آندره آغاسی تنیس باز حرفه ای ایرانی تبار که 101 هفته مرد شماره یک جهان بود  متولد  29 آوریل 1970 در لاس وگاس، آمریکا است ویکی از پرافتخارترین و مشهورترین قهرمانان تنیس دنیا به شمار می آ ید.. او یکی از شش بازیکنی است که به همه  گرانداِسلَم های تنیس دست یافته است.
او فرزند امانوئل آغاسی بوکسور سابق ارمنی تیم ملی ایران در مسابقات المپیک 1948 لندن است. او در مورد پدرش چنین می گوید:من علاقه ای به تنیس نداشتم و با اجبار پدرم ناچار شدم تنیس بازی کنم. به خاطر سختگیری های پدرم همیشه از تنیس بدم می آمد و نمی توانستم با خود او هم صاف باشم. او همه رویایش را در موفقیت من می دید. خواب اینکه من در یک تورنمنت مهم بتوانم 30 هزار دلار ببرم.
پدرم آدم زحمتکش اما سختگیری بود . او از ایران آمده بود به آمریکا و هیچ چیز از فرهنگ اینجا نمی دانست. باید خیلی تلاش می کرد. باید روزی دو شیفت کار می کرد تا بتواند زندگی را بگرداند و همه هدفش این بود که من در تنیس که ورزشی آمریکایی بود موفق شوم . او خیلی به من سخت می گرفت.  مادر آندره ،بتی یکی از کسانی است که از سرطان سینه نجات پیدا کرد. آندره از دوران کودکی، مبارزه برای پیروزی را از مادرش یادگرفت. 
آندره در حالی که تنها ۵ ساله بود با بزرگانی همچون جیمی کانرز و روسکو تانر به تمرین می پرداخت و نکته ی جالب دیگه اینکه در ۵ سالگی وی روزی ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ بار به توپ ضربه میزد.
 
مدال طلای المپیک، 69 قهرمانی در رقابت‌های انفرادی، سه جام «دیویس» برای آمریکا و 30 میلیون دلار جایزه‌ نقدی، افتخارهای آغاسی است. او در 1100 دیدار انفرادی ATP 800 پیروز شده است.
آغاسی رکوردهایی افسانه‌ای در اختیار دارد. سالها قهرمان نمره یک جهان بود، هشت بار مسابقات جایزه بزرگ را فتح کرد.
آندره طی سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ در بیش از ۱۸۵ تور و مسابقه ی نمایشی شرکت کرده که تمام عواید آن به خاواده ها و کودکان بی پناه رسیده است.او در اوایل سال ۱۹۹۴ موسسه ی خیریه ی خود را با نام Andre Agassi Youth Foundation را بنا کرد و طبق آمار خود موسسه تا پایان سال ۲۰۰۵ آندره از راههای مختلف چیزی حدود ۶۰ میلیون دلار برای کودکان بی سرپرست درآمدزایی کرده است.
او درس موفقیت و شکست را به سختی آموخته است. آغاسی یکی از چهره های مرموز و درونگرای دنیای ورزش بود تا آنکه با انتشار کتاب خود با نام آشکار، مایه بهت و شگفتی خوانندگان و علاقمندان به خود شد. او در این کتاب، شخصیت منحصر به فرد خود را تشریح میکند. از دیدگاه او، موفقیت از نوع نگرش ما به زندگی رقم میخورد. او میگوید که ما با تجارب مختلفی زندگی میکنیم اما زندگیمان مشابه یکدیگر است.
زندگی آغاسی به منزله تجربه ای ناب است. آنچه روشن است او با چالشهایی دست به گریبان شده که مبتلا به بسیاری از افراد عادی نیز هست. فلسفه زندگی آندره شاید در این چند کلمه ای که خود به زبان می اورد خلاصه شود: بجای بقا یافتن، باید تلاش کردن را بیاموزیم. چرا به متوسط بودن قناعت میکنید؟ هرآنچه در زندگی برایمان رقم میخورد، حاصل انتخاب خودمان است و ما میتوانیم به هر آنچه میخواهیم دست یابیم، در صورتی که دست به انتخابهای فوق العاده بزنیم.
در ادامه یادداشت به مرور نکاتی میپردازیم که آندره آغاسی در کتابش برای خواننده ها به رشته تحریر درآورده است:

1.     شما با خودتان بازی میکنید، نه رقیب تان
اصلی‌ترین رقیبتان، خود شما هستید. برای کسب یک نتیجه‌ی ایده‌آل، اول باید در رقابت با خودتان پیروز شوید و برای کسب دستاوردهای بهتر در ابتدا نسبت به دستاوردهای خودتان شرایط بهتری را ایجاد کنید. اولین گام موفقیت، رقابت با خود خواهد بود. در این رقابت فقط یک نفر برنده خواهد شد: خودِ شما.
زندگی درخصوص برتری بر دیگری یا شکست رقیب نیست؛ بلکه پیروزی بر خودتان است. شما چطور این کار را انجام میدهید؟ فقط کافی است تنها روزی 1% بهتر از روز قبل تان باشید. پیمودن پیاده راه های طولانی فقط با قدمهای کوچک امکان پذیر است وهمین واحد های کوچک هستند که فرد را قادر می سازند تا بلند ترین کوه ها ودورترین مسافت ها را بپیمایند.  
ذهن شما نقش پررنگی در زندگیتان ایفا میکند و مادامی که به اهمیت ان واقف نشوید  میتواند به بزرگترین رقیبتان بدل شود. از نقاط ضعف ذهنتان در جهت تقویت نقاط قوتتان بهره بگیرید.
2.     آنچه که احساس میکنید چندان مهم نیست، کاری که انجام میدهید مهم است
همه ما در طول شبانه روز طیف وسیعی از احساسات مختلف را تجربه میکنیم، آنهایی که دست به دامان احساسات منفی و مخربی نظیر  احساس ترس، تنفر،  و حقارت میشوند در نهایت سرخورده خواهند شد ولی آنهایی که قادرند احساسات منفی خود را کنترل کنند به امثال آغاسی ها تبدیل میشوند. قهرمانانی که میدانند بعضی احساسات سازنده باعث قدرت گرفتن ما میشوند.
عمکلرد ما در قبال احساسات درونی من، شکست و یا موفقیت مان را رقم میزند. در مسیری عمل کنید که علاقمندید آن را بپیمایید. برفرض اگر میخواهید به یک ستاره ورزشی تبدیل شوید، پس تمام توانمندیها و داشته های خود را در راستای رسیدن به این هدف بسیج کنید.
در حالی که دیگران سرگردان و بی هدف گذران عمر میکنند، شما در حال پیشروی بسوی اهدافتان هستید و وقتی دیگران در خواب بسر میبرند، شما ثروت و موفقیت می اندوزید.زمانی که احساساتتان غلیان میکند خواه این احساسات مثبت و یا منفی باشد از آن در جهت منافع خود بهره برداری کنید. دنیا روی شما برای انجام کاری شجاعانه، استثنایی، و فوق العاده حساب میکند. قهرمانانی نظیر آندره بر اساس این طرز بینش رشد یافته اند.
3.     میتوانیم یادبگیریم عاشق چیزهایی شویم که از آنها بیزاریم
آندره در جای جای کتاب خود با نام آشکار، به نفرت عمیق خود نسبت به تنیس اشاره میکند.اما روشن است که او توانسته مرز میان نفرت و شیفتگی را به زیبایی بپیماید و از آن پلی برای دستیابی به موفقیت بسازد. آندره آموخت به خاطر معنایی که تنیس به او میبخشد و همچنین درآمدی که از آن حاصل میشود و نیز فراهم شدن امکان یاری رسانی به ضعفا، به این ورزش عشق بورزد. او میتوانست به واسطه تنیس کاری کند که دیگران نیز بتوانند با چالشها و بی عدالتیها دست به پنجه شوند.
البته اینکه سراغ انجام کاری برویم که از آن نفرت داریم، نسخه ای نیست که بتوان برای همه پیچید. اما نگاه آندره اینگونه بود که هر چالشی میتواند به ساختن ذهنی قدرتمند کمک کند. بدون سخت کوشی و دل به دریا زدن، دستاورد دندان گیر و موفقیت قابل توجهی حاصل نخواهد شد. شما به تجربه هایی متفاوت و غنی و میزان زیادی چالش برای رسیدن به جایگاهی استثنایی و فوق العاده نیاز دارید.
به قول شاعر به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، بنابراین در خانه نشستن و فکر کردن و یا صحبت درباره آنچه قصد دارید انجام دهید هرگز به محقق شدن رویایتان نخواهد انجامید. از ناحیه آرامش خود دل بکنید و بجای دلسرد شدن از منفی بافیهای افراد نق زن، خواسته ها و آرزوهایتان را دنبال کنید.

۴.  احساسات بد دوام بیشتری دارند تا احساسات خوب
آندره آغاسی در کتاب خود احساس ناشی از شکست و موفقیت در بازیهای سرنوشت ساز تنیس را توصیف میکند. او مینویسد: «در دنیای رقابت، باختن سخت ترین قسمت یک رقابت است. چرا که احساس تلخ ناکامی و شکست، ده برابر بیشتر و طولانی تر با شما خواهد ماند تا احساسی که پس از پیروزی بدست می آورید» همه ما تجربه شکست یا پیروزی را داشتیم؛اما میدانیم که تلخی شکست به مراتب عمیق تر و تاثیرگذارتر است از شیرینیِ شکست. پس حتی برای دوری از چشیدن طعم تلخ شکست هم شده باید سخت تلاش کنید تا پیروز شوید. همه ما کمابیش چنین تجربه ای در زندگی خود داشته ایم، بویژه آن زمانی که به دستاوردی میرسیم و بعد پیش خودمان میگوییم: همه اش همین بود؟! 
۵. کمال گرایی شما را از پا درخواهد آورد
کمال گرایی برخلاف چیزی که سالها به ما آموخته اند، به هیچ وجه نقطه اوج موفقیت نیست. آیا احساس می كنید كه كارها را باید صد درصد درست انجام دهید و در غیر اینصورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستید؟
اگر چنین باشد در آن صورت شما به جای حركت در مسیر موفقیت سعی در كامل بودن دارید. كمال گرایی به افكار و رفتارهای خود تخریب گرانه‌ای اشاره می كند كه هدف آنها نیل به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است .در جامعه امروزی ، به اشتباه كمال‌گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود .بهر حال مطالعات اخیر نشان می دهند كه نگرش كمال گرایانه موجب اخلال در موفقیت می شود.آرزوی کامل بودن هم احساس رضایت از خودتان را از شما می گیرد و هم شما را بیش از سایر مردم (كسانی كه اهداف واقع گرایانه تری دارند)، در معرض ناكامی قرار می دهد.
یکی ازچالشهای آغاسی آن بود که سعی میکرد تا هر توپ برنده ای را مورداصابت قرار داده و آن را از دست ندهد. اما او سرانجام دریافت  که ثبات قدم و پشتکار عامل موفقیت اوست نه تلاش بیهوده برای زدن تمام توپها. بجای سعی برای برنده شدن در هر وظیفه ای که به شما محول شده سعی کنید استقامت خود در مسر دستیابی به موفقیت را تقویت کنید.

با بهره گیری از منبع زیر:
http://addicted2success.com/life/10-life-lessons-to-learn-from-andre-agassis-book-open/

سبز باشید