10 ویژگی افرادی که در کودکی بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفتند
در این مقاله سعی داریم به بررسی مشکلات بزرگسالانی که در کودکی مورد انتقاد بی رحمانه قرار گرفتند بپردازیم، و در میانه مقاله در مورد تفکر انتقادی صحبت کنیم.
ده ویژگی افرادی در کودکی بیش از حد مورد انتقاد گرفته اند را بیان می کنیم:
1-کاهش اعتماد به نفس
یکی از ویژگی های افرادی که در دوران کودکی مورد انتقاد شدید قرار گرفتند، کاهش عزت و اعتماد به نفس است. در نظر بگیرید که کودکان در این دوران خاص زندگیشان نسبت به همه چیز کنجکاو هستند و شاید اطرافیان را با سوال ها و یا اشتباهاتشان کلافه کنند. در این مواقع اگر بجای آموزش و برخورد صحیح و با آرامش، با کودکان با شدت برخورد شود و مورد انتقاد و حتی تنبیه قرار بگیرند، این حس را به کودک القا می کنند که به اندازه ی کافی خوب نیست و همین در گذر زمان باعث کاهش عزت نفس وی شود. حتی اگر در کاری استعداد فوق العاده داشته باشد این کاهش اعتماد به نفس سبب عقب راندن و یا کند کردن فرایند رشد کودک می کند.
2- کمال گرایی
یکی دیگر از ویژگی افرادی که در کودکی مورد انتقاد شدید قرار گرفتند، کمال گرایی است. البته نباید کمال گرایی با تلاش برای برتری و پیشرفت و موفقیت اشتباه گرفته شود. کمال گرایی یعنی هرگز راضی نشوید حتی اگر همه چیز عالی باشد.
شاید بپرسید کمال گرایی چه ارتباطی به کودک انتقادی دارد ؟ جواب ساده است، وقتی کودک احساس کند، انجام یه اشتباه کوچک منجر به انتقاد شما می شود، سعی می کند از هرکاری که منجر به تذکر و انتقاد می شود، به هر قیمتی اجتناب کند.این مورد در بزرگسالی منجر به کمال گرایی می شود. بعلت اینکه فرد بزرگسال سعی می کند همه چی و همه امور ،کامل و بی عیب و نقص باشد که این مورد بطور مداوم خسته کننده و استرس زا خواهد بود.
3- دشواری در پذیرفتن تعریف
فردی که در کودکی مداوم دچار انتقاد شده است، دچار بحران نپذیرفتن تعریف و تمجید از خود می باشد. به طور مثال وقتی از کار و تلاش او تعریف می شود، بصورت خودکار آن را بی اهمیت و یا کم اهمیت جلوه می دهد و آن را پاک می کند.
4- حساسیت بالا نسبت به انتقاد
افرادی که از کودکی مداوم در معرض انتقاد گرفته اند به مرور زمان دچار یک مکانیسم دفاعی نسبت به انتقاد شده اند. این یک مکانیسم بقا برای این افراد است که همواره زیر آتش انتقاد بوده اند. این افراد با کوچکترین انتقاد و یا عدم تاییدی برافروخته می شوند و گارد می گیرند.
5- عدم پذیرش خود
یکی دیگر از مشکلات شایع بین افرادی که در کودکی دچار انتقاد شدید بودند، عدم پذیرش خود و مبارزه با آن است. تصور کنید فردی در حین بزرگ شدن همواره احساس کند زیر ذره بین است تا اعمال و رفتارش بررسی و مورد انتقاد قرار گیرد. آن وقت هر گونه نقص و اشتباهی برایتان بسیار بزرگ و غیرقابل بخشش است. هیچ خود را نمی پذیرید و همواره خود را مورد انتقاد قرار می دهید و سختگیرانه خود را قضاوت می کنید. این مهم سبب می شود که همواره فرد آرزوی زندگی متفاوتی داشته باشد. آرزوی زیباتر، باهوش تر و موفق تر بودن.
6- ترس از شکست
یکی دیگر از بحران هایی که این افراد در بزرگسالی با آن مواجه هستند، ترس همیشگی از شکست است. همواره از کسب تجربیات و موقعیت های جدید اجتناب می کند و سعی می کنند همیشه خود را در نقطه به ظاهر امن خود حفظ کنند. چرا که ترس از شکست همواره با آن هاست و یک جمله مشترک معروف به این افراد وجود دارد، اگر به اندازه کافی خوب نباشم چه ؟
7- مشکل در بیان و ابراز احساسات
کودکانی که در کودکی در زمان بروز احساسات خشم و عصبانیت، ناراحتی، غم و حتی شادی مورد انتقاد قرار گرفته اند، دچار نوعی خود سانسوری می شوند. آنها یاد می گیرند که احساسات خود را سرکوب و یا مخفی کنند و می گویند احساسات من اهمیتی ندارد. این مشکلات نهایتا سبب ایجاد سدی در بزرگسالی بین شخص و احساساتش می شود که شکستن آن بسیار دشوار است ولی البته غیرممکن نیست.
8- انتقاد بیش از حد دیگران
یک ویژگی که شاید برای شما عجیب باشد و انتظارش را نداشته باشید این است که این افراد در بزرگ سالی بشدت و بیش از اندازه از دیگران انتقاد می کنند. وقتی فردی با انتقاد دائمی بزرگ شود، این انتقادها بخشی از وجود شخص و گفتار درونی اش می شود و گاها حد و مرز آن به خود ختم نمی شود و به دیگران منتقل می شود
اجازه دهید قبل از ادامه ویژگی ها به نکته ی مهمی در خصوص انتقاد بپردازیم. اینکه آیا انتقادی همیشه بد است یا اینکه می تواند سازنده هم باشد؟ در جواب باید بگوییم که انتقاد می تواند درست و خوب و بجا باشد اما به شرط آنکه همراه با فکر و اندیشه و به عبارت بهتر همراه با تفکر انتقادی باشد. تفکر انتقادی همواره در مقابل تفکر غیرانتقادی قرار می گیرد. پرسشگری منصفانه در مقابل ناپرسشگری، اولی به دانایی و دومی به حماقت می انجامد.
بنظر انتقاد همیشه حامل نفی و طرد کردن، نپذیرفنم ، عیب و ایرد گرفتن و .... دانسته می شود. اما اگر در مفهوم انتقاد، رویکرد منفی، طرد کنندگی، ایرادگیری وجود نداشته باشد، بلکه درک صحیح از فرد مقابل برای چرایی و چگونگی آن باشد، چه ؟
اجازه بدید به شما کتاب درآمدی بر تفکر انتقادی نوشته حسن قاضی مرادی را معرفی کنم. این کتاب به سنجش تفکر انتقادی و تفکر غیرانتقادی می پردازد؛ ابتدا به تعریف تفکر و اهمیت تفکر انتقادی می پذیرد، شمارا با اصول تفکر انتقادی آشنا می کند، سپس به مهارتهای تفکر انتقادی،و ویژگی های اندیشمندان انتقادی می پردازد و در انتها جریان مخالف آن یعنی تفکر غیرانتقادی را بیان می کند. شما می توانید این کتاب را در فروشگاه اینترنتی انتشارات بازاریابی تهیه بفرمایید.
9- تقلا برای اعتماد به دیگران
این فراد معمولا در بزرگسالی با مشکل عدم اعتماد به دیگران مواجه هستند. وقتی والدین فرد به جای آنکه بزرگترین حامیان و تشویق گران زندگیش می بودند، منتقدانی بی رحم و خشن
بودند و سرسختانه آن را انتقاد می کردند، برای فرد باورش سخت است که دیگران متفاوت باشند. این عدم اعتماد می تواند در دامنه ارتباطات شما تاثیر بگذارد، و دیوارهایی بین شما و افراد ایجاد کند.
10- سندرم ایمپاستر
تا حالا فکر کرده اید که کلاه بردار هستید و لیاقت جایگاهی که در آن هستید را ندارید ؟ این مشکل ناشی از سندرم ایمپاستر است. یک ویژگی رایج بین افرادی که در کودکی تحت انتقادهای بی رحمانه بودند. این افراد فکر می کنند که یک کلاه بردار و یک خیانتکار هستند و حتی اگر مهارت ها و شایستگی های بالایی داشته باشند، در دهن خود صدای آزاردهنده ای دارند که به آنها می گوید که آنقدر که باید خوب نیستند و لیاقت جایگاهشان را ندارند.
نتیجه:
به یاد داشته باشید تمامی این موارد می تواند بخشی از زندگی یک فرد باشد، پس با درک خود و دیگران سعی کنیم به این موارد غلبه کنیم و به زندگی و به دیگران عشق بورزیم تا بتوانیم زندگی خود و دیگران را در این شرایط سخت بهتر کنیم.
منبع: www.newtraderu.com
تالیف و ترجمه در واحد هوش بازار TMBA