فریلنسرها بخوانند: چگونه خدمات خود را قیمت گذاری کنید؟(بخش اول)
در ابتدا میخواهیم بدانیم که اساسا فریلنسرها چه کسانی هستند؟
فریلنسر یا آزادکار کسی است که دارای حرفه هایی مثل عکاسی ، نویسندگی ، طراحی وب و دیگر خدمات و .. بوده و به صورت پروژه ای، ساعتی و آزاد با دیگران کار میکند . فریلنسرها به قول خودمانی آقای خودشان هستند، طبق قوانین خودشان کار میکنند و اکثر مواقع کارشان را در اتاقی در خانه خودشان انجام میدهند. او بطور مستقیم م با مشتری رابطه دارد ، خودش کار انجام میدهد و هزینه ای که دریافت میکند مستقیم به جیب خودش میرود. اما فریلنسرها عموما از دانش مارکتینگ بی بهره اند و قادر نیستند خدمات خود را به شیوه مناسب و سودآور قیمت گذاری کنند.
میدانیم که استفاده از گامهای صحیح در انتخاب استراتژی برای رسیدن به موقعیت مطلوب در مقابل رقبا، جزء اصول مهم برای رسیدن به سودآوری در مدل کار و کسب میباشد. بنابراین یک بنگاه باید قادر به قیمت گذاری محصولاتش به گونهای باشد که بتواند درآمدهایی متناسب با ارزش ارائه شده به مشتری بدست آورد و به این ترتیب موقعیتش را نسبت به مشتریان، کالاهای مکمل، رقبا و تازه واردین بالقوه حفظ کند.با این اوصاف، قیمت گذاری مهمترین جزء از مدل کار و کسب است و تصمیمات در مورد آن تاثیر زیادی بر روی سودآوری بنگاه یا شخص آزادکار به همراه دارد.
پیش از پرداختن به مبحث اصلی، توجه داشته باشید که قیمت گذاری موفق با پاسخ گویی به برخی از سئوالات مهم، معین میشود. بعبارتی اولین گام در فرآیند قیمت گذاری درست بر روی محصولات این است که به سوالات زیر پاسخ دهید:
- چه قیمتی باید بر روی محصولات و یا خدمات اعمال شود تا مزایای محصول با قیمت گذاشته شده هم خوانی داشته باشد؟
- زمان مناسب برای تغییر قیمت محصول اعم از افزایش و یا کاهش چه زمانی است؟
- زمان مناسب برای عرضه ارزان محصول چه وقتی است؟
- باز خورد تغییر قیمت محصولات در بازار چیست و عکس العمل رقبا و مشتریان در زمانی که بنگاه قیمتهایش را بالا یا پایین میآورد چگونه خواهد بود؟
اما فریلنسرها کار دشوارتری در تعیین قیمت در پیش دارند چرا که اساسا نگرش بیشتر مصرف کنندگان به محصول و خدمات بر اساس قیمت تمام شده است. او نگاه ارزش محور ندارد. بطور مثال اگر او از خدمات یک مشاور زبده استفاده کند، بجای آنکه ارزش دریافتی را محاسبه کرده و تجربه چند ساله مشاور را در نظر بگیرد ، تلاش میکند تا هزینه های دریافتی را با شاخصهای ملموس مورد سنجش قرار دهد. نگرش قیمتگذاری بر اساس بهای تمام شده، جدای از آنکه ساده ترین و کلاسیک ترین روش قیمت گذاری است که در شرایط فعلی بازار ناکارآمد بوده و مشکلات اقتصادی بسیاری را به دنبال دارد، موجب بروز خطا در ذهن مصرف کننده میشود چرا که ما عموما در محاسبات خود اشتباهات فاحش داریم. بطور مثال برخی برای محاسبه قیمت تمام شده یک کلاس آموزشی، هزینه اجاره بهای ماهانه و یا سالانه یک فضای آموزشی بعلاوه هزینه های مرتبط با انشعابات و خوراکیها و همچنین اقلام آموزشی و دست آخر حقوق و مزایای نیروی انسانی را به آن اضافه و به عددی میرسند که با واقعیات فاصله بسیاری دارد. آنها به همین دلیل ممکن است بهای تعیین شده را غیرمنصفانه بدانند چرا که دانش لازم برای محاسبه قیمت تمام شده را ندارند.
این سوال همواره ذهن فعالین مشاغل آزاد و فریلنسرهای تازه کار، را به خود مشغول ساخته: چگونه خدمات خود را قیمتگذاری کنیم؟
به اعتقاد جک جرگوان که یکی از آزادکاران باسابقه در عرصه فناوری است، هیچ قاعده و قانون خاص و یا دستورالعمل و ضابطه ای درخصوص قیمت گذاری خدمات آزاد وجود ندارد. در عین حال ارزشگذاری روی یک کار و یا خدمت بیش از آنکه در چارچوبهای علمی بگنجد، یک هنر است. با این وجود بسیاری از فعالین مشاغل آزاد از این هنر بی بهره اند و روش انتخابی آنها برای قیمت گذاری خدماتشان جدای از آنکه بویی از هنر و تدبیر نبرده برای ذهن و جسم و روح شان نیز ناخوشایند است. آنها بیشتر با هدف جذب حداکثری مشتری، متناسب با ارزش پیشنهادی، خدمات خود را قیمت گذاری نمیکنند و دست آخر دچار فرسودگی شغلی شده و خود را در حال کاری می یابند که تمام انرژی شان را می بلعد و ماحصل قابل توجهی نیز برایشان ندارد. یکی از بارزترین افرادی که میتوان در این خصوص به او اشاره کرد، ونسان ون گوگ هنرمند و نقاش نامدار است که در طول حیات خود نتوانست از منافع مادی کارهای خود بهره مند شود. مطمئنا هیچ کس منکر آن نیست که هنرمند پا در زمین دارد و سر به آسمان می ساید. ونگوگ هرگز درنیافت که شغل اول او در مقام یک صاحب کار و کسب، فروش هنرش به قیمتی سودآور است. وظیفهی دوم او بازاریابی برای ارزش برند شخصی خود، و وظیفهی سومش نقاشی کردن است.
پس نمیبایست اجازه دهید تا کار و کسبتان قربانی سندرم ون گوگ شود. نباید مرگ یک صاحب کار و کسب برای او نام و نشان بیاورد، و مردم این واقعه را به عنوان بزرگترین رویداد بازاریابی آن صاحب کار و کسب بشناسند. هدف از بازاریابی ناب و قیمت گذاری اصولی، همچون هنر ناب خالی کردن جیب مردم نیست، بلکه بازاریابی فرآیند ارزشآفرین تبادل ارزشها است. یک بار دیگر به جامعترین تعریفی که از بازرایابی رسیدهام اشاره میکنم.
بازاریابی عبارت است از کسب خشنودی مشتری با استمرار در سود آوری با رفتار محنصر بفرد در صنعت (بین رقبا) با شناسایی کلیه عوامل موثر در زنجیره ارزش آفرینی و جامعه و شناساندن وجوه تمایز و مزیت رقابتی به مخاطبان هدف (مشتریان –واسطه ها- تاثیرگذاران و...)به نحوی که به انتخاب ما از سوی مشتری منجر شود، فروش صورت گیرد وصول مطالبات انجام شود، وبه فروش موثر یا فروش تکرار شونده بیانجامد و در نهایت مشتری را به سفیر برند ما مبدل سازد.
به هر ترتیب جورگوان معتقد است که برای به حداکثر رساندن درآمد و حفظ تعادل میان کفه کار و زندگی روشهای بسیاری وجود دارد. نکته مهم تمرکز بر کیفیت بجای متمرکز شدن بر کمیت است
ادامه اين مطلب را فردا خواهيم خواند
سبز باشيد