اولویتهای کاری افرادی که برای اولین بار مدیرعامل شدهاند
رشته تحصیلی MBA شاید بیش از یک دهه است که در دانشگاه های ایران تدریس میشود و هدف از طراحی آن، پرورش مدیران کارآمد برای اداره سازمانهای اقتصادی – اجتماعی، تولیدی و خدماتی است. این رشته یکی از پرطرفدارترین و داغ ترین رشته های مقطع کارشناسی ارشد و یکی از محبوب ترین گواهی های حرفه ای در ایران است و بسیاری با آرزوی دستیابی به جایگاههای ارشد مدیریتی به آن ورود مییابند. همانگونه که پیشتر نیز گفتهام، درک من از فلسفه شکلگیری رشته MBA این است که قبلاً مدیران حوزه فنی کسب وکارهای خودشان یا دیگران را بخوبی مدیریت میکردند چون اصل و اساس تولید بود و آنها این را بخوبی میدانستند. اما آنها در مسیر تکامل سازمانها به این نتیجه رسیدند که برای مدیریت ارشد یک سازمان فقط تسلط فنی کفایت نمیکند و آنها لازم است در خصوص علومی چون امور مالی – منابع انسانی – بازاریابی – بازرگانی- استراتژی و ... هم تسلط و توانایی داشته باشند و هیچ رشتهای نبوده که به تمام اینها پرداخته باشد. اگر هر متخصصی از هر رشتهای را در مسند مدیریت ارشد میگذاشتند طبعاً از سایر حوزههای دانشی مورد نیاز مدیریت ارشد بیبهره بود. در اینجا بود که رشته MBA به عنوان رشته پرورش مدیریت ارشد (مدیرعامل، عضوهیئت مدیره) شکل گرفت. و دانشجویان تمام دروس مورد نیاز برای اداره یک سازمان را میخوانند اما نباید انتظار داشته باشیم در تکتک آن دروس متخصص شوند، بلکه آنها این دروس را میخوانند تا زمانی که در مسند مدیریت ارشد قرار گرفتند بتوانند از مدیران میانی گزارشات لازم را بخواهند و آن گزارشات را بخوبی درک کنند. از طرفی امروزه فارغالتحصیلان زیادی در این رشته داریم که باید ریزهکاریهای مدیریتی و اولویتهای کاری خود در شروع مدیرعاملی و یا سطوح دیگر را بدانند.
در واقع، افرادی که برای اولین بار در زندگی حرفهایشان به سمت مدیرعاملی یک شرکت میرسند، با استرس و هیجان بالایی پا به اتاق مدیرعامل میگذارند. این استرس کاملاً طبیعی است زیرا مدیرعامل بالاترین سمت اجرایی در سازمان است و آزادی و اختیار او در تصمیمگیری، همیشه با چالشهایی نیز مواجه میشود. در اینجا به بررسی اولویتهای کاری افرادی میپردازیم که برای اولین بار روی صندلی مدیرعامل نشستهاند. پرداختن به این اولویتها میتواند استرس مدیرعامل را کاهش و اعتماد نیروهایش به او را افزایش دهد.
در مورد افرادتان زیاد صحبت کنید.
زمانی که با تیم ارشد مدیریتی یا اعضای هیئت مدیره جلسه دارید، حتماً دربارهی کیفیت عملکرد افراد به ویژه مدیران بخشهای مختلف صحبت کنید. این موضوع باید یک آیتم همیشگی در دستور جلسات باشد. در این جلسات همچنین نشان دهید که از استخدام افراد لایق که به پیشرفت کسبوکار کمک میکنند، استقبال میکنید.
برای افرادی که استخدام میکنید، احترام قائل شوید.
تا زمانی که شرکت از اندازهی خاصی فراتر نرود (معمولاً تا 200 کارمند) مدیرعامل باید حتماً با افرادی که میخواهد در سمتهای مختلف (هر سمتی) در سازمان استخدام شوند، جلسهی کوتاهی داشته باشد. هدف از این جلسات سنجش توان عملیاتی یا دانش فنی فرد نیست، زیرا قرار نیست مدیرعامل در تمام حوزههای کاری متبحر باشد. این جلسات با این هدف برگزار میشوند که مدیرعامل سازگاری فرد با فرهنگ سازمان را مورد ارزیابی قرار دهد.
خوردن مهر مدیرعامل در برگهی استخدام فرد مزایای دیگری نیز دارد: مدیرانی که مسئول استخدام هستند، زمانی که حساسیت مدیرعامل را روی بحث افرادی که وارد سازمان میشوند، ببینند، در انتخابهایشان دقت بیشتری به خرج میدهند. همچنین این اقدام مدیرعامل این پیام را به کارمندان میدهد که وجودشان برای او و برای پیشرفت سازمان خیلی مهم است.
برای 30% از زمانتان برنامهای تنظیم نکنید.
حدود 30% از زمان شما در دفتر کارتان نباید به هیچ برنامهای اختصاص داده شود. این زمان باارزش را با فرستادن ایمیل هدر ندهید. از دفترتان بیرون بیایید و کاری کنید که افراد مختلف سازمان شما را ببینند (البته به صورت غیررسمی نه به صورت ارتباط رئیس و مرئوس). بین افراد بروید و با آنها گفتگو کنید.
پشت میز جای کوتاهی برای دیدن بازار است.
وقت گذاشتن برای مشتریان، شنیدن صدای آنها و دیدن رفتارشان بیش از گذشته اهمیت مییابد. فرصت در بازار نهفته است؛ پشت میز جای کوتاهی برای دیدن بازار است. اگر تنها انتظارتان از مدیریت، نشستن پشت میزهای آنچنانی است، قطعا توفیق زیادی نصیبتان نخواهد شد. یکی از شاخصه های مدیران عامل توانمند حضور در بازار است .با مشتریان حرف بزنید، صدای آنان را بشنوید، محصولات رقبا و حرکات آنها را زیر نظر بگیرید و با اطلاعات صحیح تر تصمیم بگیرید.
فقط با اشتیاق گوش کنید.
اگر لازم است، نظر بدهید ولی یادتان باشد که این یک ملاقات کاملاً دوستانه است نه جلسهی تدوین استراتژی. از کارمندان خود به خاطر کاری که انجام میدهند تشکر کنید. اگر مسئلهای در کار آنها میبینید، بعداً به مدیرشان بگویید. همچنین مدیر را جلوی کارمندانش کوچک نکنید.
علاوه بر این با فردی که مورد اعتمادتان است و در صنعتی به غیر از صنعت خودتان فعالیت میکند (ترجیحاً این فرد مدیرعامل باشد) در ارتباط باشید و از دیدگاههای او به عنوان یک خبرهی صنعت در مورد کارهایی که میتوانید در این 30% از وقتتان انجام دهید، استفاده کنید.
از اهرم تشویق و تنبیه در جای مناسب خود استفاده کنید.
مدیرعامل باید بتواند در زمان مناسب از عنصر ترس و در زمان مقتضی از عنصر امید استفاده کند (تشویق و تنبیه). زمانی که همه چیز خوب است به مدیرانتان بگویید که مراقب باشند چون اوضاع همیشه اینطور نخواهد بود و زمانی که مسئلهای پیش میآید به افرادتان اطمینان دهید که این یک تهدید زودگذر است و به زودی بر آن غلبه خواهید کرد. در زمانهای دشوار چشم همه به شماست و شما هستید که میتوانید با امید دادن به افراد، تهدید را به فرصت تبدیل کنید.
سه سؤال مهم از خودتان بپرسید.
مدیرعاملان معمولاً از تیپ حرکتی هستند ولی قرار نیست شما خودتان همهی کارها را انجام دهید. زمانی که قرار است کاری انجام شود، سه سؤال از خودتان بپرسید: آیا این کار را باید خودم انجام دهم؟ آیا باید انجام آن را به یکی از نیروهایم بسپارم؟ آیا باید کلاً این کار را کنار بگذارم؟ فقط در صورتی که پاسختان به سؤال اول مثبت است، برای آن کار وقت بگذارید. در غیر این صورت وقتتان را به کارهای مهمتر اختصاص دهید.
سبز باشید