یک درس مديريتي با طعم ایتالیایی
آنچنان كه در دانشنامه ويكيپديا ميخوانيم، سرجيو مارکیونه (زاده ۱۷ ژوئن ۱۹۵۲ در کیتی، ایتالیا) بازرگان، کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی ایتالیایی-کانادایی است، که در حال حاضر مدیرعامل شرکت خودروسازی فیات میباشد. او همچنین مدیرعامل و رییس هیئت مدیره شرکت خودروسازی کرایسلر است و بهعنوان رییس هیئت مدیره شرکت صنایع فیات و مدیرعامل فیات پروفشنال نیز فعالیت مینماید. در پی نجات سریع کمپانی ایتالیایی فیات از ورشکستگی، سپس آغاز سودآوری، پس از گذشت تنها ۲ سال رهبری وی بر این شرکت، در سال ۲۰۰۶ مارکیونه به یکی از مشهورترین مدیران صنعت خودروسازی تبدیل شد. سپس در سال ۲۰۰۹ گروه خودروسازی آمریکایی کرایسلر نیز در آستانه ورشکستگی به مارکیونه واگذار گردید. با حمایت مالی دولت فدرال ایالات متحده و دولت کانادا، باز هم در کمتر از ۲ سال، نه تنها کرایسلر از ورشکستگی رهایی یافت، بلکه تا پایان ماه مه ۲۰۱۱ کلیه وامهای گرفته شده از دولتهای کانادا و ایالات متحده را نیز بازپس داد. مثالي هست با اين مضمون كه “فلانی برای این کار ساخته شده” و به طور حتم مارکیونه هم برای مدیر بودن ساخته شده است.
وقتی که سرجیو مارکیونه در سال 2004 به عنوان مدیر عامل جدید شرکت فیات انتخاب شد، کار سختی برای اداره کردن این شرکت خودروسازی ایتالیایی که 115 سال از عمر آن میگذشت، به عهده داشت. اما آیا میدانید اولین کاری که مارکیونه پس از این انتصاب انجام داد، چه بود؟ شاید باورش کمی سخت باشد ولی اولین اقدامی که مارکیونه انجام داد این بود که به کافهتریای شرکت رفت تا مطمئن شود که مدیران و کارمندان شرکت هنگامی که برای خوردن ناهار یا نوشیدن چای و قهوه به آنجا میآیند، همه چیز به گونهای است که آنها اوقات خوشی را میگذرانند. مدیران خوب حرفهای هستند. آنها در کار خود بسیار حرفهای و جدی و درعینحال دوست داشتنی هستند. آنها وقتی همه چیز خوب پیش میرود، شور و هیجان صادقانه و واقعی از خود بروز میدهند. برای کار و تلاش زیاد،از صمیم قلب قدردانی میکنند. جشن میگیرند، همدردی میکنند و نگران میشوند. گاهیاوقات ممکن است دلشکسته و یا عصبانی هم بشوند. اما سریع روح و روان خویش را بازسازی میکنند. درست نظير مديراني مثل ماركيونه.
چرا این مدیر موفق ایتالیایی چنین کاری را انجام داد؟ پاسخ این پرسش را میتوان در این نکته یافت که زمانی که کارمندان اوقات خوشی را در محل کار دارند (اوقاتی مانند ناهار خوردن یا چایی نوشیدن که فرد در حال انجام وظایف محوله نیست) بهتر میتوانند مسئولیتهایی را که از آنها انتظار میرود، به انجام برسانند. اگر ما نیز به عنوان مدیران ارشد سازمانها و مجموعههایی که در آنها فعالیت کنیم، چنین دیدگاهی را دنبال کنیم و چنین نگاهی به کسبوکارمان داشته باشیم، میتوانیم حداقل به سه مزیت آن دست پیدا کنیم:
1) توسعهی روابط و هویت تیمی
زمانی که کارمندان از این شانس برخوردار باشند که خارج از محیط اداری، زمان خوشی را در کنار یکدیگر باشند، مشتاقتر خواهند بود که حالت تدافعی را در روابط میانفردیشان از بین ببرند، ایدههایشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند، داستان تعریف کنند، با یکدیگر بخندند و تمام کارهایی را که برای ساختن ارتباطات کاری مثبت و هویت تیمی لازم است، انجام دهند. وقتی تعداد این ارتباطات مثبت افزایش یابد و هویت گروهی ساخته شود، کارمندان حمایت اجتماعی بیشتری از همکاران خود انجام خواهند داد که این امر در نهایت منجر به افزایش انگیزه و مشارکت میشود.
2) سرعت بخشیدن به گردش اطلاعات در سازمان
معمولاً در محیط رسمی کار، کارمندان آنقدر مشغول انجام دادن وظایف خود هستند که وقتی برای صحبت کردن دربارهی اتفاقات مختلف پیرامونشان که تأثیر زیادی روی کسبوکار میگذراند، ندارند. صحبت کردن هنگام صرف ناهار یا صبحانه باعث میشود سیستم گردش اطلاعات در سازمان به وجود آید. گاهی مواقع ممکن است خبر خاصی برای یکی از کارمندان اهمیت زیادی نداشته باشد. اما اگر مدیر او از همان خبر اطلاع یابد، در تصمیمگیریها و جهتگیریهای او تغییرات قابلملاحظهای ایجاد شود. بدون شک امروز قدرتمندترین ابزار یک مدیر کسبوکاری اطلاعات او است. سعی کنید به هر شکل ممکن این سیستم گردش اطلاعات را در سازمان خود به وجود آورید.
3) از بین رفتن فاصلهی رهبری سازمان با کارمندان
همهی ما این جملهی معروف را که "افراد شغلهایشان را ترک نمیکنند، بلکه مدیرانشان را ترک میکنند" بارها شنیدهایم. مدیران قرن بیستویکم نمیتوانند به موفقیت برسند مگر اینکه فاصلهی خود را با کارمندانشان به حداقل برسانند. حضور مدیر در سالن غذاخوری یک سازمان و گذراندن وقت صبحانه یا ناهار با کارمندان فاصلههای سازمانی و نگاه بالا به پایین را در سازمان از بین میبرد. اگر مدیر خارج از فضای رسمی اداری و سازمانی، با کارمندانش ارتباط برقرار کند، کارمندان به این نتیجه میرسند که او «یکی از ما است» و زمانی که این تفکر در کارمندان شکل گیرد، اشتیاق بیشتری برای پیشرفت سازمان خود خواهند داشت.
بنابراین درسی که از این مدیر ایتالیایی میگیریم، بسیار ساده ولی در عین حال به شدت قدرتمند و تأثیرگذار است. به فکر لحظات غیرکاری کارمندان خود در سازمان باشیم و از این اوقات برای ایجاد تعهد و حس مثبت کارمندان نسبت به مجموعهای که در آن کار میکنند، نهایت استفاده را ببریم.
سبز باشيد