چگونه به زبان مدیران برتر صحبت کنیم؟
رهبری و مدیریت همچون دیگر حوزه های تخصصی دارای واژگان و اصطلاحات مربوط به خود است. اما زبان رهبری برخلاف دیگر رشته ها پیچیده نیست و از عباراتی ساخته شده که همه آنها را میشناسند و در برخوردهای روزانه به کار میبرند.
فرهنگ لغات رهبری تیم بگونه ای تنظیم شده که افراد را به سمت دو هدف پیش ببرد: اول آنکه بتوانیم کاری کنیم که افرادمان به قضاوت و توانایی ما برای رهبری اعتماد کنند و دوم آنکه به بهترین شکل در فعالیتهای مرتبط با تیم مشارکت کنند.
اگر بتوانیم به زبان مدیران و رهبران توانمند صحبت کنیم نه تنها میتوانیم به دیگران انگیزه دهیم، بلکه برایشان الهامبخش نیز خواهیم بود.
در ادامه همراه ما باشید:
۱. پیگیری تا حصول نتیجه
به تعویق افتادن کارها و خاک خوردن تصمیمات فوری زیر کاغذبازیها، در بسیاری از سازمانها به روندی معمول بدل شده است. آهنگ کار کند میشود و سازمان دچار رخوت و بیحالی میگردد. برای ایجاد تیمی قوی و کارآمد باید به افرادتان برای عملی کردن کارها تفویض اختیار شود تا آنها بدانند که خود میتوانند تا حصول نتیجه پیگیر امور باشند.
۲. شما چی فکر میکنی؟
زمانی که از تیم خود انتظار ورودی و دریافت داشته باشیم آنگاه میتوانیم از تخصص، تجربیات و دیدگاههای همهی آنها بهرهمند شویم، وانگهی چنین رویکردی نشان میدهد که آغوش سازمان و مغز متفکر آن برای شنیدن و یاد گرفتن آماده و پذیرا است. رهبری به معنای پیروزی شخصی نیست، رهبری یعنی دربارهی تلاش همدلانه در به ثمر رساندن ماموریتی مشترک که نیازمند همکاری تیمی است. این سوال را از افرادتان بپرسید: «تو چه فکر میکنی؟»
۳. به تو اعتماد دارم
باید در درون سازمان اعتماد در درجه بالایی وجود داشته باشد تا کارکنان باایمان به یکدیگر و در راستای اتکا به هم، دست در دست هم تیمی را ایجاد و سامان دهند که پیشرو باشد. در واقع اعتماد در محیطهای کاری یکی از منابع مهم مزیت رقابتی است. افزون بر این زمانی که به کسی میگوییم که به او اعتماد داریم، در حقیقت باور خود را به قدرت قضاوت و تواناییهاو تعهد او نشان دادهایم . در نقطه مقابل اخیرا طی یک پژوهش که در ایالات متحده آمریکا انجام شده مشخص گردیده که فقط 51 درصد از کارمندان به مدیریت ارشد سازمان اعتماد دارند و تنها 36 درصد از کارمندان معتقدند مدیران آنها با صداقت و راستی عمل میکنند.
حال آنکه اعتماد الهام بخش افراد در انجام شجاعانه امور است. زمانی که احساس میکنیم سررشته امور به ما سپرده شده است، احساس قدرت مثبت میکنیم. با گفتن «به تو اعتماد دارم» به افرادتان میگویید: «میدانم که میتوانم روی تو حساب کنم.»
۴. بگذار شانسمان را امتحان کنیم
بزرگترین ریسک،ریسک نکردن است. اما ریسک کردن مستلزم اعتماد به نفس است و گاهی نیاز است این اعتماد را به شخص دیگری داشته باشیم. میتوانیم دست روی دست بگذاریم و انتظار داشته باشیم که افراد منتظر فرا رسیدن فرصتهای خارقالعاده بنشینند و یا میتوانیم بالعکس در حالی که به آنها درخصوص ادامه حمایتهای خود حتی در صورت شکست اطمینان خاطر میدهیم ایشان را به شهامت ورزی و فرصت یابی و فرصت سازی تشویق کنیم.
۵. همچنان بجوییم
گاهی قبل از نشان دادن چراغ سبز برای انجام کاری، به اطلاعات بیشتری نیاز خواهیم داشت. گاهی نیاز است که تمام گزینههای موجود را سبک و سنگین کنیم. زمانی که روحیه جویشگری را در تیم خود ترغیب میکنیم؛ اینگونه اهمیت آمادگی کامل و در نظر داشتن همهی امکانات را به آنها نشان میدهیم.
۶. جریان از این قرار است که...
شفافیت در گستردهترین تفسیر خود همان چیزی است که اعضای جامعه باید به آن ترغیب شوند. لذا بهترین رهبران میتوانند بصورت مستقیم و با ملایمت و نرمی حقایق را با تیمشان در میان میگذارند. شفافیت مطمئنترین راه برای ایجاد اعتماد است است، بگونه ای که افراد را در جریان امور قرار میدهد و شایعات مخرب را از کارو کسب بدور میدارد. از کارکنان خود درخصوص آنچه در سازمان در جریان است جویا شوید و اطلاعاتتان را بهروز نگه دارید.
۷. از بازخوردتان استقبال میکنم
انسان ها و بلکه سازمانها هریک نقاط ضعف و قدرتی دارند اما بعضی از آن ها رانمیبینند و شاید حتی از آنها ارزیابی و شناخت نادرست یا معکوسی دارند (نقاط کور). مهمترین کمکی که بازخوردهای دریافتی از دیگران به ما کمک میکند این است که از وسعت ناحیه کور ما میکاهد و اطلاعات مفیدی در مورد رفتارها و عملکردهای ما ( از دیدگاه دیگران) در اختیارمان قرار میدهد. لذا وقتی از اعضای تیم خود بازخورد میخواهیم، ذهن یادگیرنده خودمان را فعال میسازیم. و به آنها در عمل میگوییم که همهی اعضای تیم- حتی رهبر آن- برای اینکه در هوشمندانهترین و بهترین حالت خود کار کنند به دریافت اطلاعات و داده های بیرونی نیاز دارند. یادتان باشد، بازخورد هدیهای است که همیشه میتوان به دیگران اهدا کرد.
۸. اشتباه کردم
این جمله دو کلمه ای نشان میدهد که میتوانیم بدون مقصر دانستن دیگران و شماتت آنها پذیرای اشتباه خود بوده و برای مقابله با پیامدهای آن مسئولیت پذیر باشیم. وقتی میگوییم: «اشتباه کردم.» تبدیل به الگویی عملی خواهیم شد. الگویی که به دیگران نشان میدهد که گرچه ممکن است گاه به هدف نرسیم اما مهم این است که نهایت تلاش خود را به خرج دهیم. این درسی قدرتمند است.
۹. این را فراموش نکنیم که..
زمانی که عده ای دوشادوش یکدیگر و به شدت متمرکز بر رسیدن به هدفی بوده و بر وظیفه خود تمرکز دارند، یادآوری اینکه برای چه منظوری اینقدر سخت کار میکنند، الهام بخش و انگیزاننده خواهد بود. هر از گاهی هدف مشترکتان را به همراه تیم خود مرور کنید این برای انجام چه کاری گرد هم جمع شدهاید و چطور هر یک از آنها با عملکرد و سهم خود در تحقق چشم انداز تفاوتی را ایجاد میکنند. مهمترین عامل ، در کسب هر موفقیتی ، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدف گذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است ، هدف ها هستند که مقصد و مسیر زندگی فردی و سازمانی را روشن می کنند.هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است و یادآوری آن موجب میشود که مسیر را گم نکرده و به بیراهه نرویم.
۱۰. به دلیل… قدردان تو هستم
انسان قدردان همواره عزیز است. مدیران قابل احترام اینگونه قدردانی خود را نشان میدهند: • توجه کردن به کار کارمندان. • نوشتن تقدیرنامههای کتبی. • قدردانی از کارکنان در جمع. • شخصیسازی و ... . بطور کلی قدردانی بهترین شکل و وش استفاده از زمان و کلام است. بگذاریم آنها بدانند تا چه حد قدردان آنها هستیم و چگونه با عملکرد خود ما را تحت تاثیر قرار دادهاند. در بیان قدردانی صریح، شخصی و صادقانه عمل کنید.
سخن پایانی: دایره واژگان ما موقعیت ما را به عنوان یک رهبر تثبیت و یا ویران میکند. اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است.کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.
منبع:
http://www.inc.com/lolly-daskal/why-you-need-to-learn-how-to-speak-a-leadership-vocabulary.html
سبز باشید