داستان آرتينو: نهار رايگان نخوريد
قوانین قدرت، کتابی به قلم رابرت گرین و با ترجمه شیوای محمد رضا آل یاسین است که از هم اکنون میتوانید این کتاب را از فروشگاه انتشارات بازاریابی تهیه کنید. این کتاب با نوشتاری جذاب و فريبنده، شامل ترفندهایی تاریخی برای زندگی و مدیریت است. کتاب در قالب حکایتهای نغز تاریخی به رشته تألیف درآمده است. جالب است بدانيم كه قوانين قدرت هرچند به قلم يک خارجی نوشته شده است اما رابرت گرين در چند حکایت به امثال و حکم ایرانی نظیر حکایتی از گلستان سعدی نيز اشاره کرده است. این کتاب با بیش از یک میلیون نسخه فروش، یکی از آثار پر فروش در بازار آمریکا است. یکی از ماجراهای جالب و آموزنده کتاب، داستان آرتينو است که در ادامه به آن میپردازیم.
فلسفه نهار رایگان: بريده اي از كتاب
در قلمروی قدرت، هر چیزی قیمتی دارد و بر حسب بهایش ارزیابی میشود. بر این اساس آنچه رایگان است و یا کمتر از قیمتش عرضه میشود، اغلب بهایی نامریی و زیرکانه به آن پیوست شده و انتظار یا توقعی آن را بدرقه میکند. افرادی که به این برچسب نامریی بی توجهند دیر یا زود با احساسات پیچیده التزام، رودربایستی، و دیگر عوامل بازدارنده دست به گریبان خواهند بود. در مقابل افراد پیروزمند، همواره با اتکا به ارزشمند ترین اهرمهای خویش یعنی استقلال و قابلیت و قابلیت مانور، بهای کامل هر چیز را پرداخته و خود را از گزند هر گونه التزام و گرفتاری احتمالی میرهانند. بنابراین انسانهای زیرک در کسبوکار دراین امور پیشدستی میکنند و از این راهبرد جهت تحقق اهداف خود سود میبرند. نگاهی به صاحبان قدرت و افراد ذینفوذ در طول تاریخ نشان میدهد که هیچ یک از ایشان در طبقه افراد ناخن خشک و خسیس جای نميگيرند بلکه جملگي آنها انسانهایی گشاده دست و مردم دار بوده اند. گشاده دستی نه تنها در تأثیرگذاری بر دیگران جادو میکند، بلکه نوعی بهرهوری خلاقانه و تاکتیکی از پول و سرمایه است. به یاد داشته باشیم که متاع رایگان گرانترین متاع است. پیترو آرتينو از جمله اربابان قدرت در دوره رنسانس اروپا است که به خوبی به این نکته واقف بوده است.
گشاده دستی حسابشده، تاکتیکی برای تأثیر گذاری و نفوذ
ارتینو یک کفاش زاده از خانوادهای تهیدست بود که بیشتر شهرت خود را مرهون هجو نامههای تند و گزنده و نقاشی هایش بود.آرتینو به عنوان یک هنرمند زیرک به مانند دیگر همکاران خود به حامی و پشتیبان و جلب نظر صاحبان قدرت نیاز داشت تا بتواند شهرت خود را گسترش و برای خود رفاه فراهم کند. او میخواست تا طرحی نو درانداخته و راهکار تازهای برای جلب نظر دیگران به کار برد. او با هدف جامهی عمل پوشاندن به رویای خود، شهر و دیارش را ترک و در ونیز، مهد علم و هنر رنسانس، ساکن شد.
كسي در ونيز او را نميشناخت، اما آرتینو با اندک مال و مکنت خود راه گشاده دستی را در پیش گرفت و درهای خانهاش را به روی فقیر و غنی گشود. خبر گشادهدستي و مهرورزي آرتينو پرشتاب در سراسر ونيز پيچيد و موضع آرتينو اين بار به عنوان انساني صاحبقدرت، مكنت و حكمت تثبيت شد.
آوازهي شهرت آرتينو به گوش نخبگان و مردان بانفوذ نيز رسيد و حضور ذينفوذان در خانهي آرتينو، جايگاه او را رفيعتر ساخت. هرچند آرتينو، پس انداز اندك خود را در اين مدت صرف تحقق اهدافش كرد، اما ارمغان اين سخاوت، نام نيك و به سر زبان افتادن برند ارتينو و سرازير شدن سيل ثروت و هدايا به خانه او بود. در اين ميان اما، نظر آرتينو بيشتر جلب مردي با ثروتي افسانهاي و پرنفوذ به نام ماركوييز بود. آرتينو تمام تلاش خود را به كار بست و در اثر همنشيني با ماركوييز نيازهاي رواني و سلايق او را دريافت و فهميد كه چگونه رضايت او را به نحو احسن جلب كند. آرتينو به كمك راهبرد زيركانه خود ميتوانست از نفوذ و ارتباطات اجتماعي مردان صاحب قدرت بهرهبرداري كند. به تدريج روابط آرتينو با ديگر خانوادههاي مشهور نظير خاندان مديچي و دودمان پادشاهي فرانسه نيز برقرار شد و درهاي جديدي رو به پيشرفت او گشوده شد.
سخن پاياني: خاصيت پول و ارتباط را بدانيم و با چاشني محبت از آن براي پيشرفت بهرهگيري كنيم.
سبز باشيد