راههای از بین بردن سندروم "عجله کنید" در سازمانها
آیا تا به حال در محیط کاری از شما خواستهاند که اگر آب دستتان است زمین بگذارید و به انجام کاری بپردازید که به شما محول شده است. و بعد متوجه شوید که کار ذکر شده به هیچ وجه ضروری نبوده است؟
چند وقت پیش به یکی از شرکتها، مشاورهی بازاریابی میدادم. یکی از مدیران این شرکت سه روز به کارمندانش وقت داده بود تا یک پروپوزال خوب را برای سازمان بزرگی طراحی کنند. از آنجایی که این شرکت نمیخواست هیچ فرصتی را از دست بدهد، کارمندان شبها تا دیروقت روی پروژه کار میکردند.
دو هفته بعد، مشتری یادداشتی را برای شرکت فرستاد و گفت که هنوز وقت نکرده پروپوزال را بخواند. و درعین حال هنوز در تلاش برای رسیدن به توافق با رئیس شرکت و سایر مقامات مربوطه بود.
چرا مشتری، مدیران و در نتیجه کارمندان این شرکت را تحت فشار گذاشت و تنها سه روز برای انجام پروژهاش به آنها وقت داد در حالی که هنوز خودش برای انجام هیچ کاری آماده نبود؟ آیا او به آنها دروغ میگفت یا از کارش غفلت کرده بود یا شاید دلیلش چیز دیگری بود.
این مقاله راهحلهایی را به شما ارائه میدهد تا در دام سندروم " عجله کنید" نیفتید.
نقطهی شروع برای درک این موضوع، شتاب چشمگیر فرهنگ کسبوکار امروز است . از آنجا که ما در جهانی با ارتباطاتی واقعی زندگی میکنیم، عادت کردهایم اینگونه فکر کنیم که هرچیزی به صورت آنی اتفاق میافتد. به این ترتیب، امروزه برای مدیران تقریباً غیر قابل تصور است که کاری را به فردی واگذار کنند، (به یک مشاور یا کارمند) و بگویند «برای این کار وقت بگذار» یا «فکر میکنی انجام این کار چقدر طول بکشد؟ زمان دقیق اتمام آن را به من اطلاع بده.» آنها به جای این کار، به صورت ناخودآگاه از افراد میخواهند که کار را به سرعت به تحویل دهند.
بسیاری از سازمانها با توجه به موضوع سرعت، اندازهی خود را در طی چند سال گذشته کوچکتر کردهاند. اما با اینکه هزینهها را کاهش داده و لایههایی از مدیران و کارکنان را حذف کردهاند، اما وظیفهی افرادی که از کار برکنار کردهاند، همچنان در سازمان وجود دارد. بنابراین انتظار میرود که مدیران کارهای زیادی را با سرعت بیشتری به انجام برسانند.
در نتیجه تلاش برای انجام کار بیشتر توسط تعداد کمی از افراد، و با سرعت بیشتر، مانند انباشتن کارها روی هم است. ...
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با مدیریت" بخوانید.
سبز باشید