سازمانهای فردا؛ مدیران فردا
امروزه نظریهپردازان علم مدیریت در جستوجوی طرحی برای ایجاد سازمانهایی هستند که متناسب با آینده بوده و با نوع بشر سازگارند. آیندهای آکنده از ابهام که رهبران با میدان عمل گسترده و باز را میطلبد. ضمن آنکه افق این آینده برای سازمانهایی روشن خواهد بود که به جای ارزشگریزی، ارزشمدار و اخلاقمحور باشند و با پرهیز از خودمحوری و سوداگرایی، رفتاری مسئولیتپذیرانه را در پیش گیرند. سرمایه این سازمانها اعتمادی است که جامعه به واسطه پندار، گفتار و کردار نیک به ایشان دارد. لذا پیشبینی این است که طی سالهای آتی باید شاهد رنسانسی اخلاقی در سازوکار سازمانها باشیم. از دیگرسو، سازمانهای با ارتباطات گسترده و نوآوری مستمر که نوآوری را به عنوان ارزشی بنیادین برای خود پذیرفته و آن را در فهرست وظایف کارکنان خود گنجاندهاند، نیز چشم انتظار آیندهای پررونق و روشن برای خود هستند. این سازمانها به جد به این اصل باور دارند که نوآوری تنها عاملی است که میتواند در درازمدت ارزشی پایدار برای آنها ایجاد کرده و همچون زرهی، آنها را در مقابل مخاطرات حفظ کند. سازمانهای فردا همچون آبروانی هستند که انعطاف درونی بالایی داشته و با نرمی و سازشپذیری خود دل سختترین موانع را میتراشند و پیش میروند. سازمانهای فردا، ناراضیان امروز هستند و با ناخشنودی به حق خود، در سودای ترقی هستند. مبنای رقابت این سازمانها، براساس تمایز است و مشتریان خود را با دستبندی از جنس مخمل و فرش قرمز انداختن در مقابل پای آنها جذب میکنند. این سازمانها بیوقفه و فراگیر یاد میگیرند که چگونه یاد بگیرند، سازشکار نیستند و در زمرهی اهل منطق جای نمیگیرند، بلکه با چاشنی غافلگیری بازار، مدیریت تجربه آن را بدست گرفته، بهگونهایکه کیلومترها از سطح انتظارات مشتریان خود پیشی میگیرند. سازمانهای آینده از جنس سازمانهای عاشق هستند و نیمکرهی راست مغزآنها که مرکز خلاقیت و هنر است فعالتر است. عدالت و شفافیت اطلاعاتی، اصلی اساسی در این سازمانها است و مسیر سازمان را تشریک مساعی و خرد جمعی تعیین میکند. این سازمانها بسیار شجاع بوده و عموماً پارادایمشکن هستند. دانش و سطح پیچیدگی آن، شالودهی سازمانهای آینده است و مدیریت بدون سلسله مراتب و وجودکارکنان خود-کنترل از جمله ویژگیهای آنها است.
سازمانها و مدیریت آنها به عنوان یکی از قدیمیترین اختراعات بشر، نیازمند یک بازنگری جدی هستند. فردای جهان به سازمانهایی نیاز خواهد داشت که نظاممند، پرکار، آزمونگر و بیشفعال باشند. سازمانهایی که بدون ترس و واهمه در ذهنیت، استراتژیها و ساختار خود، انقلاب ایجاد کنند و سر به شورش درونی بگذارند.
رهبران فردا نیز دارای ویژگیهایی هستند که ایشان را از مدیران امروز متمایز میکند. گری همل، بزرگ متفکر علم اقتصاد و مدیریت فهرستی بلند بالا از سنتشکنیهای رهبران فردا ارائه کرده است که در ذیل میبینیم (تقاضا میکنم برای تهیه آثار ارزشمند گری همل با فروشگاه انتشارات بازاریابی به شماره نلفن71 و 66408251 تماس بگیرید)
مدیران کارنابلد چه میگویند |
ما باید چه بگوییم |
در دنیا هیچکس وجود ندارد که از ما بزرگتر باشد. (دام غرور) |
تایتانیک هم در نوع خود بزرگترین بود. اما یک اشتباه کافی بود که در قعر دریا فرو برود |
مزیت اصلی ما است و (مزیت گرایی) |
قبول، اما حتما ضعفهایی هم داریم، در کدام بخشها دارای مزیت نیستیم؟ |
هر کاری کنیم باز راه به جایی نخواهیم برد. پس تمام کارهایمان بیفایده است. (درماندگی آموخته شده) |
انجام هرکاری، مخاطرات و عوارض جانبی منحصر به خود را داراست |
چنین اقدامی در استراتژی ما تعریف نشده است. (خطرگریزی) |
درست، اما آیا این به مفهوم آن است که انجام این اقدام به نفع ما نیست، با اینکه شاید وضعیت موجودمان را دچار مخاطره میکند؟ |
آنها به هیچوجه تهدیدی برای ما محسوب نمیشوند. |
به طور حتم رقبای ما مترصد همین لحظه و فرصت بزرگ هستند. |
افرادی نظیر گری همل اعتقاد راسخی به بازآفرینی ژن مدیریت ایجاد نسخهای جدید از مدیریت دارند. نسخه جدید علم مدیریت تأکید بر افزایش و انباشت کوششهای بشر از طریق تأمین ابزارها و مشوقها و شرایط کاری مساعد برای آنها و سپس تلفیق و رویهمگذاری تلاشهای صورت گرفته در جهتی است که به انسانها امکان دستیابی به چیزهایی را میدهد که به صورت انفرادی قادر به دستیابی به آنها نیستند. آیندهی علم مدیریت نوید روزهایی را میدهد که طی آن کار مدیریت کمتر و کمتر توسط مدیران انجام خواهد شد و وظایف عمده مدیران نظیر هماهنگسازی، همسوسازی، هدفگذاری، تصمیمگیری، بسیج منابع، انگیزش و نظارت؛ میان کلیه ارکان سازمان توزیع خواهد شد. از گذشته تا به امروز جهان شاهد ظهور رهبران و مدیران آینده اندیش توانمند بوده که جهت تاریخ را تغییر دادهاند و فردایی روشنتر را ترسیم کردهاند.
در ادامه یادداشت، نمودارهایی را ملاحظه میکنید که ویژگیهای برخی از برترین رهبران و مدیران تاریخ را به تصویر کشیدهاند. کشف و پرورش این توانمندیها میتواند ژن مدیریت درون ما را دچار تحولی عظیم کند.
رهبران بزرگ، درسهای بزرگتر
جک ولش سکاندار بزرگترین شرکت تاریخ به مدت 20 سال |
|
کمتر مدیریت کنیم و بیشتر رهبری کنیم |
شماره 1 بازار باشیم |
دائما نوآوری کنیم |
باکیفیت و باتعادل زندگی کنیم |
تغییر را به عنوان فرصت ببینیم |
جانشینپروری کنیم |
فرهنگ یادگیری بیافرینیم |
انرژی و اعتماد تزریق کنیم |
راه را هموار و موانع را برداریم |
تغییر را به عنوان یک فرصت ببینیم |
هر فرد را به عنوان بازیکن یک تیم تربیت کنیم |
موفقیت یعنی ارتقای دیگران |
مارتین لوترکینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان |
|
رویاهایی بزرگ داشته باشیم |
بدون خشونت و اعمال قدرت، دیگران را اقناع کنیم |
الهامبخش باشیم |
همه را در پیروزی سهیم کنیم |
ترس را پذیرفته ولی باشهامت عمل کنیم |
قدرت مدارا را بپذیریم |
در ابتدا یک برند شخصی متناسب برای خود ایجاد کنیم |
ایمان، بزرگترین انگیزهی ما باشد |
به خوبی ارتباط برقرار کنیم |
گریهمل نامآورترین متفکر مدیریت در زمینه راهبرد و نوآوری |
|
اولویت در شور و اشتیاق انسانی است |
اولویت در ایجاد سازمانهایی است که هم بزرگ و هم انعطافپذیر، همنظاممند و همتوانبخش و همخردگرا و هم بصیر باشند |
محوریت ارزشها و سازمانهای خوش قلب و خیرخواه |
خلق عدالت و زیبایی |
بازیکنی نباشید که تنها چشم به تابلوی امتیازات دارد |
هوای کارمندان را داشته باشیم تا آنها هم هوای مشتریان را داشته باشند |
علایق کارکنان را همسوی علایق مشتریان کنیم |
آیندهنگری صنعتی را مدنظر قرار دهیم |
نوآفرینی کسبوکار مطمئنترین راه ثروت آفرینی |
پیشگوی خود باشیم. چون بصیرت و درونبینی عامل خلق ثروت است |
ضرورت اندیشه غیرمتعارف و غیرخطی و درهمکوبیدن الگوها و راهبردهای کهنه |
بدانیم که در دوران جدید فرصتها به سرعت نور میآیند و میروند، پس باید فرصتیاب باشیم |
ظریف و بیپروا عمل کنیم |
آیا آمادگی آن را داریم که مدیریت فردای خود را بدست گیریم؟
سبز باشید