یازدهمین سالگرد تأسیس گروه TMBA
امروز یکشنبه 13 دیماه 1394، یازدهمین سالگرد تأسیس گروه TMBA را جشن میگیریم. در سال 1383 از یک دفتر کوچک، کار آغاز شد در خیابان زمرد، پشت حسینیه ارشاد.
"آموزش بازاریابی" اصلیترین کار بود. در آغاز تک استاد بودم که کارگاهها و سمینارها را برگزار میکردم. به مرور این کارگاهها و سمینارها با حضور زبدگان برجستهی بازاریابی ایران اجرا شد و میشود.
شایسته است از دکتر مسعود حیدری، پدر اصول، فنون، و هنر مذاکره یاد کنم که همواره در کنار ما بوده و هست. دکتر میراحمد امیرشاهی که با حضور پرلطفش بسیاری از کارگاهها و سمینارها را در سالهای 1383 و 1384 اجرا کرد. اکنون بسیاری از این بزرگان یاریگر ما هستند و جوانان پراشتیاقی که در طول این سالها پرورش دادهاند، جلوه و رونقی دیگر به "آموزش بازاریابی" گروه TMBA دادهاند.
به موازات این آموزشهای حضوری، تولید سیدی و دیویدیهای آموزشی نیز در دستور کار قرار گرفت. در مجموع 40 سیدی آموزش بازاریابی از هاروارد تولید شده که به زبان اصلی است اما با زیرنویس فارسی. 150 فیلم آموزش فروش نیز در قالب 15 دیویدی از مربیان جهان نیز تولید شده که رغبت بسیاری از مدیران را برانگیخت.
"آموزشگاه بازارسازان" به گفته یکی از این بزرگان بازاریابی، دریایی است که هم استادان علاقهمندند در آنجا باشند، و هم سازمانها اینک آن را بهتر شناختهاند و تمایل دارند نیروهای خود را برای آموزش، اعزام کنند.
شرح لحظه لحظه بالندگی TMBA را در کتابهایم بویژه "دلگفتهها و دلنوشتههای معلم بازاریابی" بخوانید. صورت مسأله مشخص بود؛ سازمانها و بنگاهها برای پابرجایی، تداوم و رشد و توسعه به نیروهای زبدهی بازاریابی نیاز دارند. دانشگاهها برای آموزش حرفهای این نیروها طراحی نشدهاند. جایی باید این مهم را به انجام رساند.
TMBA با این ضرورت، تأسیس و راهاندازی شد، اما باید فراتر از دورههای آموزش بازاریابی برای سازمانها و شرکتهای ایرانی عمل میکرد. "آموزش" بخشی از نیاز سازمانها و بنگاههای ایرانی بود. "مشاوره" و "تحقیقات" نیز به موازات آموزش، در دستور کار TMBA قرار گرفت. خوشبختانه با استقبال فراوان شرکتها روبهرو شدیم. تعداد پروژههای تحقیقات بازار برای شرکتهای ایرانی و بین المللی بالاتر از ظرفیتهای کاری بود. تعداد مشاورهها به مراتب بیشتر از پروژهها، وقت من و مشاوران را گرفته بود. حجم درخواستها را پاسخگو نبودیم. از این رو با مجلهی "توسعه مهندسی بازار" کوشیدیم به بخشی از این درخواستها در قالب "آموزشهای کمهزینه"، "مشاورههای کمهزینه" پاسخ دهیم. اکنون این مجله نهمین سال انتشار را میگذراند. بعدها دریافتیم که افزون بر مدیرعامل و مدیران بازاریابی و فروش که مخاطب اصلی این مجله هستند، بهتر است پاسخگوی مدیران و سرپرستان فروش، و فروشندههای حرفهای باشیم. "بازاریاب بازارساز" بهعنوان ماهنامهای ویژه این گروه منتشر شد و اکنون بیش از دو سال از انتشار آن میگذرد.
پلهپله با تقاضای بیشتری از مشتریان و مراجعان، خانواده کاری ما نیز شکل گرفته، و رشد و توسعه یافت. انتشارات بازاریابی در سال 1390 از وزارت ارشاد مجوز گرفت و اکنون بهعنوان یکی از فعالترین انتشاراتیهای حوزهی بازاریابی، سهم مؤثری برای دانایی حرفهای ایفا میکند، با 74 عنوان کتاب چاپ شده که بسیاری از آنها تجدید چاپ شدهاند و در مجموع 148 کتاب چاپ شده داریم.
"صنعت"، "بازار"، "سازمانها و شرکتهای ایرانی" دغدغهی اصلی ما بوده و هست. اما هر کجا احساس شود که دانشگاه به دلایلی نمیتواند ورود پیدا کند، حضور پیدا کردیم. برای مثال در انتشارات بازاریابی به سراغ کتابهای دانشگاهی نیز رفتیم که هزینههای سنگین آن اجازه نمیداد دانشگاه به انتشار چنین کتابهایی دست زند. همچنین رویکرد کانون تبلیغاتی را فراتر از بیلبوردها و تیزرها درک کردیم. از این رو "کانون تبلیغاتی ضمیر بازار" شکل گرفت که برگرفته از دیدگاههای متفکران تبلیغات و بازاریابی است برای آنکه صنعت تبلیغات کشور از نگاه سنتی به رویکرد مدرن بیندیشد.
فراتر از آن سازمانی با عنوان "نورومارکتینگ" راهاندازی شده است که در پرتو تکنولوژیهای تازه در حوزههای علوم اعصاب پایه و بالینی، قرار است دستاوردهای آن را بر بازاریابی و تبلیغات پیوند بزنیم.
این هدف صرفاً یک چیز بیش نبوده و نیست و آن "توسعه و گسترش بازاریابی ایران" است که همچنان این هدف در ابعاد متنوع شکل گرفته و در حال اجرا و شکوفایی است.
علاقهمندم نگاه پیتر فیسک را تحسین کنم که در کتاب ارزشمندش به ما آموخت که "جامعیتنگری" داشته باشیم، "نگاه از بیرون به درون" را فراموش نکنیم و بسیاری ایدههای طلایی که در جای جای کتاب پرافتخارش "پرورش نبوغ بازاریابی" یاد کرده است.
بجاست اگر بگویم در تمامی این لحظههای ناب، بیش از همه، مشتریان، و یاران همراه و همدل من نیز کوشیدند برای ارتقای دانش حرفهای و عملیاتی بازاریابی ایران ایفای نقش کنند. منصفانهتر آن است که بگویم منتقدان توانستند با نکتهسنجیهای خود، کاستیها را نشانم دهند و انگیزهام را برای برطرف کردن این کاستیها، پرشور و شرر سازند.
بجاست از نیروهای نیمه وقت قدردانی کنم که در طول این سالها با همکاریهایشان توانستیم به وظایفمان بهتر عمل کنیم. خیل عظیم نیروهای پرتلاش و جوان پرسشگر کمک بزرگی بودند تا بتوانیم حجم بالای پروژههای تحقیقات بازار را در ایران اجرا کنیم. همچنین نیروهایی که در طول سالها همکارانی صدیق بودند و اکنون در سازمانها و مراکز دیگر در سطحی بالاتر، اقداماتشان به سود سازمانها و شرکتهاست. و خوشحالیم که توانستیم علاوه بر مسئولیتهای تعریف شده در پرورش کارشناسان ارشد و مدیران برای سایر سازمانها گامهایی را برداریم.
"همهچیز را همگان دانند" پند خردورزانهی حکیم بوذرجمهر را آویزهی گوش خود و یاران همراه و همدلام ساختهایم و آرزومندیم ظرفیت بیشتری برای شنیدن نقدها بیابیم و از آن مهمتر بتوانیم با پردازش دقیق، شایستهتر عمل کنیم.
گفتنی آنکه بزرگان بازاریابی بویژه دکتر احمد روستا، پدر بازاریابی ایران در طول این سالها با توصیهها و پیشنهادهایشان سهمی وافر در راهنمایی گروه TMBA داشتند که همواره یادشان را در گروه گرامی میداریم. انجمنهای علمی بویژه "انجمن علمی بازاریابی ایران" نیز یار و یاورمان در طول این سالها بودند. راهی که رفتهایم فراتر از تواناییهایمان بود و بجز در پرتو این همکاریها نمیرسیدیم به آنچه اینک رسیدهایم و هستیم.
چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
این پرسش برایم پرسش کلیدی است، اما پاسخ آن را نمیدانم. میدانم که بهتر است گوش شنوای خود را برای نقدها، پیشنهادها و حتی رفتارهای غیرمهرورزانه هر روز بیش از پیش آماده سازم. چشم انتظار نیروهای کاردان و خوشفکری باشم که با حضورشان در گروه TMBA بتوانیم برای "بازاریابی ایران" بیش از این فکر کنیم و عمل کنیم؛ چرا که باور دارم "صنعت کشور" و پابرجایی و رونق سازمانهای ایرانی به "بازاریابی" نیاز دارد و ما نیز تنها به سهم خود توانستهایم به بخشی از این وظیفه عمل کنیم. بسیاری از وظایف و نقشها وجود دارد که ما هنوز مجالی پیدا نکردهایم که به آن فکر کنیم و اقدام کنیم.
یازدهمین سالگرد تأسیس گروه TMBA را به فال نیک میگیریم و علاقهمندیم ما را با افکار، پیشنهادها و نقدهایتان سرفراز سازید.
امیدواریم همه ما عالم عامل عاشق باشیم.
سبز باشید