راهکارهایی برای مدیریت کارمندان غیرقابل مدیریت
به عنوان یک مدیر، ارتباط برقرار کردن با کارمندان یکی از فعالیتهای مهم روزمره ما است. همیشه سعی میکنیم در فرایند استخدام، بهترین نیروها را گزینش کنیم، تا با تواناییها و مهارتهای خود به پویایی هر چه بیشتر سازمان کمک کنند. اما متأسفانه در برخی موارد بهترین متقاضیان استخدام تبدیل به کارمندانی میشوند که مدیریت آنها کار بسیار سختی است.
مدیریت کارکنان سازمان پیچیدگیهای خاص خود را دارد و به همین دلیل نمیتوان خیلی راحت دستور به اخراج کارمندان داد. برای مثال فرض کنید کارمندی دارید که کارش را همیشه سروقت انجام میدهد و از اینکه از هم ردههای خود در سازمانهای دیگر پول کمتری میگیرد، ناراحت نیست. اما همین کارمند به هیچ وجه در کار تیمی وارد نمیشود و علاقهای به همکاری با دیگران ندارد. در چنین شرایطی نمیتوانیم خیلی راحت از کنار چنین کارمندی بگذریم و دستور به اخراج او دهیم. از طرفی وجود چنین فردی بهرهوری کل تیم را پایین میآورد. بنابراین بهتر است راهی برای مدیریت کردن او بیابیم. در این متن به راهکارهایی برای مدیریت کردن این کارمندان غیرقابل مدیریت اشاره شده است:
انتظارات را مشخص و مکتوب بیان کنیم.
در ارتباط با این نوع کارمندان باید اطمینان حاصل کنیم که این افراد میدانند یکسری مسائل در سازمان وجود دارند که قابل مذاکره نیستند. بیان کردن این انتظارات قبل از آنکه در ارتباط با کارمند دچار مشکل شویم باعث میشود که در مراحل بعدی میزان تنشها کاهش یابد.
برای مثال اگر سازمان ما سیاست دورکاری ندارد، باید این مسئله را از همان ابتدا برای افراد توضیح دهیم. اگر فرد در ابتدا نسبت به این مسئله آگاه باشد، در اواسط این کار این انتظار برای او ایجاد نخواهد شد که میتواند از خانه خود نیز وظایفش را انجام دهد.
درخواستهایمان را اولویتبندی کنیم.
اگر با توجه به شناختی که نسبت به کارمند خود داریم، میدانیم که در برابر تعدادی از درخواستهای ما مقاومت میکند، باید درخواستهایمان را اولویتبندی کنیم و کاملاً برای او مشخص کنیم که کدام درخواستها "باید" اجرا شوند و کدام درخواستها قابل مذاکره هستند.
برای مثال اگر میخواهیم با یکی از این کارمندان غیرقابل مدیریت جلسهای داشته باشیم، در این جلسه به او گوشزد کنیم که:
1) تا زمان تعیین شده وظایفش را انجام دهد.
2) به موقع سرکار بیاید.
3) حضور فعالتری در جلسات داشته باشد.
در اینجا باید اولویتها را مشخص کنیم. اگر تمام کردن به موقع کارها اولویت اصلی ما است، میتوانیم برای مورد دوم و سوم کمی از خود انعطافپذیری نشان دهیم تا به مرور زمان بتوانیم این الزامها را نیز در کارمند خود به وجود آوریم.
از وجود کارمندان دیگر استفاده کنیم.
اگر تصمیمی گرفتهایم که تعدادی از بهترین کارمندانمان با آن موافق هستند ولی کارمندان غیرقابل مدیریتمان آن را اجرا نمیکند، میتوانیم به طور غیرمستقیم به او نشان دهیم که اجرای آن تصمیم چه منافعی برای کارمندان و سازمان دارد. برای مثال میتوانیم به کارمندانی که با اجرای آن تصمیم توانستهاند نتایج مثبتی کسب کنند، پاداش بدهیم تا فردی که در برابر تصمیم مدیریت مقاومت میکند، نتیجه اجرای آن را ببیند.
سبز باشید