وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

یادگیری از نابغه ناشنوای موسیقی؛ بتهوون (قسمت اول) 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

یادگیری از نابغه ناشنوای موسیقی؛ بتهوون (قسمت اول)

«بتهوون آن انسان بزرگی است که با قدرت نبوغ، درون بینهایت آدمی را از بند آزاد ساخت و دنیای نویی را طرح‌ریزی کرد.» جمله‌ای از یکی از بزرگان در ستایش نبوغ بتهوون


لودویگ ون‌بتهوون در سال 1770 میلادی در آلمان و در خانواده‌ای اهل موسیقی دیده به جهان گشود. نواختن ساز را از پدرش آموخت که سالها نوازنده دربار بن بود. بعدها موسیقی را نزد موسیقیدانان بزرگی چون موتزارت و هایدن آموزش دید و به سرعت در این زمینه پیشرفت کرد، بگونه‌ای که امروزه از او سمفونیهای جاودان بسیاری به یادگار مانده است. بتهوون موسیقی را به مانند کشوری می‌داند که روح آدمی در آن حرکت می‌کند. به تعبیر او، در آنجا هر چیز، گلهای زیبا می‌دهد و هیچ علف هرزه‌ای در آن نمی‌روید. هر چند که از دیدگاه لودویگ، تنها تعداد کمی از افراد می‌فهمند که در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است. او باور دارد که هیچ دوایی بهتر از موسیقی برای درمان بدبختی و دردهای بشر وجود ندارد.
 بتهوون یکی از نوابغ تاریخ موسیقی جهان است که به شایستگی لقب شکسپیر موسیقی را به او نسبت داده‌اند. بسیاری از خالقان دنیای هنر از آثار او الهام گرفته‌اند. شاهکارهای موسیقیایی بتهوون از چنان جذابیتی برخوردارند که تا امروز نیز نام این آثار علاقه‌مندان به موسیقی را به وجد می‌آورد. بتهوون موسیقیدانی است که نمی‌توان او را محدود به عصری خاص کرد، چرا که تأثیر شاهکارهای برجای مانده از او همچنان با وجود گذشت سالیان مدید کماکان بر مکاتب مختلف هنری و فکری جهان مشهود است.
به همین سبب تلاش کردم تا نکاتی آموزنده از او را با همراهان عزیز در میان بگذارم.

بتهوون؛ سمفونی گوش‌نواز یادگیری
"هنر و دانش، برگزیده‌ترین و بزرگوارترین انسانها را به هم می‌پیوندد.  بتهوون"


1.    بتهوون خود ساز سرنوشتش را کوک می‌کند
"من می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم، او نمی‌تواند سر مرا در برابر زندگی خم کند." این جمله‌ای زیبا از بتهوون است. این تصمیم‌گیر‌ی و عادات خوب است که سرنوشت ما و سرنوشت سازمان ما را می سازد.  این اعمال گذشته و انتخابهای حال ماست که آینده‌ی ما را  رقم می‌زند. روزی از بزرگمهر حکیم نیز پرسیدند سرنوشت چیست؟ گفت همان راهی که شما انتخاب می‌کنید و به آن می‌روید. به عبارتی سرنوشت آن چیزی است که در سر انسان نوشته می‌شود و سر محل اندیشیدن است.

2.    بتهوون آمیزه‌ای از استعداد خدادادی و تمرین طاقت‌فرسا بود
بتهوون کودکی بیش نبود که علاقه خود را به موسیقی نشان داد و تحت تعلیمات سختگیرانه پدر، روز و شب به تمرین پرداخت. پدر بتهوون آرزو داشت تا پسرش به موتزارت دیگری تبدیل شود، چرا که او علاوه بر استعداد، اشتیاقی وافر و پشتکاری تحسین‌برانگیز برای آموختن داشت. در نظر بسیاری، بتهون نماد موهبت‌های خدادادی، سختکوشی در راه یادگیری و تجسم والاترین حد نبوغ موسیقایی است. او آموختن ترکیبات موسیقیایی و نواختن انواع ساز را نزد موسیقیدانان بزرگ پی‌گرفت و در حالیکه نوجوان بود به‌ عنوان نوازنده دربار مشغول به کار شد. او می‌دانست که تمرینات اهمیت بیشتری نسبت به نتایج دارند و کاری را می‌توان به درستی انجام داد که قبلاً آن کار را زیاد انجام داده باشیم.  بتهوون اهداف بلندی در سر داشت و به همین سبب ناملایمات و سختگیریهای بی حد و حصر پدرش را تاب می‌آورد. اگر برای رسیدن به هدفی تلاش می‌کنیم، باید بدانیم که موانع متعددی بر سر راهمان خواهد بود. این موانع نباید ما را متوقف کنند، پس اگر به بن‌بست خوردیم، باید به فکر یافتن یا ساختن راهی برای عبور از موانع باشیم. که این مهم بدون تمرین کافی دست‌نیافتنی خواهد بود. بدیهی است که در عرصه‌ای مثل کسب‌وکار نیز، زمانی به موفقیت دست خواهیم یافت که دانسته‌ها و استعدادهای خود رابه یک برنامه‌ی تمرینی تبدیل کنیم. تمرین، موجب شکوفاشدن استعداد شده، آن را بارور می‌سازد. آنگونه که روانشناسان مؤسسه سایکولوژی تودی نیز اعتقاد دارند، دستیابی به موفقیت مستلزم درک اهمیت تمرین، شناسایی استعدادها، فرصت‌یابی، کسب تخصص، و همراهی استعداد با علاقه است.

 

3.    بتهوون نمادی از ارزشهای انسانی است
"...چشمانم، چیزی برتر از محبت در جهان نمی‌بیند.
کمال و تکامل باید هدف ابتدایی و غایی تمام هنرمندان حقیقی باشد.  
اگر می‌خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش؛ زیرا شادی را از هر دست بدهی از همان دست خواهی گرفت.
 زیانی که از بیان حقی متوجه من گردد، به مراتب مرا گوارا و دلپذیرتر است تا آنکه پنهان‌کردن مطلبی، ضرری به حقی برساند.
در عجبم که چه حکمتی در میان هنرمندان حقیقی هست که هیچ‌یک روی خوشی به دنیا نشان نمی‌دهند.
هنر من باید در خدمت سعادت بینوایان باشد.
من جز خوبی نشان دیگری که نمود برتری باشد، نمی‌شناسم.
همواره پرهیزگاری را پیشکش کودکانمان کنیم، چه آنکه تنها پرهیزگاری عامل سعادت است، نه مال و مکنت..."


اینها گوشه‌ای از جملات تأمل‌برانگیز لودویگ بتهوون هستند. بتهوون به ارزش والای روح و روان آدمی واقف است و محصول او که همان هنر موسیقیش باشد در خدمت تسخیر روح و جان مخاطبان است. از دیدگاه بتهوون، موسیقی از فکر تراوش می‌کند و در قلب می‌نشیند.
 اگر خواننده‌ی مجله توسعه مهندسی بازار و میزگردهای آن با اساتید بازاریابی باشید (هم‌اکنون مجموعه این میزگردها در قالب کتاب میزگردهای بازاریابی ایران گردآوری شده است) می‌دانید که کاتلر نیز در کتاب مارکتینگ‌ تری تأکید دارد که؛ شرکتها باید از مشتری محوری، مشتری مداری، و به تعبیر لطیف‌تر مشتری نوازی، به روح و روان آدمی توجه بیشتری داشته باشند. وظیفه‌ی شرکتها برای بقا و پابرجایی‌شان تنها در این عبارت خلاصه خواهد شد که "روح و روان آدمی را تسخیر کنیم". "در قلب انسانها صادقانه و عمیق نفوذ کنیم". در غیر این صورت،  باید در انتظار نابودی و انحلال خود لحظه شماری کنیم. امروزه موفقیت از آن برندهایی است که ارزشهای انسانی و حراست و پاسداری از آن را سرلوحه خویش قرار داده باشند.

 

 

ادامه این مطلب را فردا بخوانیم

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.