چگونه بی انگیزگی را دور کرده و باهوش ترین فرد سازمان شویم؟: مدل ساینفیلد
بی حوصلگی و کسالت احساسی آشنا برای تمام ما است، درست مثل زمانهایی که بی هدف و سرگردان پشت صندلی خود در اتاق کارمان لم میدهیم و شبکههای اجتماعی را زیر و رو میکنیم.
اما شاید اوضاع همیشه هم به این منوال نبوده باشد، شاید در گذشتهای نه چندان دور شغلتان پر از اطلاعات جدید، مکالمات جدید و انرژی تازه بوده است. نکته این است که این تازگی و جدید بودن شغلتان بوده که برایتان هیجان انگیز به نظر می رسیده است. شما مدام درحال یادگیری مسائلی بوده اید که تابحال با آنها روبه رو نشده بودید، صفحه ها نکته یادداشت میکردید، هر مکالمه ای را با دقت گوش می دادید و سپس مطالب و نکات مهم حاصل از آن را روی کاغذ میآوردید.
اما حالا بعد از مدتی، به محیط کارتان عادت کرده اید. دیگر نکات را یادداشت نمی کنید و به گفتوگوها از سر وظیفه و نه اشتیاق گوش می دهید. گویی یک گوشتان در است و دیگری دروازه. باید بگوییم که شما بی انگیزه شده اید.
چرا بی انگیزه میشویم؟
انجمن روانشناسی آمریکایی طی تحقیقاتی در زمینه بی انگیزگی با عنوان «انتظار تحقق نیافته در رضایت از کار»، به بررسی این موضوع پرداخته است.
درحقیقت در این حالت، مغز شما حس رضایتی را در کار دریافت نمی کند.
چرا این اتفاق میافتد؟ چرا شغلتان نمیتواند دیگر اشتیاقی در شما ایجاد کند؟
درواقع، مسئله ای که اتفاق میافتد یک قاعده ی روانشناسی است که روزمرگی نام دارد. بدین شکل که هرچه بیشتر در طی روز با مسائل مشابهی روبه رو شوید، اشتیاقتان کمتر شده و کمکم به آن عادت میکنید و دیگر هیجانی برای آن ندارید. تحلیل این مسئله درقالب یک مثال بدین صورت است که شما هنگام ابراز علاقه به یک شخص برای اولین بار در مقایسه با زمانی که این اتفاق برای بار ۸۰ ام بیافتد دچار حس هیجان بیشتری می شوید.
زمانی که دچار بیانگیزگی میشویم معمولا این سوال را هرروزه از خود می پرسیم که «امروز باید چه کاری انجام دهم؟»
شما به شدت درگیر چرخه باطل تکرار شدهاید و مغزتان میفهمد که دررابطه با محرکهای جدید بی توجه هستید. کارهایتان انجام شده است اما ذهن شما فعال نیست.
مسئله مهم این است که توانایی یادگیری شما از بین نرفته است. تنها باید خود را آگاه کنید و دوباره خودتان را درمعرض کار قرار دهید.
بنابراین راه حل شما برای مشتاق شدن و سرحال شدن در محل کار این است که دید ذهنی خود را از «چه کاری باید انجام دهم» به «امروز چه چیزی را باید یاد بگیرم» تغییر دهید.
برنامه ای جدید انجام دهید که شما را به منبع یادگیری مطالب جدید وصل میکند.
سیستم تکرار ساینفیلد، کمدین آمریکایی
جری ساینفیلد شهره خاص و عام است، اما آیا تابه حال چیزی در رابطه با سیستم تکرار او برای تبدیل شدن به یک کمدین همهفنحریف شنیده اید؟
سالها پیش یک کمدین جوان از جری پرسید آیا توصیهای برای مبتدی ها دارد؟
جری گفت که چاره کمدین بهتری بودن این است که هرروز مطالب خنده دار و جالب بهتری داشته باشد و راه این کار هر روز نوشتن بود. او گفت که یک تقویم بزرگ که همه روزهای سال را در یک صفحه داشته باشد تهیه کنید و آن را برروی یک دیوار درمعرض دید خود قرار دهید. قدم بعدی خرید یک ماژیک قرمز بزرگ بود. او گفت که هرروزی که کار نوشتن را انجام دادید، یک ضربدر بزرگ برروی آن روز بکشید.
بعد از چندروز یک زنجیره دارید و اگر به آن ادامه دهید این زنجیره هرروز بلندتر می شود که از دیدن آن لذت خواهید برد. مخصوصا زمانی که برای مدت زمان زیادی آن را ادامه دهید، حالا تنها کاری که باید انجام دهید این است که این زنجیره را قطع نکنید.
چگونه سیستم ساینفیلد را به کار ببریم؟ با ساختن یک الگوریتم.
۳ سال پیش من در موقعیت ذهنی «راحت، اما بی اشتیاق» در شغلم بودم. با اینکه واقعا به شغلم علاقه داشتم اما حس کسلی به من دست میداد و چالشی برایم ایجاد نمیشد. بنابراین سیستم ساینفیلد را به کار بردم و یک برنامه یادگیری درنظر گرفتم.
میدانستم که چاره احیای اشتیاق در من، یادگیری هرروزه مطالب جدید است. و تنها راه اطمینان از آن، نوشتن بود.
مراحل انجام سیستم ساینفیلد:
یک صفحه با دو ستون ایجاد کنید، عنوان ستون اول را «تاریخ» و ستون دوم را «چه چیزی یاد گرفتم» بگذارید.
در آخر هرروز، تاریخ روز را در ستون اول و مطلبی را که درآن روز یاد گرفته اید را در ستون دوم یادداشت کنید، این مطلب میتواند دررابطه با خودتان، شغلتان، کارفرما و یا اهداف شرکتتان باشد.
وقتی این کار را انجام می دهید، به محض رسیدن به محل کارتان اولین سوالی که از خود میپرسید این خواهد بود که «امروز چه چیزی میتوانم یاد بگیرم»
هنگامی که سیر فکریتان بدین شکل باشد، با کنجکاوی بیشتری به مسائل نزدیک می شوید، خلاقیت بیشتری دارید و با خط مشی فکری جدیدی وارد هر بحث و موضوعی می شوید. از آنجایی که این روتین را هرروز تکرار می کنید، اگر نزدیک به آخر روز باشید اما هنوز مطلب جدیدی یاد نگرفته باشید، رفتارتان در آخرین ساعات روز تغییر خواهد کرد و به دنبال کسب دانش جدید خواهید رفت.
در اینجا چند نمونه از یادداشت هایم را آورده ام:
· ۱۱/۳/۱۳۹۸: حتی اگر چیزی را آماده کرده اید و فکر میکنید که کامل است (برای مثال یک ارائه) بهتر است بارها از جهات مختلف آن را بررسی کنید، زیرا زمانی که بارها آن را بررسی میکنید، زاویه دید جدیدی به آن خواهید داشت و همین امر باعث رفع ضعف ها و بهترشدن آن می شود.
· ۱۲/۳/1398:دیدکارفرما به من براساس دانش و تجربیات من است و مرا به عنوان کسی که تجربه کافی ندارد و ندانم کار است نمی بیند. همچنین همراه با هم دستور جلسه ای را برای فرستادن به یک مشتری بررسی کردیم که در ابتدا او شروع به تهیه کرده بود و پس از مدتی از من خواست تا نگاهی به آن بیندازم که آیا همه ی مطالب را پوشش می دهد یا نه و همچنین آیا پیام ها و جمله ها مناسب هستند و متن به چه موارد دیگری نیازدارد.
· ۱۳/۳/1398: امروز به این موضوع پی بردم که هر کار خسته کننده و به ظاهر بیهوده ای اگر هدف و تاثیرش درک شود و همچنین انگیزه ای برای رسیدن به آن هدف وجود داشته باشد، به مقدار قبلی خسته کننده و بیهوده نخواهد بود. بیشتر وقت امروز من صرف واردکردن آدرس ایمیل های مشتریان تماس سرد برای اطلاع یافتن از وبیناری شد که در پیش داریم. نکته این بود که این وبینار ایده من و حتی ارائه اش بر عهدهی خودم بود. حتی کارفرما نیز استقبال ویژه ای از آن داشت و حمایت خود را نشان داد زیرا می دانست که موفقیت در این وبینار موجب دسترسی به پروژه های جدید می شود. در هیچ زمانی از ۴ ساعتی که آدرس ایمیلها را وارد میکردم حس انجام کار بیهوده یا فکر اینکه چرا باید اینکار را انجام بدهم را نداشتم. میتوانید تصور کنید تا چه حد روزم تغییر پیدا کرد.
من این روش را هرروز به مدت ۳ ماه انجام دادم که مرا از حالت « راحت اما بی انگیزه» به حالت «مشتاق، خستگی ناپذیر و رقابتپذیر» تغییرداد. دانش من ۱۰ برابر شد و به فردی قوی در کار تبدیل شدم، فعالانه فکر میکردم و فعالیت داشتم و روابط قویتری با کارفرمایانم داشتم. چرا که صحبت ها و مکالمات ما از روی دانش و اشتیاق بود. حالا من تبدیل به فردی مهارنشدنی شده بودم.
درنتیجه اجرای این برنامه روزمره یادگیری، قادر بودم به واقعیات، دیدگاه ها و پیشنهادات در طول ملاقات و مکالمات با مدیریت واقف باشم و با دانشی که دررابطه با شرکت داشتم، آنها را تحت تاثیر قرار دهم که در نتیجه مسئولیت من گسترش یافت و من منبع دانش و اطلاعات همه شده بودم.
بنابراین پیشنهاد میکنم که همین امروز برنامه روزانه یادگیری خود را شروع کنید و تبدیل به ستاره سازمان خود شوید.