وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

چگونه به یک مدیر فراموش‌نشدنی تبدیل شویم؟ 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

چگونه به یک مدیر فراموش‌نشدنی تبدیل شویم؟

از زمانی که بشر با پدیده‌ای به نام سازمان آشنا گردید، نیاز به بودن فردی که سازمان را به سمت تعالی پیش ببرد، احساس شد. اینگونه بود که مدیریت به معنای مدرن آن در سازمان‌ها "اختراع" شد؛ اختراعی که از نظر گری همل بزرگترین اختراع تاریخ بشریت است. سالهاست که مدیران مختلف آمده‌اند و رفته‌اند و هریک به قدر توان خود در رساندن سازمان‌شان به اهداف مورد نظر کوشیده‌اند. در میان این تعداد بسیار زیاد، نام‌هایی یافت می‌شوند که گذر زمان نتوانسته غبار فراموشی بر آنها بنشاند و اهالی صنعت و کاروکسب همواره به نیکی از آنها یاد می‌کنند. جک ولش و استیو جابز دو نمونه از این مدیران هستند. در کشور خودمان نیز نام مدیرانی همچون آقایان خیامی و خسروشاهی همواره با احترام و نیکی یاد می‌شود.
چه اتفاقی می‌افتد که یک مدیر تبدیل به فردی فراموش‌نشدنی می‌شود و داستان زندگی و کارش به داستانی ماندگار تبدیل می‌شود؟

1) آنها به "غیرقابل باورها" باور دارند.
تمایل اغلب مدیران این است که به آنچه قابل دست یافتن است، دست یابند اما مدیرانی که تبدیل به مدیران فراموش‌نشدنی می‌شوند، از خودشان و نیروهای‌شان انتظار بیشتری دارند. برای این مدیران تنها یک چیز غیرممکن وجود دارد و آن "غیرممکن" است.

2) آنها در عدم ثبات و عدم قطعیت، دنبال فرصت می‌گردند.
مشکلات غیرمنتظره، موانع پیش‌بینی‌نشده و بحران‌های بزرگ باعث می‌شوند که بیشتر مدیران بادبانها را پایین بکشند و هرچه سریعتر از طوفان فرار کنند. مدیران کمی پیدا می‌شوند که بحران را فرصت ببینند. این مدیران می‌دانند که خیلی دشوار است که در مواقعی همه‌چیز آرام است تغییرات بزرگ ـ حتی اگر این تغییرات ضروری باشند ـ ایجاد کند. برای مثال این مدیران به این درک رسیده‌اند که تغییر ساختار در تیم فروش زمانی که فروش با مشکلات جدی روبه‌رو می‌شود، به مراتب آسان‌تر از زمانی است که همه‌چیز خوب و طبق برنامه پیش می‌رود. به اعتقاد این مدیران، زمانی که رقیبی وارد بازار می‌شود، راحت‌تر می‌توان به کانالهای جدید فروش دست یافت. زمانی که تأمین مواد اولیه با مشکل مواجه می‌شود، آنها این بحران را فرصتی می‌بینند که در فرایند تولید خود تغییراتی ایجاد کنند و بهره‌وری خود را بالا ببرند. مدیران فراموش‌نشدنی عدم‌ثبات و عدم‌قطعیت را مانع نمی‌بینند بلکه محرکی برای پیشرفت می‌دانند. رانندگان حرفه‌ای در پیچ جاده سبقت می‌گیرند.

3) آنها عواطف خودرا پشت در اتاق مدیریت نمی‌گذارند.
ادعای اکثر مدیران این است که آنها افرادی حرفه‌ای هستند و به همین دلیل دور عواطف و احساسات را خط می‌کشند. مدیران فراموش‌نشدنی افرادی به‌شدت حرفه‌ای هستند اما هیچ‌وقت از یاد نمی‌برند که در وهله‌ی اول انسان هستند. آنها تلاش و کار سخت نیروهای‌شان را تحسین می‌کنند و زمانی که موفقیتی حاصل می‌شود صادقانه، هیجان خود را نشان می‌دهند. وقتی اتفاق بدی می‌افتد، آنها ناامید می‌شوند اما اول از هرکس از خودشان و بعد از نیروهای‌شان. خلاصه اینکه آنها انسان هستند و برخلاف خیلی از مدیران، سعی نمی‌کنند در محیط کارشان این ویژگی را سرکوب کنند. حرفه‌ای بودن منافاتی با انسان بودن ندارد و این موضوعی است که فقط تعداد کمی از مدیران آن را درک می‌کنند و به همین دلیل، تعداد کمی از مدیران جاودانه و فراموش‌نشدنی می‌شوند.

4) آنها "خودشان" را زیر اتوبوس می‌اندازند.
زمانی که اتفاق ناگواری می‌افتد و باید فردی مسئولیت اشتباه را به عهده بگیرد، معمولاً یکی از کارمندان نگون‌بخت مقصر شناخته می‌شود. اما مدیران بزرگ زمانی که می‌بینند خطری در حال نزدیک شدن است یا کاری درست انجام نمی‌شود، خودشان را مسئول اصلی می‌دانند و در بسیاری از مواقع حتی اجازه نمی‌دهند که کارمندان‌شان از ماجرا باخبر شوند. آنها هیچ‌وقت کارمندان‌شان را زیر اتوبوس هل نمی‌دهند بلکه خودشان را زیر اتوبوس می‌اندازند.

5) آنها کار را عار نمی‌دانند.
خیلی از مدیران فکر می‌کنند که چون مدیر شده‌اند، باید فقط از درون اتاق شیشه‌ای خود به پایین نگاه کنند و شاهد کار کردن نیروهای‌شان باشند. درست است که مدیران بزرگ مشغولیات حساس‌تری دارند اما عشق به‌کار اجازه نمی‌دهد که آنها خودشان را تافته‌ی جدا بافته بدانند. در شماره‌ی دوم ماهنامه‌ی بازاریاب بازارساز (www.marketermag.ir) درباره‌ی احمد خیامی، پدر صنعت اتومبیل ایران می‌خوانیم: "احمد خیامی آنقدر به خودرو علاقه‌مند بود که حتی زمانی که خط تولید پیکان را در ایران راه‌اندازی کرده بود و هزاران کارگر و کارمند برایشان کار می‌کردند، باز هم زمانی که به کارخانه می‌رفت کت خود را از تن بیرون می‌آوردند، آستینش را بالا می‌زد و مشغول کار کردن روی موتور خودرو می‌شد." به همین دلیل است که نام او جاودانه شده است.

6) آنها با "اجازه" رهبری می‌کنند نه با "فشار".
مدیران فراموش‌نشدنی رهبری می‌کنند زیرا نیروهای آنها "می‌خواهند" که رهبری‌شان برعهده‌ی آن فرد باشد. اغلب این مدیران، رهبرانی از جنس خود کارمندان هستند. کارمندان این مدیران احساس می‌کنند که "با" مدیرشان کار می‌کنند نه "برای" او. مدیران فراموش‌نشدنی تفاوت "با" و "برای" را به‌خوبی متوجه می‌شوند.

7) اهداف آنها متعالی‌تر از اهداف سازمانی است.
مدیران فراموش‌نشدنی می‌دانند که موظف هستند اهداف سازمان خود را محقق کنند اما این را هم می‌دانند که این، پایان کار نیست. آنها هچنین خود را موظف می‌دانند که به پیشرفت کارمندان‌شان کمک کنند، کارمندانی که دچار مشکلاتی هستند یاری کنند و در نهایت قدمی برای جامعه‌ی خود بردارند. دستاوردهای سازمانی بعد از مدتی فراموش می‌شوند اما دستاوردهای فراسازمانی هیچ‌گاه از یاد نمی‌روند. در شماره‌ی هفتم بازاریاب بازارساز، مهندس یعقوب‌پور خاطرات خود را از آقای خسروشاهی بازگو می‌کند. آقای خسروشاهی به لحاظ سازمانی موفقیت‌های بسیار زیادی کسب کرده اما آنچه باعث می‌شود که پس از سالها، مهندس یعقوب‌پور از او به نیکی یاد کند، چیزهایی فراتر از موفقیت‌های سازمانی است. در بخشی از این مصاحبه می‌خوانیم: "در یک روز کارگران به دلیل کیفیت بد غذا، غذای‌شان را نخوردند و آن را روی میز گذاشتند، آقای خسروشاهی هم به پیروی و حمایت از کارگران غذای آن روز را نخورد و ظرف غذایش را روی میز گذاشت. بعد از آن اتفاق هم، کلیه‌ی کارکنان آشپزخانه را عوض کرد."

 

سبز باشيد

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.