اعتماد به نفس و تواضع یعنی یک مدیرعامل تأثیرگذار
مدیرعامل یک سازمان بودن شروع مسئولیتهایی است که هیچوقت آنها را تجربه نکردهایم. یکی از مدیرعاملان فعلی در شرکتی خصوصی که سابقه مشاوره دادن به کار و کسبها را نیز داشتند، در یکی از میزگردهای ماهنامه بازاریاب بازارساز عنوان میکردند که از زمانی که خودم مدیرعامل شدهام، مشاورههایی که به بنگاههای اقتصادی میدهم با آنچه پیش از این به آنها میگفتم، تفاوت بسیار زیادی کرده است. به همین دلیل است که میگویم فردی که مدیرعامل میشود مواردی را تجربه میکند که فقط و فقط در عمل میتوان آنها را آموخت.
اما آیا هیچ راهی وجود ندارد که خود را به تدریج برای رسیدن به چنین ردهای آماده کنیم؟ آیا هیچ نکته یا ویژگی خاصی در میان مدیرعاملان موفق و تأثیرگذار مشاهده نمیشود؟ پاسخ به این سؤال این است که علیرغم اینکه برخی از شرایط مدیر عامل بودن را فقط باید تجربه کرد، با این حال میتوان به ویژگیهای رفتاری مدیرعاملان موفق اشاره کرد تا کسانی که سودای مدیرعامل شدن دارند آنها را در خود پرورش دهند.
دو ویژگی مهم که تقریباً تمام مدیرعاملان نشانههای آنها را در کار خود نشان میدهند، اعتماد به نفس و تواضع هستند. ممکن است این دو ویژگی در نگاه اول متناقض با یکدیگر به نظر برسند، اما نباید فراموش کنیم که وظیفه اصلی یک مدیرعامل مدیریت کردن تناقضهاست. پس اینکه خود او نیز گاه باید چند ویژگی متناقض را با نسبتهای مشخصی در کنار هم داشته باشد، خیلی تعجبآور نیست.
اعتماد به نفس ما را قادر میسازد که در زمانی که شرایط قطعی و مشخص نیست، درست و شجاعانه تصمیمگیری کنیم. تواضع این توانایی را به ما میدهد که زمانی که متوجه شدیم، تصمیم نادرستی گرفتهایم و سازمان را به مسیر نادرستی بردهایم، قدرت اصلاح کردن و شجاعت عذرخواهی کردن را داشته باشیم.
امروزه عدم قطعیت در بستری که کار و کسبها در آن فعالیت میکنند، موج میزند. از شرایط کلان محیطی مانند تحریم، روابط سیاسی میان کشورها و شرایط آب و هوایی بگیرید تا رقابت سنگین و فشرده میان رقبای مختلف در یک صنعت که باعث میشود هیچکس حاشیه امنیت نداشته باشد. به یک مثال ساده توجه کنید. همین چند روز پیش بود که در خبرها داشتیم به دلیل برهم خوردن روابط سیاسی قطر با چند کشور عربی، واردات گاز هلیوم به مشکل خورده و به همین دلیل، قیمت این گاز افزایش یافته است. حال کسانی که برای مثال از گاز هلیوم برای پر کردن بادکنکهای تزئینی و تبلیغاتی استفاده میکنند، باید به سرعت تصمیمات اساسی برای ادامه روند فعالیت کار و کسب خود بگیرند. مقصود اینکه همه چیز در اختیار یک مدیرعامل نیست و او باید خود را برای تغییرات و نوسانات فراوان و سریع آماده کند.
پس قدرت تصمیمگیری و اعتماد به نفس در شرایط عدم قطعیت یکی از ویژگیهای بارز مدیرعاملان تأثیرگذار است. اما زمانی که تعداد متغیرهای نامعین بالا است، ریسک تصمیمگیری نیز بالا میرود. در چنین شرایطی اصلاً جای تعجب ندارد که تعدادی از تصمیمات یک مدیرعامل آنطور که وی انتظار داشته، در عمل مفید و کارساز واقع نشوند. حالا به ویژگی دوم مدیرعاملان تأثیرگذار میرسیم. این افراد در مواجهه با این شرایط و به محض اطلاع از اینکه تصمیمشان مطابق انتظار پیش نرفته، به اشتباه خود اعتراف میکنند و در صدد رفع مشکل و بهتر کردن اوضاع برمیآیند.
متأسفانه همین ویژگی خیلی ساده در عمل به یک گوهر نایاب تبدیل میشود. مدیرعاملان کمی نبودهاند که برای اثبات درستی تصمیم خود آنقدر روی حرفشان پافشاری کردهاند که شرکت را تا مرز ورشکستگی پیش بردهاند. البته جای خوشحالی است که این اتفاق در بخش خصوصی کمتر روی میدهد زیرا صاحب سرمایه روی فعالیت سازمان نظارت دقیق دارد و اصلاً حاضر نیست تا جایی به اشتباه کردن ادامه دهد که دیگر زمان و توانی برای جبران کردن نباشد. اگر مدیرعاملی نتواند برای شرکت جذب سرمایه کند و به سودآوری آن کمک کند، باید به سرعت جای خود را به فرد دیگری بدهد. به همین دلیل است که در کشورهای توسعه یافته، بخش خصوصی از اهمیت بسیار زیادی برای سیاستگذاران اقتصادی برخوردار است.
لازم است به دو ویژگی متضاد با دو ویژگی ذکر شده در اینجا نیز توجه کنیم. منظور ما از اعتماد به نفس، غرور نیست همانطور که نباید تواضع را با ضعف و نرمی بیش از اندازه اشتباه گرفت. این دو ویژگی از دامهایی هستند که باید تمام تلاش خود را به خرج دهیم تا در آنها گرفتار نشویم.
سبز باشید