چک لیست بازاریابی برای تازهکاران (قسمت اول)
بازاریابی عبارت است از علم و هنر کسب خشنودی مشتری با استمرار در سودآوری و رفتار منحصر به فرد در صنعت و زنجیره ارزش آفرینی با شناسایی کلیه عوامل موثر بر کسب و کار و شناساندن وجوه تمایز (یا مزیت رقابتی) به مخاطبان هدف، به نحوی که منجر به انتخاب ما شود، فروش صورت گیرد، به فروش سالم و فروش موثر بینجامد و در نهایت مشتری را به سفیر برند ما مبدل کند. این آخرین و جامعترین تعریف از بازاریابی است که با آموختههایم از اساتید و دانشگاه-بازار ساختهام. امروز، دیگر رضایت مشتریان، موفقیت بازار را تضمین نمیکند. چون تعداد شرکتها و سازمانهای یک صنعت خاص که میتواند رضایت مشتری را سبب شوند روبه فزونی است، اما تعداد اندکی از آنان میتوانند مشتری را به درجه خشنودی برسانند، پس متمایز بودن و شناساندن شایستگیهای کلیدی بیش از هر زمان دیگر در عرصه رقابت اهمیت یافتهاند تا در راستای خشنودسازی مشتریان گامهای موثرتری برداریم و درمعرض دید و توجه آنان باشیم. به همین دلیل است که مفاهیمی نظیر اقتصاد توجه و تجربه، معنا و مفهوم مییابند.
از دیگرسو، موفقیت در امر خطیر فروش و بازاریابی در گرو انتخاب اهداف بایسته و به کار بستن ابزار شایسته جهت تحقق آنها است. چک لیستها یکی از این ابزارهای ساده و پرکار برد هستند که تعدادی از آنها در مجموعه 5جلدی کتب چهل گفتار به قلم اینجانب در دسترس همراهان عزیز قرار گرفت. در این یادداشت نیز چک لیستی حاوی چندین نکته کاربردی درحوزه بازاریابی تقدیم میشود. قبل از هر چیزی توصیههایی کلی را به نظرتان میرسانم، ازجمله آنکه بازاریابی نباید به عنوان فرآیندی مقعطی بلکه باید روندی روزمره باشد و هرروز پیگیری شود. بازاریابی فرآیندی هزینه بر و در عین حال در آمدساز است، لذا درصدی از درآمد سالانه و بودجه سالیانه باید به آن تعلق گیرد. از دیگر سو، نگاه استراتژیک و انعطافپذیر بویژه با توجه به حاکمیت شرایط متغیر بر کسب وکار اهمیتی دو چندان در علم بازاریابی دارد. لذا اهداف و راهبردها میبایست هر از چند گاهی مورد ارزیابی و بازبینی دوباره قرار گرفته و مبتنی بر شرایط جدید، روزآمد شوند. نوآوری، ایدهپردازی و پروش ایدهها سوخت محرکه بازاریابی به شمار میروند، لذا تلاش کنید تا ایدههای تازه را رصد، ثبت و بکار ببندید. پیش از هر کار نسبت به تقویت برند شخصی خود اقدام کنید، چرا که ارتقا و رشد برندهای شرکتی در گرو ایجاد و توسعه برندهای شخصی است. با این مقدمه سراغ بیان جزییات چک لیست بازاریابی میرویم. این قبیل فهرستهای بازبینی امکان شناسایی نقاط قوت و ضعف و برنامهریزی برای آن را فراهم میکنند.
• ارتقای برند شخصی و توسعه مهارتهای فردی
خود را دانشجوی همیشگی بدانیم و هر روز با مطالعه کافی کتابهای عمومی و تخصصی به روز باشیم.
با مغز خود بازی کنیم تا در اثر کارکرد زیاد دچار فرسودگی نشود.
پازل روابط خود را با افراد موفقتر از خویش تکمیل کنیم
داستان خود را بگوییم
یک وبلاگ شخصی داشته باشیم تا تصویری تخصصی از خود به نمایش گذاشته و تولید ارزش کنیم
آداب حرفهایگری در تعامل را بیاموزیم.
تخصصمان را به هر طریقی به اشتراک بگذاریم.
تولید محتوا کنیم
شخصیتی حمایتگر و ارزش آفرین از خود به نمایش گذاریم
در اکوسیستمهای حرفهای مرتبط با خود مثل سمینارها و دورههای آموزشی شرکت کنیم.
همیشه در دسترس باشیم
در اقدامات مدنی و اجتماعی مثل امورخیریه و امور مردم نهاد شرکت کنیم
شخصیتی آنلاین برای خود خلق کنیم
همواره فراتر از وعدههای خود عمل کنیم
ذهن خود را تربیت و آراسته کنیم
(تقاضا میکنم برای مطالعه جزییات بیشتر به کتاب چهل گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای شخصی در کسب و کار از انتشارات بازاریابی مراجعه کنید.)
• مهارتهای مذاکره و آداب تعامل را بیاموزیم
گشادهرو باشیم و با دستها و ذهنی باز و آرام به محل جلسه وارد شویم.
برندگی کلام خود را با صداقت هوشمندانه افزایش دهیم
صریح و رسا سخن بگوییم
مودب ،خونسرد و با اعتماد به نفس بالا ظاهر شویم
به طورموثر گوش کنیم
موضوع مذاکره را مشخص و حتی المقدر طبق دستور جلسه پیش برویم
در تبادل امتیاز، راه میانه را پیش بگیریم
ذهن تحلیل گر خود را بکاربندیم
آراستگی در ظاهر و باطن را رعایت کنیم
به فرهنگ تیم مقابل احترام بگذاریم
ارتباط چشمی موثری برقرار کنیم
ذهن خود را تربیت و آراسته کنیم
(تقاضا میکنم برای مطالعه جزییات بیشتر به کتاب اصول، فنون و هنر مذاکره با نگرش بازار ایران از انتشارات بازاریابی مراجعه کنید.)
• انتخاب صحیح بازار هدف
بازار هدف، گروه مشخصی از افرادی هستند که ما برای فروش خدمات خود بر آنان متمرکز میشویم.
قبل از فروش و یا عرضه خدمات و محصولات خود و یا برند خود تصمیم بگیریم که مشتریانمان دقیقاً چه کسانی خواهند بود، تا به این ترتیب بدانیم که باید فعالیتهای بازاریابی خود را در کجا متمرکز کنیم. انتخاب درست بازار هدف، موفقیت وسودآوری ما را تعیین میکند.
بازار هدف باید مسالهای بزرگ داشته باشد، مسالهای که در طول شبانه روز درگیر آن باشد و به علاوه خواهان حل مساله خود باشد.
باید بتوان بازار هدف را به راحتی یافت چرا که جست و جو هزینههای بسیاری دارد، بنابراین بازارهای دردسترستر را انتخاب کنیم
بازار هدف باید پول کافی داشته و قبلاً برای حل مساله مورد نظر هزینه کرده باشند
بازار هدف باید به اندازه کافی بزرگ و کارکردن با آن لذت بخش باشد
بازار هدف باید متناسب با سبک زندگی ما هماهنگ باشند و با آن تناسب داشته باشند که بتوان با شوق و ذوق زیاد به آنها خدمت کرد.
باید از تجربه و مهارت کافی (به عنوان ارزش) برای عرضه به بازار هدف بهرهمند باشیم یا آن را کسب کنیم
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با مدیریت" بخوانید.
سبز باشید