استعارههایی که به سازمان زندگی میبخشند
در دو دهه اخیر، نظریهپردازان سازمانی و پژوهشگران استراتژی، از انواع بسیار زیادی از استعارهها برای توصیف سازمانهای کاری و رویهها و فرایندهای آنها استفاده کردهاند. در این میان میتوان به این موارد شاخص اشاره کرد: موسیقی (هچ، 1999) ورزشهای گروهی (کیدل، 1987)، فیل چینی (مینگ سام، 1998)، خانه (پیرس و آزموند، 1996)، جنگ (وینسور، 1996) و تئاتر (تری، 1997). در ادبیات سازمانی و مدیریتی معمولاً از استعارهها با هدف آموزشی استفاده میشود؛ یعنی سادهسازی مفاهیم انتزاعی از طریق استعارهها صورت میگیرد. علاوه براین، استعارهها میتوانند بین مفاهیمی که ارتباطی با یکدیگر نداشتهاند، ارتباط برقرار کنند و معنا به وجود آورند. استعارات علاوه بر اینکه به درک پدیدههای پیچیده کمک میکنند، چشمانداز و رویکرد ما نسبت به جهان پیرامون مان را نیز نشان میدهند. گرت مورگان (1986) عنوان میکند که استفاده از استعارهها روشی برای فکر کردن یا احساس کردن را با خود به همراه دارد که درک کلی ما از جهان را نیز دربرمیگیرد.
استعاره چیست؟
به لحاظ لغوی، کلمه استعاره به معنای عاریت گرفتن یا عاریت خواستن است. طبق تعریف دیکشنری آکسفورد، استعاره کارکردی از کلام است که در آن یک اسم یا کلمه یا عبارت برای توصیف شیء یا فعالیتی که با آن متفاوت است اما وجوه شباهتی دارد، به کار گرفته میشود. در ادبیات میتوان به نمونههای بیشمار استعاره اشاره کرد. برای مثال، زمانی که شکسپیر در نمایشنامه هر طور که شما بخواهید (As You Like It) عبارت معروف "تمام دنیا صحنه نمایش است و مردان و زنان بازیگران این نمایش هستند" را استفاده میکند، در حقیقت، صحنه نمایش را استعارهای برای دنیا در نظر گرفته است. یا زمانی که جان دان، شاعر انگلیسی، در یکی از سرودههای خود میگوید: "خوابی کوتاه خواهد گذشت و ما برای همیشه برخواهیم خواست"، از خواب به عنوان استعارهای برای مرگ استفاده کرده است. در ادبیات خودمان هم نمونههای بسیار زیبای استعاره را به وفور داریم. برای مثال به این بیت از فردوسی بزرگ توجه کنید:
به مشکین کمند اندر آویخت چنگ به فندق گُلان را به خون داد رنگ
معنی ساده شده این بیت این است که سودابه (همسر کیکاووس) به موهایش چنگ انداخت و با ناخن صورتش را خراشید. در این بیت فردوسی از سه استعاره استفاده کرده است: کمند استعار از مو، فندق استعاره از ناخن و گل استعاره از چهره است.
استعاره در سازمان
گریشام (2006) عنوان میکند که رهبر یک سازمان میتواند با استفاده از قدرت استعارهها و داستانهای شرکتی، اعتماد و همدلی بسیار بالایی بین نیروهای خود به وجود آورد. او همچنین بیان میکند که استعارهها میتوانند ارتباط نزدیکتری بین گوینده و شنونده به وجود آورند که این ارتباط یکی از ارکان مهم اعتمادسازی است. یکی از استعارههای مهمی که به مدیران پیشنهاد میشود حتماً از آن استفاده کنند، استعارههای مربوط به درختان و گل و گیاه است. تعداد زیادی از نظریهپردازان (مورگان، 2006؛ کووسس، 2010؛ اسکورسینسکا، 2012) معتقدند که این دسته از استعارهها، حس زنده بودن و پویایی سازمان را به شکل قابل توجهی بالا میبرند و نقش زیادی در تقویت ارتباط کارمندان با مدیر و سازمان خود دارند. این پژوهشگران به مدیران پیشنهاد میکنند در صحبتهای خود با نیروهایشان حتماً از جملاتی استفاده کنند که کم و بیش دربردارنده استعارههای مربوط به گیاهان و درختان باشد. به نمونههای زیر توجه کنید:
· ما نیاز داریم که "شاخه" جدیدی به کاروکسبمان اضافه کنیم.
· شرکت ما در حال "رشد کردن" است.
· کاروکسب ما یک کاروکسب "ریشه"دار است.
· "شکوفایی" هرچه بیشتر سازمان به نفع تک تک کارکنان خواهد بود.
· نیاز داریم برخی از فرایندهای دست و پاگیر را "هرس" کنیم.
· اگر در شرایط فعلی تمرکزمان را حفظ کنیم به زودی نتایج فوقالعادهای را "برداشت" خواهیم کرد.
· فروشندگان باهوش و چابک، "میوه" تلاش خود را خواهند "چید".
استفاده از این عبارات و جملات مشابه میتواند علاوه بر اعتمادسازی، نشاندهنده بالندگی و طراوت یک سازمان نیز باشد. علاوه بر روابط سازمانی، فروشندگان و بازاریابها نیز میتوانند از این قبیل استعارات در تعاملات خود با مشتریان بالقوه استفاده کنند و بدینشکل چهره بانشاط و پرشوری از سازمان خود به مشتری نشان دهند.