سؤالاتی برای ارزیابی هوش عاطفی مدیران
به عنوان یک مدیر نه تنها درباره تصمیماتی که میگیریم از ما سؤال میشود، بلکه شخصیت ما نیز زیر ذرهبین دیگران قرار دارد. بنابراین بهتر است خودمان نیز بررسی درستی از شخصیتمان داشته باشیم و به طور منظم خود را مورد ارزیابی قرار دهیم.
یکی از مواردی که حتماً باید در بررسیهای درونی از شخصیتهای خود مورد توجه قرار دهیم ارزیابی هوش عاطفی است. مدیران کمی هستند که ارزیابی درونی شخصیت خود را انجام دهند و از آن کمتر مدیرانی هستند که هوش عاطفی خود را میسنجند.
در این یادداشت به سؤالاتی اشاره شده که مدیران میتوانند با پرسیدن آنها از خود، ارزیابی دقیقی از هوش عاطفیشان داشته باشند.
من بدون جوایز و تقدیرنامههایم چه کسی هستم؟
زمانی که خود را با جوایز، لوحهای تقدیر و دستاوردهایمان میسنجیم همه چیز خوب است و احتمالاً ما یکی از بهترینها در کار و زندگی خود هستیم. اما وقتی تمام این عوامل بیرونی حذف شود و خبری از آنها نباشد، من مدیر واقعاً چه کسی هستم؟ پاسخ به این سؤال بسیار تعیینکننده است.
چه چیزی بیشترین اهمیت را برای من دارد؟
به عنوان یک مدیر باید بدانیم که در سبک مدیریتی ما چه چیزی برایمان اولویت دارد. آگاهی از پاسخ این سؤال به ویژه در زمانهایی که اوضاع سخت میشود و بحرانی پیش میآید بسیار اهمیت دارد. دانستن اولویتها به ما کمک میکند که در چنین مواقعی دچار سرگشتگی نشویم و راه رسیدن به مقصد برایمان مهآلود نگردد.
کدام یک از عقاید گذشتهمان را باید مورد بازنگری قرار دهیم؟
مدیری که هوش عاطفی بالایی دارد مدیری در حال تکامل است. برای اینکه همیشه در حال تکامل باشیم باید بپذیریم که برخی از عقاید و تفکراتی که در گذشته به آنها پایبند بودهایم نیاز به اصلاح و بازنگری دارند. بنابراین یکی از آیتمهای ارزیابی هوش عاطفی برای یک مدیر این است که او چقدر میتواند از فضای پیرامون خود بیرون آید و نگاهی عینی و غیرسلیقهای به سیستم ارزشی و اعتقادی خود داشته باشد.
در خلوت خود، چه فرد یا چه چیزی را مسئول شکستهایمان میدانیم؟
همه ما میدانیم که پاسخ واقعی به این سؤال این است که "من مسئول زندگی خودم هستم" اما از ابراز این پاسخ پرهیز میکنیم. پرسیدن این سؤال باعث میشود که متوجه شویم چقدر خود را مسئول کارهای خود میدانیم و چقدر مسئولیت را به عهده دیگران میاندازیم.
اگر فردا بمیرم کسانی که مرا دوست ندارند درباره من چه خواهند گفت؟
این سؤال باعث میشود که از محرکهای عاطفی ناخودآگاهمان که ریشه در ترس دارند، آگاه شویم و آنها را به سطح خودآگاهی بیاوریم.
اگر فردا بمیرم، میخواهم چه میراثی از خود به جای بگذارم؟
کسانی که در جایگاه مدیریتی دارای سابقه هستند میتوانند تمرکز خود را روی نتایج به دست آمده و اهداف محقق شده حفظ کنند. اما از میان این مدیران تنها آنهایی که هوش عاطفی بالایی دارند میدانند که مهمتر از اینها، میراثی است که یک مدیر از خود به یادگار میگذارد؛ میراثی که باعث میشود سالها پس از او نیز از وی و سبک مدیریتیاش به نیکی یاد شود.
یک مدیر بااصالت به سطح بالایی از هوش عاطفی نیاز دارد و برای رسیدن به این سطح لازم است این سؤالات و سؤالات دیگری را از خود بپرسد که البته پرسیدنشان خیلی ساده نیست و به شهامت بالایی نیاز دارد.
سبز باشید