نکاتی پیرامون مدیرعاملان موفق
زمانی که یک مدیرعامل در کارش موفق میشود و مجموعه تحت مدیریتش را به درستی و با صلابت رهبری میکند، بسیاری از افراد به گمانهزنی درباره علل موفقیت او میپردازند. اگر افرادی را که همیشه عادت دارند موفقیت دیگران را کمرنگ جلوه دهند و آن را نتیجه شانس و اقبال بدانند کنار بگذاریم، دیگران به بیان ویژگیهایی درباره سبک مدیریتی یا صفات شخصیتی مدیر میپردازند که باعث توفیق او در مقال یک مدیرعامل شده است.
هرچند افراد مختلف دلایل مختلفی را در ارتباط با علل موفقیت یک مدیرعامل ذکر میکنند اما در اینجا سعی داریم به پرتناوبترین یا به عبارتی پرتکرارترین دلایل اشاره کنیم.
آنها هم افرادی مثل بقیه انسانها هستند
اگر خیلی خوب و دقیق به زندگی مدیرعاملان موفق در کشورمان و سایر کشورها نگاه کنیم میبینیم که در اکثر موارد این افراد، افرادی خیلی معمولی بودهاند و اینطور نبوده که شرایط خانوادگی و اقتصادی آنها به ترتیبی باشد که از ابتدا صندلی مدیرعاملی برای آنها رزرو شده باشد. اغلب مدیران موفق کار خود را از ردههای خیلی پایین سازمان شروع کردهاند و یک به یک پلههای موفقیت را بالا رفتهاند.
توانایی بالا در شبکهسازی
یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی این دسته از مدیران که به بخشی از سبک مدیریتی آنها تبدیل شده توانایی بسیار قابل توجهشان در زمینه شبکهسازی است. این مدیران در ارتباط برقرار کردن بینظیر هستند. وقتی از بیرون به افرادی که پیرامون این مدیران هستند توجه میکنیم، میبینیم که تمام این افراد در حوزه کاری خود در زمره موفقان قرار دارند. مدیرعاملان موفق به دلیل هوش عاطفی سرشاری که دارند افرادی را پیرامون خود جمع میکنند که با کمک آنها میتوانند شبکههای قدرتمندی را به وجود آورند. این شبکهها در دنیای کاروکسب کارآیی زیادی دارند.
ارزش قائل شدن برای برند شخصی
مدیران بزرگ از همان ابتدا برای برند شخصی خود احترام و ارزش قائلند و اجازه نمیدهند هیچ چیز آن را تهدید کند. برای این مدیران آنچه قبل از موفقیت، درآمدزایی، سودآوری و ... اهمیت دارد برند شخصیشان است. برند شخصی یعنی همان آبرو. بازاریان خوشنام به هیچ عنوان اجازه نمیدهند که چیزی آبرویشان را تهدید کند. برای فردی که در دنیای کاروکسب جایگاهی یافته و میخواهد جایگاهش را حفظ کند هیچ چیز به اندازه حفظ آبرو در بازار ارزش و اهمیت ندارد.
هوش تدبیری بالا
پیش از این درباره هوش تدبیری مطالبی را نوشتهام که از جمله آنها میتوانم به شماره هشتم ماهنامه بازاریاب بازارساز (www.marketingshop.ir) اشاره کنم. داشتن هوش تدبیری یعنی اینکه مدیریت ارشد به این بلوغ فکری رسیده که تمام راهکارها و استراتژیهای سازمان نباید زاییده تفکرات او باشد بلکه تکیه بر خرد جمعی میتواند نتایج بسیار بهتری را نصیب یک سازمان کند. نتیجه داشتن هوش تدبیری بالا مقبولیت بیشتر تصمیمات مدیر و مقاومت کمتر کارکنان در برابر آنها است زیرا خود آنها نیز بخشی از فرایند تصمیمگیری بودهاند.
میزان بالای مطالعه و دقت در مشاهده
اینکه مدیرعاملان موفق مطالعه مستمر دارند برای همه مشخص است اما نکتهای که کمتر به آن توجه میشود این است که این افراد تنها خود را به کتابهای مرتبط با کاروکسب و مدیریت محدود نمیکنند بلکه در سایر زمینهها از جمله ادبیات و شعر، فلسفه و تاریخ نیز مطالعاتی دارند. آنها همچنین مشاهدهکنندگان بسیار خوبی هستند. این مدیران رفتار افراد جامعه را با دقت مشاهده میکنند و به نوعی اتفاقات جامعه را مورد مطالعه قرار میدهند.
سبز باشید