مدیران چگونه میتوانند تعارضات میان اعضای تیمشان را مدیریت کنند؟
پرواضح است که تضاد و تعارض بخشی از زندگی و قطعاً بخشی از کاروکسب روزمره به حساب میآید. هنگامی که هر روز زمان زیادی با آدمهای یکسانی سپری میکنیم، تضاد و تعارض نیز اجتنابناپذیر خواهد بود.
اما بهعنوان یک مدیر، احتمالاً شما بیشترین زمان خود را صرف مسائلی مانند بهرهوری و تولید و ضربالعجلهای به وجود آمده میکنید تا حل تعارضات و تضادها. زمانی که تضاد و تعارض میان شخصیتها به وجود میآید، ممکن است به سریعترین راهحلی که به فکرتان میرسد دست بزنید.: شخص "مسئلهساز" را شناسایی کرده و آن را از باقی گروه جدا کنید. با وجود نیت خیر شما، شکار شخص مسئلهساز و یا طرد کردن او مسئله را حل نمیکند. به هیچ یک از اعضای تیم خود وصله نچسبانید و به آنها نیز اجازه ندهید که به یکدیگر لقب "آدم سمی"، "آدم مسئلهساز"، "آدم نادان و احمق" و غیره دهند، اینکار تنها به قطع شدن ارتباطات تداوم میبخشد.
چنانچه تضاد و تعارض به خوبی و درست کنترل و اداره نشود، میتواند منجر به بیگانگی اشخاص از یکدیگر شود و مانعی در مسیر خلاقیت و بهرهوری به حساب بیاید. یک راه بسیار مؤثر دیگر برای متحد کردن مجدد تیمتان و سوق دادن آنها به سمت موفقیت وجود دارد. صدالبته با وجود تلاش بیوقفه شما جهت سالم و بیعیب نگهداشتن تیم، ممکن است متوجه این امر شوید که یک کارمند خاص به درستی با فرهنگ شما منطبق نیست. و این زمان خوبی برای کنار گذاشتن وی برای شما فراهم میآورد. در ادامه در خصوص اعضای تیم یا مدیرانی که در کل مناسب هستند اما روی دیگر همکاران لقبهای مخرب و غیر ضروری میگذارند، چگونگی تغییر آنها و ایجاد محیطی هماهنگتر، نکاتی بیان شده است.
در این لحظه تیم شما چه در موقعیت تضاد و تعارض باشد چه نباشد، هم اکنون بهترین زمانِ گردآوری آنها و قرار دادن قوانین ذکر شده در زیر برای حل مسالمتآمیز تضاد و تعارض به وجود آمدهی امروز و یا در روزهای آتی میباشد:
تضاد و تعارض بخشی از زندگی روزمره محسوب میشود که میبایست به صورت حرفهای و بهرهور کنترل و اداره شوند.
تضاد و تعارض اختلاف نظر یا مخالفتی محسوب میشود که از تفاوتها یا تناقضات واقعی و یا ادراکی نشأت میگیرد. به کلمه "ادراکی" دقت کنید. به عنوان یک مدیر، میدانیم که ادراک و برداشت اشخاص، واقعیت وجودی آنهاست. اگر تصور تیمتان از شخصی یا موقعیتی منفی باشد، دیدگاهشان نیز منفی خواهد بود، و سد راه توانایی آنها برای اینکه با یکدیگر راه حلی بیابند خواهد شد. حقیقت امر این است که تضاد و تعارض از تضاد ارزشهای شخصی سرچشمه میگیرد، اشخاص چنین احساس میکنند که چیزی که برای آنها بسیار ارزشمند است مورد بیاحترامی واقع شده است. در این زمینهها تیمتان را آموزش دهید و سپس به آنها کمک کنید تا دیدگاهشان را با انجام این قبیل تمریناتِ تیمسازی تغییر دهند.
از تمامی افرادی که دخیل هستند بخواهید تا دیدگاهشان را در مورد آن موقعیت با اشتراک بگذارند. سپس از آنها بخواهید نگاهی از بیرون به درون داشته باشند و دیدگاهی که دیگران ممکن است داشته باشند را بیان دارند. این تمرین به آنها کمک میکند تا از پیله خود بیرون بیایند و دیگران را بهتر درک کنند. زمانیکه امکان صحبت کردن و اظهار نظر برای همه وجود داشته باشد، اعضای تیمتان به تصدیق یا تأیید کردن دیدگاه دیگران تشویق میشوند؛ نه اینکه زمانیکه نظرات دیگران با وی همراستا نیست، آن را به منزله یک مسئله شخصی در نظر بگیرد.
فرهنگی را به وجود آورید که در آن ارزشهای شخصی هر فرد به خوبی شناخته شده باشد.
هنگامی که تضاد و تعارض شدت میگیرد، میتواند منجر به این شود که اعضای تیمتان در رابطه با جایگاه و ارزششان در سازمان احساس ناامنی کنند. پناهگاه آنها شما هستید و آنها برای اینکه ثبات و انسجام را به آنها بازگردانید به شما پناه میآورند. به آنها خاطر نشان کنید که همهی آنها بخش مهمی از سازمان شما محسوب میشوند و مطمئن شوید که همه بر این امر واقف هستند که هر فرد آوردهی منحصر به فرد و با ارزشی را با خود به ارمغان میآورد. بگذارید بدانند که شما کار آنها را تحسین میکنید و سپس برای آنها فرصتی فراهم آورید تا تمامی نگرانیهایشان را مستقیماً با شما در میان بگذارند و از آنها بخواهید که به صورت حرفهای و بهرهور رفتار کنند. سپس از تمامی اشخاصی که در تضاد و تعارض حضور داشتند بخواهید چند دقیقه در مورد احترام و ارزشی که شما برایشان قائل هستید تأمل کنند و آن را ملکه ذهن خود سازند، سپس با چنین احترام و ارزشی با یکدیگر رفتار کنند.
نقاط مشترک را بیابید و آنها را بازسازی کنید.
مگر اینکه شخصی که در سازمان شما استخدام شده مشکلات جدی شخصیتی داشته باشد، و گرنه تکتک اعضای تیمتان نقطه مشترکی دارند: نوعی علاقهی مشترک در زمینه ارزشها و مأموریتهای شرکت. گاهی اوقات که نیروها عصبانی و احساساتشان جریحهدار میشوند، لازم است مدیریت آنها را از مسیر تنش دور کند. به آنها نشان دهید که چگونه تضاد و تعارض را به وسیله تبدیل تعارضات به گفتوگو فیصله دهند؛ گفتوگوهایی که در آنها از اعضا خواسته شود راهحلی را مطرح کنند که نه تنها مسئله را حل کند بلکه بهکل موضوع را حل و فصل کند. از اعضای تیمتان سؤالاتی از این قبیل بپرسید: "چگونه میتوانید در این موقعیت به توافق برسید؟" یا "ادامه دادن به این بحث چه سودی دارد؟" یا "توقع دارید به چه نتیجهای برسید؟" پرسیدن این قبیل سؤالات به تمامی اعضا یادآور میشود که همگی در این موضوع دخیل هستند و این امر آنها را تشویق میکند تا با یکدیگر متحد شوند و بر روی پیشرفت و به ثمر رساندن مأموریتِ در دست تمرکز داشته باشند.
اگر بدین صورت با تضادها و تعارضات روبرو شویم، هرگونه جدا شدن یا اختلافی میتواند به فرصتی برای اعضای تیم تبدیل شود تا یکدیگر را بهتر درک کنند و همچنین ارتباطات و اعتماد نیز افزایش یابد.
سبز باشید