آینده کاری خود را با این تفکرات خراب نکنیم
مؤسسه پژوهشی تلنت اسمارت (TalentSmart) هوش عاطفی بیش از یک میلیون نفر را مورد سنجش قرار داد و دریافت که بیش از 90% افرادی که عملکرد کاری بالایی دارند از هوش عاطفی بالایی برخوردار هستند. این افراد موفق یک مهارت مشترک نیز داشتند و آن اینکه قادر بودند عقاید و تفکرات منفی خود را شناسایی و کنترل کنند و بدین شکل یکی از مهمترین موانع سر راه بالفعل کردن تواناییشان را از میان بردارند.
از دیرباز، شاعران و متفکران بسیاری درباره لزوم داشتن نگرش مثبت نسبت به زندگی صحبت کردهاند. والت ویتمن، شاعر مشهور امریکایی میگوید: «صورتت را به سمت آسمان بگیر و سایهها پشت سرت خواهند افتاد.» آلن روفوس، نویسنده و سخنران، نیز در استعارهای زیبا میگوید: «زندگی مانند یک ساندویچ است. تولد، یک تکه نان و مرگ تکه نان دیگر آن است. آنچه بین این دو تکه نان قرار میگیرد، به خود شما بستگی دارد. آیا ساندویچ شما خوشمزه است؟»
برخی از عقاید، مخرب و سمی هستند که باعث میشوند ما نتوانیم توانایی بالقوه خود را شکوفا کنیم و عملکرد مورد انتظار خود و سازمانمان را داشته باشیم. لازم است مدیران و کارکنان یک سازمان در صورت مشاهده این تفکرات در خود به سرعت در جهت رفع آنها برآیند.
نگاه صفر و یکی به موفقیت
ماهیت ما انسانها به شکلی است که اشتباه کردن بخشی از زندگیمان است. اگر دید ما نسبت به موفقیت صفر و یکی باشد هیچگاه از دستاوردهایی که کسب میکنیم احساس رضایت و لذت نداریم و همیشه در حال گله و شکایت کردن هستیم. رسیدن به هدف بسیار لذتبخش است اما باید یاد بگیریم که از مسیری که برای رسیدن به موفقیت نیز طی میکنیم، لذت ببریم.
نگاه حسابگرانه نسبت به شرح وظایف
همه ما طبق قراردادهایی که برای بازههای مشخص زمانی داریم، متعهد میشویم که در ساعات معینی به انجام وظیفه محول سازمانی خود بپردازیم و در مقابل این تعهد، کارفرما نیز متعهد میشود که حقوق، پاداش، عیدی و سایر موارد مالی را در زمان مشخص پرداخت کند. نکتهای که خیلی از ما فراموش میکنیم این است که ما در حقیقت وقت خود را به سازمان فروختهایم و متعهد شدهایم که هفت یا هشت ساعت (یا کمتر و بیشتر) وظایف سازمانی خود را به انجام برسانیم. نگاه حسابگرانه نسبت به شرح وظایف باعث میشود انعطافپذیری کارکنان سازمان پایین بیاید و برای هر کاری که غیر از وظایف معمولشان در وقت اداری انجام میدهند، انتظار اضافه حقوق، پاداش و .... را داشته باشند. این تفکر شاید در کوتاهمدت پاداشهای مقطعی را برای ما به دنبال داشته باشد اما نگاه کارفرما را به ما به عنوان یک فرد متعهد تغییر میدهد و در بلندمدت به ضرر ما تمام خواهد شد.
وابستگی بیش از حد به نظرات دیگران
فارغ از اینکه دیگران درباره شما چگونه فکر میکنند، یک چیز همیشه ثابت است و آن اینکه شما نه به اندازه تعریف و تمجید دیگران خوب هستید و نه به اندازه سرزنش و انتقاد آنها بد. غیرممکن است که بتوانیم جلوی نظرات دیگران درباره خودمان را بگیریم ولی کاملاً امکانپذیر است که تنها به نظراتی توجه کنیم که در جهت رسیدن به هدفمان به ما کمک میکنند. در تمام محیطهای کاری افرادی هستند که خواسته یا ناخواسته انگیزه ما را از بین میبرند و تمرکز ما را به هم میزنند. در چنین شرایطی باید به دو موضوع توجه کنیم. اول اینکه این ما هستیم که آینده خود را میسازیم و نظر دیگران هیچ تأثیری در مسیر حرفهای ما ندارد. ما نیازمند مشاوره دیگران هستیم نه نظرات منفیشان. نکته دوم اینکه هیچکس به قطاری که توقف کرده سنگ نمیزند بلکه این قطار در حال حرکت است که توجه دیگران را برمیانگیزد. پس اگر مسیرمان را درست انتخاب کردهایم لازم نیست خیلی به سنگاندازیهایی که میشود، توجه کنیم.
سبز باشید