آموزههای یک رماننویس برای مدیران (قسمت اول)
میلان کوندرا، نویسنده شهیر اهل چکسلواکی و متولد سال 1929 است. کوندرا بعد از سالها اشتغال به کارگری و نوازندگی و پس از فراغت از تحصیل، در دانشکده فیلم آکادمی هنرهای نمایشی پراگ مشغول به تدریس شد. میلان کوندرا به گواه بسیاری از ادبا و دوستداران ادبیات، یکی از بزرگترین رماننویسان اروپا و میراثدار سبکی نوین در داستاننویسی است. بسیاری اعتقاد دارند که شاهکارهای داستانی کوندرا، در ردهی باشکوهترین آثار رمان قرار داشته و آثار او را باید اوج قلهی داستاننویسی جهان دانست.
گفتنی آنکه پس از نزدیک به نیمقرن از انتشار نخستین اثر کوندرا باعنوان شوخی، مردم همچنان با اشتیاقی وافر آثار او را دنبال میکنند. اشراف کوندرا بر فرهنگ مغرب زمین واحاطهی وی بر عالم هنر، جذابیت آثار او را دوچندان میسازد. کوندرا هنرمندی مدرن است که باقلم خود تصویری ماهرانه و ریزبینانه از انسان معاصر را ترسیم میکند. انسانهایی تنها، که محصول انقلاب صنعتی بوده و با مسائل آن دست و پنجه نرم میکنند.
هویت، شوخی، عشقهای خندهدار، جهالت، ژاک و اربابش، آهستگی، خنده و فراموشی، و میهمانی خداحافظی از جمله آثارمیلان کوندرا هستند که برخی به فارسی نیز ترجمه شدهاند. خواندن آثار کوندرا همه، بهخصوص اهالی کسبوکار را شگفتزده میکند. چرا که رمانهای او با مهارتی قابل توجه، مرز واقعیت و رویا را درمینوردند و همچون یک سمفونی گوشنواز موسیقیایی و در اوج زیبایی و بیکرانگی، درونمایههای وجودی انسان را به ترنم درمیآورند. جهان حاکم بر رمانهای کوندرا، جهانی شفاف و سرشار از تخیل، خلاقیت و یادگیری است.
میلان کوندرا در پرتو هنر رمان درسهای بسیاری را به ما یاد میدهد که در ادامه این مطلب تعدادی از آموزههای او را مورد بررسی قرار میدهم.
در ستایش ثبات قدم
«زمان سوار بر قطاری است كه تاریخش می نامند؛ سوار شدن بر این قطار آسان اما پیاده شدن از آن دشوار است. »
سختکوشی، نظم و دیسیپلین، اشتیاق به یادگیری مستمر، تکیه بر نقاط قوت، عزت نفس، ارتباطات گسترده، و ثبات قدم از جمله شاخصههای انسانهای موفق بهشمار میرود. روشن است که موفقیت جادهای پرپیچ و خم و دشوار دارد و شاید به همین دلیل باشد که شک و دودلی در نیمه راه بر بسیاری از افراد چیره می شود و ایشان را از حرکت بازمیدارد. حتی با وجود تمام سختکوشیها نیز گاه کار با شکست مواجه میشود و نگاهی به کارنامه افراد موفق نیز موید این مطلب است که آنها نیز با وجود برخورداری از تمام شاخصههای موفقیت طعم شکست را بارها چشیدهاند. اما تفاوت افراد موفق این است که شکستهای خود را سرآغاز شروع کارهای بزرگتر کردهاند. زمانی که سوار بر قطار موفقیت میشویم باید ثبات قدم پیشه کرده و با آغوش باز پذیرای رویارویی با شرایط مختلفی که گاهی نا امید کننده هستند باشیم .
در ستایش هدفمندی
«آدم زمانی كه هدف، برایش اهمیت نداشته باشد، نمی پرسد كه به كجا دارد می رود.»
یکی از ویژگیهای مدیران و بطور کلی انسانهای موفق این است که هدف داشته باشند و برای رسیدن به اهداف خود، برنامهریزی و اقدام کنند تا دچار روزمرّگی نشوند. بزرگی میگوید که انسانهایی که اهدافی والا دارند، فقر نمیشناسند، چرا که شخص به اندازهی هدفهایش ثروتمند است. بنابراین باید چشمانداز و اهداف متعالی و بلند مدت برایمان اهمیت داشته باشد تا از شکستهای کوتاه مدت نرنجیم.
در ستایش عزت نفس
«آنچه فرد تحصیلكرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلكه اعتماد به نفس است.»
باورداشتن به تواناییها و پیروزیهای خود، و شناخت نقاط قوت و ضعف و باور به شایستگیهای خودمان براساس این شناخت؛ میتواند تعریفی نسبتا جامع از اعتماد به نفس باشد.اعتماد به نفس بخش مهمی از زندگی حرفهای مدیران و اهالی کسبوکار است. نتایج تحقیقات متعدد حاکی از آن است که افراد با اعتماد به نفس بالا موفقتر و شادتر از دیگران بوده و به علاوه بهرهوری بالاتری نیز دارند.
افزون بر این، مدیران دارای اعتماد به نفس بالا انسانهایی قاطع و اهل ریسک هستند که توانایی بالایی در مدیریت برخود دارند. (تقاضا میکنم برای مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب چهلگفتار پیرامون ارتقای مهارتهای شخصی در کسب و کار مراجعه کنید).
در ستایش آیندهاندیشی
«آینده همیشه نیرومندتر از اكنون است. در حقیقت، این آینده است كه درباره ی ما به داوری خواهد نشست و بی شك بدون هیچ گونه شایستگی»
مدیران و بلکه آحاد جامعه نباید هرگز بگذارند كه آینده، زیر بار گذشته فرو بپاشد؛ این توصیه یکی از مشهورترین رماننویسان معاصر است.
«آینده نگری» ، «آینده پژوهی» ، «آینده شناسی»، «آیندهآزمایی«، »مطالعات آینده«... و یا هر نامی که برای کنکاش پیرامون فردای بشر در نظر بگیریم، از جمله عرصههای نوظهور در حوزه پژوهش است که قلمرو آن تمام علوم و بویژه علوم مرتبط با کسب و کار و مدیریت را دربرمیگیرد و نتایج حاصل از آن می تواند تأثیرات عمیقی را بر بالندگی و رشد علوم مختلف داشته باشد.
آیندهپژوهان، میکوشند تا به حد وسعت قوه تخیل و اندیشه خلاقشان، فردای ممکنها را ترسیم کنند و آنگاه از میان ممکنها، آیندههای محتمل را مشخص سازند و سپس از میان این احتمالات، مطلوبترینها را توصیه کنند. بنابراین تلاش آیندهاندیشان این است تا آیندهای مطلوبتر را برای انسانها ترسیم کنند؛ آیندهای پایداروسرشار از رفاه برای نسلهای متمادی. مدیران توانمند باید به این نکته توجهی ویژه داشته باشند که چه در آینده و چه در گذشته و حال همیشه دنیا را کسانی ساختند و میسازند که به دیگران و استعداد های آنان توجه ویژه نمایند. این باور در جایجای آثار رماننویسان وجودگرا و انسانگرا نظیر کوندرا موج میزند.
ادامه این مطلب را فردا بخوانیم