیار تأثیرگذاری برای ترغیب مخاطبان است تا پیام شما را شخصیسازی کنند، در ذهن خود بچسبانند و مدتها آن را با خود به همراه داشته باشند. نکتهی جالب این است که با پیچیدهتر شدن کسبوکارها، بازاریابان به دنبال روشهای سادهتری برای تأثیرگذاشتن روی ذهن مخاطبین خود هستند و استفاده از داستان و روایت یکی از متداولترین روشهای فعلی است. بازاریابی روایتی شاخهای از علم بازاریابی است که معتقد است داستانها به انسان کمک میکنند که به معنی درستی از دنیای پیرامون خود دست یابند. بر اساس آموزههای بازاریابی روایتی، هر چهقدر زمانه سختتر و شرایط انسانها دشوارتر شود، آنها بیشتر تمایل پیدا میکنند که روی به داستان بیاورند. داستانها، به تجربیات ما سر و شکل میدهند و قهرمانانی را در معرض دید ما قرار میدهند که نویدبخش آیندهای روشن هستند. داستانها حقایق را عوض نمیکنند بلکه حقیقت را در چارچوبی به ما ارائه میدهند که به ذهن ما خوش آید و این یعنی هدف متعالی بازاریابی. در بهترین حالت، اگر داستانی بتواند این حس را در مخاطب خود به وجود آورد که او، قهرمان داستان است و سرانجام خوش داستان در حقیقت سرانجام خوش اوست، مطمئناً مخاطب را به هر سویی که بخواهد، میتواند بکشد.
اما روایت چیست و چگونه جای خود را میان تمدن بشری باز کرد؟
روایت، داستانی در قالب ساختاری است که تسلسلی از وقایع واقعی یا تخیلی را توصیف میکند. ریشهی این کلمه، واژهی یونانی narrare به معنی "گفتن" است. روایت یا داستانگویی، قدیمیترین شکل سرگرمی بشر است و تقریباً در تمام تمدنهای قدیمی مانند تمدن مصر، یونان، هند و ایران رگههای بسیاری از داستانسرایی دیده میشود. در مباحث مربوط به روایتشناسی، ولادیمیر پراپ یکی از کسانی است که بیشترین تأثیر را در این حوزه داشته است. پراپ با بررسی دستهی وسیعی از داستانها، توانست به ساختاری برای روایت است پیدا کند که در تمام آنها کم و بیش رعایت شده بود. اما مهمتر از این ساختار،....
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای فروش " بخوانید.
سبز باشید