وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

از خوب به عالی به روش نامزدهای اسکار 2015 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

از خوب به عالی به روش نامزدهای اسکار 2015

مراسم اسکار نه رویدادی صرفاً سينمايي، بلکه محفلی برای پیوند تجارت و سینما است. جوایز اسکار از هشتاد و پنج سال پیش تاکنون همواره در سر خط اخبار روز جای داشته‌اند. چند روز پیش نیز طی مراسمی، نامزدهای نهایی هشتاد و هفتمین دوره جوایز اسکار معرفي شدند. در این دوره دو فیلم "مرد پرنده" و "هتل بزرگ بوداپست" با نامزدی در 9 بخش از جشنواره، پیشتاز این جوایز سینمایی شناخته شدند. فهرست نامزدهای جهاني اسکار 2015 در نشستی خبری با حضور بالغ بر 400 خبرنگار و حضور اصحاب رسانه اعلام شد. در ادامه به بررسی سه مورد از نامزدان جوایز اسکار 2015 و نکات آن برای رهبران و مدیران کسب‌وکار می‌پردازیم.

1. نبوغ یعنی عرق ریختن و تلاش بی‌پایان
فیلم شلاق (whiplash) به کارگردانی دامین چازل، روايت روابط شاگردي و استادی میان یک نوازنده‌ی نوجوان و مربی موسیقی او است. پدر اندرو یک نویسنده‌ی ناموفق است که وضع مالی چندان خوبی ندارد. به همین دلیل اندرو در سودای تبدیل شدن به برترین موسیقی‌دان سبک درام به یک آکادمی موسیقی می‌رود تا هنر درام خود را به حد اعلی و حرفه‌ای برساند. اما در آنجا با مربی بسیار سخت‌گیری به نام فلچر مواجه می‌شود.
فلچر، گردن کلفتی دمدمی مزاج است که با زشت‌ترین کلمات و وحشی گری غیر قابل تصور شاگردانش را خرد می‌کند. اما حتی این شخصیت نابهنجار نیز نمی‌تواند اندرو را از رسیدن به هدف خود باز دارد. او آن قدر مشتاق به حضور در میان بهترین‌های موسیقی جاز است که حاضر است تندخویی‌های مربی را به جان بخرد و آنقدر بنوازد تا خون از سر انگشتانش جاری شود. این فیلم صحنه‌ی نبرد جنون آمیز و جذاب آرزوها با هدف رسیدن به کمال را به تصویر می‌کشد.
نبوغ اغلب در پرده‌های نقره‌ای به‌عنوان محصول جانبی استعداد محض و نیرویی ذاتی و بالفطره به تصویر کشیده می‌شود. به طور مثال فیلم تحسین شده‌ی آمادئوس را در نظر بگیرید. فیلمی به کارگردانی میلوش فورمن با 8 جایزه‌ی اسکار، 4 جایزه‌ی بفتا و 4 جایزه‌ی گلدن گلوب که به زندگی دو موسیقی‌دان شهیر ساکن وین اتریش یعنی موتزارت و آنتونیو سالیری می‌پردازد. در این فیلم استعداد بی بدیل موتزارت، حاصل ذهن خارق‌العاده و بی‌نظیر اوست. و فیلم نبوغ را تنها موهبتی می‌داند که در یکی هست و در دیگری وجود ندارد. یا بطور مثال در فیلم شبکه اجتماعی، ميبينيم كه ايده ايجاد شبكه جهاني فيس‌بوك يك شبه و بدون هيچ تلاشي به ذهن بنیانگذار آن یعنی مارک زوکربرگ خطور می‌کند.
اما در فیلم شلاق، نبوغ به سادگی حاصل نمی‌شود. هرچند هیچ کسی منکر توانایی‌های ذاتی نیست، اما هیچ دستاورد فوق‌العاده‌ای بدون تلاش فوق‌العاده بدست نمی‌آید.
اندرو می‌خواهد از نوازنده‌ای خوب به نوازنده‌ای عالی تبدیل شود. او برای دستیابی به تعالی رنج تمرینات زجرآور فلچر را به تن می‌خرد.

2. پیروزی در گرو پشتکار و تداوم است
بازی تقلید (the imitation game) روایت زندگی یکی از نوابغ علوم ریاضی است که در شرایط بحرانی جنگ جهانی دوم به یاری ارتش بریتانیا می‌شتابد. آلن تورینگ نابغه‌ترین دانشمند عصر خود بود که امروزه به پدر علم محاسبه نوین و هوش مصنوعی شناخته می‌شود. بازی تقلید، یکی از صدها دستاورد تورینگ است که در واقع یک نرم افزار و کامپیوتر مبنی بر هوش مصنوعی است. فیلم با ریتمی منحصر به فرد به زندگی آلن تورينگ و مسائل شخصی او در مواجهه با مسائل گوناگون می‌پردازد. فیلم در کشاکش جنگ جهانی دوم نقل می‌شود. یعنی دوره‌ای که آلمان نازی در اوج اقتدار نظامی و تکنولوژی یک ماشین کدگذار بسیار پیچیده به نام انيگما (معما) را ساخته اند که قادر است پیامهای محرمانه از عملیاتهای نظامی را بی‌آنکه شناسایی شوند به یگانهای نظامی ارتش نازی منتقل سازد.
در واقع هیچ کشوری توان رمزگشایی از پیامهای صادره از انيگما را ندارد و به همین دلیل بریتانیا دست به دامان نابغه‌ای جوان می‌شود. تورینگ مردی عبوس و بدعنق است که در ابتدا با تیم همکار خود سر ناسازگاري دارد.
به همین دلیل اعضای تیم روی خوشی به او نشان نمی‌دهند و در فعالیتهایی که او رهبری تیم را عهده دار است شرکت نمی‌کنند. تورینگ معتقد است که هوش انسان قادر به پردازش حجم عظیمی از اطلاعات آن هم در مدت زمان کوتاه نیست. بنابراین او به ساختن ماشینی برای شکست رمزهای انيگما اقدام می‌کند. که البته در این مسیر نمی‌تواند نظر مساعد و همکاری گروه نوابغ را جلب کند. البته تورینگ انسانی نیست که به همین سادگی دلسرد شود. او برای ساختن ماشین خود حتی سرزنشهای نظامیان ارتشی را هم به جان می‌خرد و تهدید آنها را به‌عنوان فرصتی برای تکمیل دستگاه خود تلقی می‌کند. او یک ماه وقت دارد تا دستگاه خود را تکمیل کند وگرنه از کار برکنار می‌شود. تورینگ از یک ماه باقی مانده، برای بهبود روابط خود با هم‌گروهی‌هایش بهره برد و توانست ماشین خود را در مدت کوتاهی تکمیل کند. هرچند چشم‌انداز تورینگ برای ساخت ماشینی که بتواند کدهای آلمانی‌ها را رمزگشایی کند از جوانب مختلف مورد حمله قرار گرفت و حتی کارفرمایان او در واحد اطلاعات ارتش نيز درکی نسبت به کار او نداشتند و در جهت تخریب کارش پیش رفتند. به علاوه اعضای گروه تحت رهبری او نیز با شک و تردیدهای بسیاری نسبت به ایده تورینگ می‌نگریستند. اما هیچ کدام از این موانع نتوانست ذره‌ای تورینگ را دچار تردید کند. اشتیاق خلل ناپذیر تورینگ و پشتکار او در نهایت به یکی از بزرگ‌ترین پیشرفتهای علمی قرن بیستم بدل شد. کامپیوتری که به پایان جنگ جهانی دوم کمک کرد و جان میلیون‌ها انسان را نجات داد.

3. استراتژی یعنی قدرت
فيلم سلما روایتی است از سه ماه از زندگی مارتین لوترکینگ، پیشگام جنبش مدنی امریکا. فعاليتها و اقدامات لوتولینگ برای تساوی حقوق سفید پوستان و سیاه پوستان از مهمترین و جذاب‌ترین وقایع تاریخ آمریکا است و به همین دلیل این فیلم آیينه‌ای تمام نما از نیم قرن تاریخ گذشته آمریکا است. این فیلم در ژانر بیوگرافی است و چهره‌ای متفاوت از مارتین لوترکینگ ارائه می‌کند. فیلم هرچند موید جایگاه ویژه و محترم لوترکینگ نزد افکار عمومی است اما در عین حال او را مردی زيرك، سياستمدار و استراتژیست معرفی می‌كند که از تمام امکانات و فرصتها بهره برداری کرده و حتی از زدو بندهای سیاسی در پشت پرده هراس ندارد. بسیاری از تماشاچیان فیلم به دیدن اين زوایای پنهان از زندگی اسطوره حقوق مدنی امریکا عادت ندارند. چراکه این فیلم ابعاد بسیاری از زندگی شخصی لوترکینگ را روشن می‌کند. سلما فیلمی در حوزه‌ی استراتژی است و به زیبایی این موضوع را دستاویز قرار می‌دهد. در یکی از بهترین سکانسهای فیلم، لوترکینگ را در حال میانداری جمعیتی میبینیم که به سمت پل ادموند پتوس راهپیمایی می‌کنند. جایی که صدها نیروی مسلح سفید پوست در دیگر سوی پل، انتظار جمعیت تظاهرکننده را می‌کشند. لوترکینگ با مشاهده این صحنه تنها دست به دعا مي‌برد و در یک  عقب‌‌نشینی تاکتیکی و حساب شده جهت راهپیمایی را تغییر می‌دهد. این استراتژی در ابتدا نارضایتی همقطاران او را در پی دارد. اما نرمش استراتژیک لوترکینگ در نهایت رئیس جمهور امریکا را وادار به تصویب لایحه برابری حقوق مدنی می‌کند. مارتین لوترکینگ می‌داند که در لحظه چه کاری بکند و چه کاری نکند و این دقیقاً تعریف استراتژی است.

 

سبز باشيد

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.