از نهنگها بیاموزیم
توجه کردن مانند تابش نور آفتاب بر انسان هاست، به هر آنچه توجه کنیم ، رشد می کند.به هر آنچه بی توجهی کنیم ، پژمرده می شود . – برگرفته از قدرت مديريت ويل دان
مدتها پیش با شاهکاری از کن بلانچار به نام قدرت مديريت ويلدان آشنا شدم، کتابی داستانگونه بر اساس واقعیت که میتواند نظام مدیریتی هر سازمانی را متحول كند. ممکن است بسیاری از ما در نگاه اول، مطالب كتاب را مطلبی سطحی در نظر بگیریم، اما جالب اینجاست که این رویکرد مدیریتی بر پایه دو نظام روانشناسی مدرن و بسيار کارآمد، یعنی روانشناسی مثبتنگر و نظریه راه حل محور استوار است. نظرياتی که سالها قبل تمام حوزه روانشناسی را متحول کردند و به سادگی، امیدوارکننده و کارآمد بودن شهره هستند. کتاب «روش مدیریت ویل دان» نوشته کن بلانچارد ، تد سیناک ، چاک تامپکینز و جیم بالارد کتابی درباره چگونگی اثر بخشی بیشتر در محیط کار و منزل است. ماجرای کتاب در یک داستان خلاصه شده است که شخصیت اصلی فردی است بنام وس کینگسلی که مدیر بخشی از یک شرکت بزرگ است. وی در جریان یک سفر کاری از یک نمایش حیوانات که در آن نهنگی بنام ایفای نقش می کند دیدن کرده و به شدت از نحوه کار مربیان شمو تاثیر گرفته تصمیم می گیرد که روش آموزش ویل دان که در مورد نهنگ ها بکار برده می شود را در محل کار خود به اجرا در آورد.
الگوي مدیریتی مورد اشاره رويكرد ويلدان، همچنين میتواند کل فضا و نظام یک سازمان را تغییر دهد. کن پلانچارد سالها عمر خود را صرف سخنرانی و آموزش مدیران و عامه مردم در مورد نحوه برقراری رابطه و مدیریت امور برای حصول اهداف كرد. هرچه بیشتر تلاش میکرد نتایج کمتری بدست میآورد. تا آنکه در یک مسافرت تفریحی با خانواده خود به سان دیگو برای دیدن مشهورترین نمایش شهر دعوت شد: "نمایش نهنگهای قاتل در استخر همراه با مربیان خود". او در میان سایر تماشاگران شاهد صحنههای هنرنمایی نهنگهای چند تنی بود و از دیدن آن لذت میبرد، اما آنچه برایش جالبتر بود، نحوهی تعلیم این حیوانات عظیم الجثه بود. پس از پایان نمایش، بلانچارد به گفتگو با یکی از مربیان میپردازد و آن مربی نیز او را به سرپرست مربیان معرفی میکند. در گفتگوهای آنها نتیجه بدست میآید که هر دو در پی یک چیزی هستند: (مدیریت فردي دیگر)، و هر دو درباره نحوه انجام آن نظر مشترکی دارند. بنابراین با همکاری یکدیگر اقدام به تألیف اثری میکنند که هم میتواند سازمان شما را متحول کند و هم رابطه شما با خانواده و سایرین را به شکلی مثبت تحت تأثیر قرار دهد. آنها نام رویکرد مدیریتی خود را ویل دان (whale done) نهادند: يا همان مرحبا بر نهنگ.
ویل دان چیست؟
سالها این نظریه در روانشناسی جای خود را باز کرد که تمرکز بر یک نوع رفتار، موجب تقویت آن میشود و هر رفتاری که تقویت شود ادامه مییابد.
بنابراین اگر کارمند شما به گونهای نامطلوب رفتار کرد (بشرط غیر عمد بودن) و شما فوراً آن را کانون توجه قرار داده و با آن برخورد کردید، در واقع به تقویت آن چیز میپردازید که از آن گریزان هستیدو شاید حالا متوجه شویم که چرا آنچه برایمان غیر قابل تحمل است به کرات رخ میدهد. به واقع شايد همه ما در زندگی روزه مره عادت کرده ایم که در فرایند ارتباطی خود با دیگران مخصوصاً در زمینه های کاری همیشه موارد منفی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم حتی در مواردی کسی که موارد منفی را سریع تر از دیگران دیده و گوشزد نماید از دید گاه ما آدمی نکته سنج و ریزی بین تلقی می شود.
مدیریت ویل دان ادعا ميکند اگر به جای تمرکز بر این امور، بر رفتارهای مطلوب و آنچه باید روی دهد تمرکز کنیم، اوضاع به نفع ما تغییر خواهد کرد. یکی از اشتباهات مکرر بسیاری از مدیران آن است که تا زمانی که همه چیز رو به راه است هیچ پاسخی نمیدهند. پاسخ و واکنش آنها تنها زمانی خواهد بود که اشتباهی رخ دهد. بنابراین کارمندان چگونه متوجه میشوند كه کارشان را درست انجام دادهاند؟ احتمالاً از اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است! مانند راه رفتن در میدان مین که تا زمانی که صدای انفجار به گوش نمیرسد، یعنی به درستی گام برداشتهایم!
حتماً همه ما خوب میدانیم كه زندگی و کار در شرایط میدان مین چقدر استرسزا، رنجآور و ناامیدکننده است. اما کارمندتان چه زمانی پاسخ و توجه شما را خواهد داشت؟ زمانی که اشتباهی مرتکب شده باشد. واضح است در چنین شرایطی جو سازمان بسیار نا مطلوب، خفقانآور و تضعیف کننده است. جو هر سازمان تأثیر زیادی بر نیروی کار و بهرهوری عامل انسانی دارد و سرمایه روانشناختی سازمان را تقویت میکند. همه ما شعار مشتری پادشاه است را شنیدهایم، اما باید به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که رضایت خاطر مشتری تا حد زیادی در گرو رضایت کارمندان است. چنانچه نیروی کار ما از سطح انگیزه و انرژی بالایی برخوردار باشد، توان زیادی در جلب رضایت مشتری خواهد داشت.
اصول مدیریت ویل دان چیست؟
این رویکرد، اصول و الفبای خودرا بسیار خلاصه مطرح میکند. کارآیی شامل این سیر و مسیر است:
1- رویدادهای فعال کننده. (هر چیزی که انگیزهای برای انجام و شروع کار باشد.)
2- رفتار (عملی که رخ میدهد)
3- پیامد (پاسخی که به آن عمل داده میشود)
انگیزه را میتوان با بیان آنچه که از کارکنان خود انتظار دارید، تعریف دقیق و واضح اهداف و نحوه دستیابی به آنها، ایجاد کنید. رفتار همان عملی است که از کارکنان شما سر میزند. نکته مهم در قسمت پایانی یعنی پیامد است. پیامد همان نحوه برخورد شما در مقابل عمل کارکنان است که تعیین کننده تکرار یا عدم تکرار و تغییر آن رفتار خواهد بود، همانگونه که پیشتر ذکر شد. مدیریت ویل دان چند نوع پاسخ را مطرح میکند.
الف) بدون پاسخ
ب) پاسخ منفی
ج) پاسخ مثبت
د) پاسخ جهتدهی مجدد.
در مورد بدون پاسخ و پاسخ منفی و همچنین مثبت صحبت کردیم. آنچه نیاز به توضیح بیشتر دارد پاسخ جهتدهی مجدد است.
پاسخ جهتدهی مجدد زمانی به کار میرود که کارکنان رفتار اشتباه و نامطلوبی نشان میدهند. در این زمان باید رفتار اشتباه را به صورت کاملاً شفاف توضیح دهیم. هر فردی حق دارد از نحوه عمل خود و دلیل نامطلوب بودن آن آگاه شود. یکی از آزاردهندهترین رفتارها، تنبیه فرد بدون اینکه علت آن را به وی بگوییم است. در مرحله بعد باید تأثیری که این اشتباه بر سازمان میگذارد را توضیح دهیم. به این وسیله فرد انگیزه بیشتری برای تغییر رفتار پیدا میکند.
نكته پاياني: مسئولیت خود را در مورد عدم توجیه کارکنان و عدم روشن ساختن اهداف به عهده بگیرید. سپس اهداف و جزئیات آن را از نو تشریح کنید و مطمئن باشید کارکنان آن را بخوبی درک کردهاند و بخش مهم کار اینکه به فرد خاطی بفهمانید که همچنان به او ایمان دارید و اعتماد شما به او برقرار است.
امیدوارم با نگاهي دقیق و تیزبین همانند بلانچارد، به یادگیری از تمام اتفاقات اطرافمان بپردازیم و از اشتباهات خود و کارکنانمان به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنیم.
سبز باشيد