۵ مانع روانشناختی سد راه اهالی کار و کسب
امروزه کارآفرینی به عنوان موتور محرکه اقتصاد و راهبردی اثربخش برای توسعه اجتماعی کشورها شناخته شده است. به این ترتیب توسعه کارآفرینی در مقابله با رقبا، اشتغالزایی پایدار، توسعه عدالت، کاهش فقر و حل مسائل اجتماعی نقشی اساسی دارد. با این همه توسعه کارآفرینی فرایندی پیچیده، بلند مدت، و سرشار از موانع فراگیر است. خطرپذیری مالی زیاد، ناتوانی در تامین مالی برای راه اندازی کار و کسب، جذب نیروی مناسب، تامین محل فعالیت و موانع اداری از مهمترین عوامل ضد انگیزشی کارآفرینی در ایران تلقی می شوند. اما به جز این موارد، نقش چالشهای روانشناسانه و فشارهای حاصله از آن نیز غیرقابل انکار است.
با این وجود خبر خوب آنکه تمام این موانع گذرا هستند، و اگرچه ممکن است چالشها و دشواریهایی را متوجه تان کنند، ولی با دنبال کردن یک فرآیند منطقی و تعهد به یافتن راهحل نهایی از دل این مشکلات، میتوان از سد تمام آنها عبور کرد.
هر چقدر موانع و سدهای پیش رویتان دشوارتر و محکمتر باشد، به این معنا است که این موانع از جنس چالشهای روانشناسانه هستند که بیش از هر چیزی بر زندگیتان تاثیرگذارند. زیرا این موانع کشمکشهای روانی در درونتان ایجاد میکنند.
گاهی اوقات تحت تاثیر اتفاقات خاص، و گاهی از سر اتفاق، این موانع سد راه شما در توانایی تصمیمگیری، اعتماد به نفس برای انجام امورات شخصی، لذت بردن از کار، و نهایتا عامل ایجاد اختلال در ظرفیتتان برای ادامهی تلاش در مقام راس سازمان، هستند.
موانع روانشناختی که در ادامه میخوانیم از آن دست موانعی هستند که هر کارآفرینی باید روزی با آن دست به یقه شود، به ویژه در نخستین مراحل ایجاد یک سازمان نوپا:
۱. عدم قطعیت
عدم قطعیت ویژگی لاینفک دنیای کار و کسب مدرن است. در هرگوشه و کناری که بنگریم نشانی از آن میبینیم، به عصر عدم قطعیت خوش آمدید. عدم قطعیت بویژه در ابتدای فرآیند راه اندازی کار و کسب نمود و بروز بیشتری دارد. بطور مثال شما مطمئن نیستید که آیا تحقیقات بازارایابی تان دقیق بوده است یا خیر. نمیدانید در ماههای آینده چه رقبایی در مقابلتان قدعلم خواهند کرد. و مطمئن نیستید آیا مدل سودآوریتان همانگونه که روی کاغذ موفق جلوه میکند، در شرایط واقعی نیز کارآمد خواهد بود یا نه.
اگر این شریط را مدیریت کنیم، این عدم قطعیتها میتوانند موجب توسعه ما شوند، ولی به خاطر داشته باشید که: عدم قطعیت مبتلابه همه ما است، اما کارآفرینان موفق از آن استقبال میکنند، زیرا آنها میدانند که بدون ریسک، به هیچ پیروزی و نقطه مطلوبی نخواهد رسید.
اگر نکاتی که درخصوص عدم قطعیت گفته شد نمیتواند به شما انگیزه بدهد، حتما فراموش نکنید که: حتی اگر اولین کار و کسبتان هم زانوی شکست به زمین زد، همیشه این شانس را دارید تا کاسبی جدیدی ره بیندازید.
۲. بیثباتی
این ایده که تنها امر ثابت، تغییر است، از زمان هراکلیت در 500 سال قبل از میلاد مطرح بوده و امروز نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گفته است. در این میان سازمانها و جوامعی که توان تغییر مناسب را داشته باشند نسبت به سایر مجموعه های خود ضعیف می شوند یا از بین می روند. در حالی که رقابت نیز جنبه جهانی پیدا می کند، محیط نامطمئن و بی ثبات می شود. لذا علاوه بر عدم قطعیت خود را برای مقابله با بیثباتیهایی که به صورت ذاتی در ماههای اولیهی شروع به کارتان بروز میکند، آماده کنید. شاید با موجی سهمگین از انواع سلایق رنگارنگ مشتریان مواجه شوید، و یا حتی در برهه ای پس از آن به مدت طولانی دچار رکود شوید، شاید برخی هزینههای ضروری و غیرقابل پیشبینی سد راهتان شود؛ یا اعضای کلیدی ومهر های اصلی سازمان، شرکت را ترک کنند.
بر اساس یک کلیشه معروف، راه اندازی یک تجارت نوپا مثل سوار شدن در یک ترن هوایی در شهربازی است، ولی اگر میخواهید از سواری با آن لذت ببرید، باید با دست اندازها و فراز و فرودها و خلاصه بی ثباتیهای فراوان آن کنار بیایید. ما به رویههای ثابت و ساختارهای قابل اعتماد عادت داریم؛ و بدون اینها استرسهای بیشتری را تجربه خواهیم کرد که میتواند ما را کسل و بیحوصله، بیش از حد هیجانی و کاملا درمانده و افسرده کند.
۳. مسئولیت
کارآفرین بودن یعنی بگونه ای روی خود سرمایه گذاری کنیم که پیشتر هرگز چیزی مثل آن را تجربه نکرده باشیم. هر تصمیمی که میگیریم، از نامگذاری شرکت گرفته تا انعقاد قرارداد با نخستین مشتریتان، بر سودآوری کاسبی شما تاثیرگذار خواهد بود. همگام با رشد و توسعه کار و کسب تان، مسئولیتتان نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد.
و در نهایت، تنها شما نیستید که باید این بار را به دوش بکشید بلکه شرکا، کارمندان و سرمایهگذاران هم باید در این موضوع سهیم باشند. کاهش فرسایش قوای تصمیم گیری درزندگی روزمره و دانستن این نکته که میتوان همواره تصممیات غلط را جبران کرد، آسان ترین راه برای غلبه بر این مشکلات است.
۴. توازن
اعتیاد به کار و غرق شدن در امور کاری روزمره، به ویژه وقتی علاقهی زیاد به صنعتتان داشته باشید امری ممکن و به نسبت آسان است. ایده از خودتان است و گاهی کارتان در حکم فرزندتان میشود و بدیهی است که بخواهید تا جای ممکن تمام وقت در اختیارتان را صرف آن کنید.
اما متاسفانه، این اشتیاق سیری ناپذیر گاه منجر به این میشود که ۱۰۰ ساعت در هفته، و حتی تمام آخر هفتهها کار کنید و شبها خوب به چشمانتان نیاید، بگونه ای که تقریبا هیچ زمانی برای انجام کارهای دیگر در زندگیتان نداشته باشید. خطرناک ترین موضوعی که باید مورد توجهتان باشد این است که گاهی اوقات این عدم توازن بگونه ای بروز می یابد که شخص حتی متوجه حضور آن نمیشود و به این ترتیب سلامت روحی و جسمی او دچار مخاطره میشود. حال آنکه به توصیه جک ولش افسانه ای؛ مدیران باید بتوانند میان کفه کار و کفه زندگی تعادل برقرار کنند.
۵. تنهایی
تنهایی بیش از آنچه به ذهن ما خطور کند، میتواند در دنیای کار و کسب مساله ساز بوده و آن را دچار چالش کند. عموما چهره ای منزوی از کارآفرینان ترسیم میشود، نوابغی گوشه نشین که هنگام انجام یک پروژه با رضایت کامل، چهره ای درون گرا دارند، اما زمان صحبت با مشتریان یا مطبوعات، ژستی کاملا برونگرایانه میگیرند.
در واقع، کارآفرینان عمدتا زمانی که در میان جمعی قرار میگیرند قادر هستند تا با ظرافت و موفقیت تعادل خود را حفظ کرده و استرسها، دل نگرانیها و ترسهایشان را سرکوب کنند و یا حداقل روی آن سرپوش بگذارند. این یک مکانیزم دفاعی است، زیرا اگر برای مثال در مقابل مشتریان یا مطبوعات به ترس خود اعتراف کنید، باید احتمالا بار و بندیلتان را ببندید و راهتان را پیش بکشید چرا که مطبوعات زرد میتوانند دودمان شما را به باد دهند. بعلاوه اگر اضطراب و دغدغه های آشوبناک درونی خود را به اعضای گروهتان نشان دهید، آرامش آنها و ثبات شرکتتان را نیز به هم میزنید.
بنابراین، تنها زمانی خود واقعی تان هستید که در تنهایی بسر میبرید. البته این سبک زندگی در چند هفتهی اول تحت کنترل و قابل مدیریت خواهد بود، ولی پس از چند ماه سلامت روانیتان را با مخاطره مواجه خواهد کرد. درعوض، از کسانی مثل دوستان، خانواده، مربیان، همکاران و مشاورانی که در چنین روزهای سختی یاور شما هستند کمک بخواهید.
غلبه بر این موانع به معنای نادیده گرفتن ، و یا کماهمیت شماردنشان و یا حتی اجتناب از آنها به هنگام بروز نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، اینها همراهان همیشگی ما خواهند بود.
اما آنچه واقعا میتواند تفاوت ایجاد کند آن است که بدانید چگونه به این موانع واکنش مناسبی نشان دهید. میتوانید با پذیرش شان بر آنها غلبه کنید، و البته همچنان نباید اجازه ندهید در طرحها و اهدافتان ایجاد اختلال کنند. میتوانید از اطرفیانتان نیز کمک بخواهید. اینگونه میتوانید تغییراتی مهم و معنادار در زندگیتان ایجاد و سپس لطفشان را جبران کنید.
در تمام طول این مسیر، به یاد داشته باشید مهمترین سرمایه شما در مواجهه با آشفتگیهای روانشناختی، آگاهی است. بنابراین، همواره نسبت به این مشکلات بالقوهی روانی آگاه باشید و در جاده پیشرفت قدم بردارید.
منبع:
https://www.entrepreneur.com/article/269883
سبز باشید