بازاریابی به سبک شکسپیر
ویلیام شکسپیر از مادری کشاورززاده و پدری پوستفروش متولد شد. ویلیام پسربچهای پرجنبوجوش بود که توانست با نبوغ خود زبان لاتین و یونانی را در مدرسه فرا بگیرد، هر چند که ناگزیر شد برای امرار معاش ترک تحصیل کرده و به روایتی در یک قصابی به شاگردی و انجام امور روزمره مشغول شود. هرچند که این شاگرد قصاب کوچک حتی زمان سلاخی هم عشق خود به هنر و ادبیات را با سرودن شعر نشان میداد. شکسپیر پس از ازدواج خود، شیفتهی عالم هنر و نمایش شده و به تنهایی عازم سفری پرحادثه به لندن شد تا با گشت و گذار در تماشاخانهها و مسافرخانههایی که در آنها تئاتر برگزار میشد بتواند کاری هم برای خود دست و پا کند. شکسپیر تجارب زیادی را از این رهگذر آموخت؛ بهعلاوه آنکه در عرصهی کسب وکار نیز تجربهاندوزی کرد.
شکسپیر هیچگاه تابع جماعت زمانه خود نبود و درست زمانی که حرفهی بازیگری فاقد شئونات اجتماعی تلقی میشد و از جانب برخی طبقات اجتماعی امری مطرود به شمار میآمد، دلباخته آن شد. شکسپیر حتی چند نمایش را درحضور ملکه الیزابت اول بازی کرد و نظر او را به خود جلب نمود. این نمایشنامهنویس به عنوان بزرگترین نمایشنامه نویس زبان انگلیسی و مظهر زبان و ادبیات غرب شناخته میشود که حائز مقامی ارجمند در تمدن مغرب زمین است. شکسپیر به واسطهی هوشمندی و نبوغ خود در کسبوکار به سرعت پلههای ترقی را طی کرد و توانست به دستاوردهای مادی و معنوی بسیاری دست یابد؛ تا جاییکه حتی در مالکیت یک تماشاخانه سهیم شود. شکسپیر به ثروتی کلان دست یافته بود و پس از حادثه آتش سوزی سالنی که در آن سهیم بود کوشید تا اندکی از هیاهوی شهری خود را جدا کند و رهسپارسفر گردد.
پرتو پرفروغ نبوغ شکسپیر قرنهای متمادی است که ادبیات و زبان نمایشنامهنویسی را روشن ساخته است. از شکسپیر آثار فراوانی بر جای مانده که اهل ادب چهار تراژدی هملت، اتللو، لیرشاه و مکبث را از برترین آنها میدانند. تراژدیهایی که سالها است در معتبرترین دانشگاههای مغربزمین و بلکه شرق تدریس میشوند. پرواضح است که در عرصه کسبوکار کسانی پیروز میدان خواهند بود که یادگیری را پیشه خود ساخته و خود را از جمیع علوم بهرهمند سازند. بسیار پیش آمده که در هنگام مطالعه داستانی فاخر و یا اشعار و جملات موزون، میتوانیم آن را با کسب وکار مرتبط سازیم.
به طور حتم جملات و نوشتارهای کوتاه شکسپیر نیز میتواند دستاوردهای آموزنده بسیاری برای اهالی کسب وکار داشته باشد. در ادامه تعدادی از آموزههای شکسپیر را میخوانیم:
• اقتصاد شادکامی و اقتصاد مذاکره
"من همیشه خرسندم؛ چرا که از هیچ کس هیچ انتظاری ندارم.
چه آنکه انتظارات همواره صدمهزننده بودهاند..
زندگی چند صباحی بیشتر نیست پس عاشقانه زندگی را دوست بدار خوشحال باش و لبخند بزن...
قبل از این که صحبت کنی گوش کن
قبل از اینکه خرج کنی در آمد داشته باش..."
نتایج تحقیقات بسیاری حاکی از آن است که متغیرهایی نظیر خوشبینی و سلامت روحی و شادابی روان با شادکامی ارتباط معناداری دارند و همچنین عواملی مثل شادی با بهرهوری ارتباط مثبت و معناداری دارد و شاد بودن افراد میتواند بهرهروی اقتصادی را بالا ببرد. ایجاد روحیه شادی و نشاط در بین نیروهای انسانی موجب ارتقای بهرهوری فردی و به تبع آن رونق تولید و فروش شده و سودآوری را افزایش میدهد. شادی بهرهور نیاز امروز کسبوکارها و کارکنانی است که اشتیاق آن را دارند تا طرحی نو در انداخته و از کلیشههای امروزی فاصله بگیرند تا رویاهای فردا را جامهی عمل بپوشانند. این مهم لزوم مدیریت شادی در ارکان مختلف سازمان را یادآور میشود.
کلام شکسپیر حاکی از شناخت او از الفبای اقتصاد است و نکته دیگری که از سخنان شکسپیر بر میآید، نشان دهندهی توجه او به اصول مذاکره است. او توصیه میکند که باید قبل از سخن گفتن ابتدا مهارت شنیدن را تمرین کنیم. مهارتی که نقش آن در موفقیت روزمره، نیازی به اثبات ندارد.
• اهمیت تصمیمگیری بهنگام و قاطعانه
"بودن یا نبودن ... مسأله این است"
هملت یکی از فاخرترین تراژدیهای ادبیات به شمار میرود، اساس این نمایشنامه متکی بر ضعف هملت در تصمیمگیری بهنگام است که سرانجام ناگوار او نیز به واسطهی همین سستی رقم میخورد.تصمیمگیری مهارتی کلیدی در مدیران است که ضعف در آن میتواند صدمات شدیدی را بر پیکیرهی سازمان وارد سازد. مدیران کارآمد با بهرهگیری از افکار نخبگان و افراد خوش فکر میکوشند تا ضمن خشکاندن ریشه معضلات ، سازمان را روی ریل پیشرفت قرار دهند.
شکسپیر در جملهای ناب اشاره میکند که آنان که پیروز میشوند، همانهایی هستند که از مشورت افراد اهل و شایسته بهره میبرند. پس لازم است که در اتخاذ تصمیمات خود، از مشاوران اصلح بهره بگیریم.
• مدیریت احساسات
"سر برگریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که میداند"
"شکسپیر به کمک درمانگران میآید"، تیتری که بسیاری از خبرگزاریها چندی پیش آن را منتشر ساختند. گفته میشود که شکسپیر درکی خارق العاده از روح و روان آدمیان داشته ، در حدی که توانسته تاثیرات ناشی از حالات احساسی را بر جسم انسان تشخیص دهد. محققین اعتقاد دارند که مطالعه نمایشنامههای شکسپیر میتواند درک بهتری از روابط احساسات انسانی با جسم او را به متخصصان بدهد.
مهارت در همدلی با نیازها و خواستههای خود و اطرافیان و یا همان هوش هیجانی و توانایی مدیریت احساسات علاوه بر آنکه بر سلامت جسم و روان تاثیر میگذارد، کارایی در محل کار را ارتقا میدهد. مهارتهای هوش هیجانی و مدیریت احساسات موجب تقویت خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، خود تدبیری و مدیریت روابط میشود. بسیاری از متخصصان معتقدند که هوش هیجانی نشاندهندهی میزان کامیابی در زندگی شخصی و حرفهای است. احساسات، پیامی از لایههای مغز به بخش خودآگاهی آن بوده؛ که زبانی قدرتمندتر و موثرتر از افکار دارند. احساسات میتواند کلیدی برای یافتن راه حل و عبور از دشوارترین موانع باشد، البته به شرط آنکه بتوانیم مدیریت شایستهای بر احساسات خود داشته باشیم.
• خود را به بازار بشناسانیم
"سایهها محصول پشت کردن دیوارها به آفتابند. گستاخی دیوارها را تقلید نکنیم تا آفتابی بمانیم"
امروزه شهرت شکسپیر بیشتر موهون کمدیها و تراژدیهای او است، اما شکسپیر بیش از آنکه نمایشنامه نویس باشد یک تاجر تمام عیار بود. او عضو یک گروه سازمانیافته تئاتر بود که حق اختصاصی اجرای نمایشنامههای شکسپیر را بر عهده داشتند. این گروه مدتی بعد سالن تماشاخانهای برای خود احداث کرد، تئاتری که شکسپیر نیز در آن سهم داشت. این تئاتر که به شکل استوانهای ساخته شده بود، از اتواع ابزار ترویج بهره میبرد. ضمن آنکه ساخت آن به گونهای بود که طبقات مختلف اجتماعی قادر به استفاده از آن بودند.
تئاترهای این گروه هر یک به منزلهی یک رویداد بزرگ بودند که هیاهوی بسیاری ایجاد میکردند؛ بگونهای که کارگزاران و دستاندرکاران تئاتر از مدتها قبل تبلیغات برای آن را انجام میدادند تا آوازه آن به گوش همه برسد.
به طور کلی معرفی یک محصول یا خدمت جدید به بازار (مثل یک تئاتر ) از جمله وظایف اساسی یک مدیر بازاریابی است. واردن کردن محصولات جدید به چرخه فروش مستلزم وجود پیش نیازهایی از جمله مطابقت محصول با ذانقه مصرف کننده، تبلیغات مناسب و جذابیت حاشیه سود برای فروشنده است.
• معجزه زبان بدن را نادیده نگیریم
"صورت شما کتابی است که مردم میتوانند ازآن چیزهای عجیب بخوانند."
از کودکی به ما میآموزند که چگونه از کلمات بهینه استفاده کنیم تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند . اما باید بدانیم که ارتباطات فراتر از واژگان است. در واقع مدیریت زبان بدن عاملی حیاتی در موفقیت و بدست گرفتن مدیریت زمان، فضا ، حس لامسه، حس بویایی، حالات صورت و تماس چشمی است. مهارتی که به ما کمک میکند تا عملکرد شایستهتری در امور مختلف بویژه مباحث تجاری نظیر مذاکرات داشته باشیم. مهارت در تعاملات اجتماعی و بویژه ارتقای مهارتهای غیر کلامی موجب میشود که انسان در حیات حرفهای و شخصی خود فردی توانمند و مصمم بوده وبتواند شایستگی های خود را ابراز کند. آثار شکسپیر و جملات او نشان میدهند که صدای رفتار از صدای گفتار بلندتر است.
سبز باشید