آنچه باید از آینده بدانیم
چراغهای رابطه خاموشند ...
شهامت عبور و اعتماد را راهزن تردید برده است!
سالها است جادهی آشنایی را غبار گرفته است ...
سهراب هنوز برای شاخهی نزدیک میخواند ...
معرفت را باید بین شیار انگشتهای رفتگر پیدا کرد ...
حیف! چراغهای رابط خاموشند.
چراغهای رابطه خاموشند و هیچکس انگار شهامت روشن کردن ندارد!
*این قطعه به باور برخی نشانگر وجود شم آیندهنگری در شاعر، فروغ فرخزاد، و اهتمام او به دنیای روابط مجازی است.
فرجام اندیشی از ویژگیهای سازمانهای موفق است و موجب از میان رفتن ابهامات درخصوص آینده میشود و لذا تصمیمگیری برای آینده را تسهیل میکند. سازمانهای آیندهنگر چشماندازی شفاف از موضوعات و رویدادهای مختلف داشته و دیدی جامعنگرانه نسبت به مسائل دارند.
از نظر جان ماکسول آمادگی برای انجام کارها مستلزم آیندهنگری است. آیندهنگری ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، اما پایههای علمی آن پس از جنگ جهانی دوم و توسط اروپاییها پیریزی شد. پیشبینی درمورد آینده جوامع و صنایع به معیاری مهم در ترقی ملتها تبدیل شده است.
آیندهنگری تنها متکی بر تخیلات نیست و پایههای علمی دارد. ژول ورن از جمله نویسندگان و آیندهنگران مطرح است که در اواسط قرن نوزدهم، یعنی زمانی که هنوز اثری از کشتیهای فضاپیما، زیردریاییهای با سوخت هستهای، موشک، وسایل بیسیم ارتباطی، ... نبود، در نوشتههای خود به پیشبینیهای حیرتآمیزی در این خصوص دست زد که همگی سالها بعد به وقوع پیوستند. افسانههای علمی – تخیلی به گوش تمامی ما آشنا هستند. آیندهپژوهان تلاش دارند که با بهرهگیری از مبانی علمی، چهرهی متولد نشدهای از دانش را پیش چشم ما به تصویر بکشند. قول مشهوری وجود دارد که هیچ چیز غیرممکن در دنیا وجود ندارد، اما انجام کارهای غیرممکن تنها اندکی زمان بیشتری میطلبند. زمانی که ژول ورن از زیردریاییهای هستهای و سفر به کره ماه مینوشت، هیچکس باور نمیکرد که این رویاپردازیهای خیالگونه روزی رنگ حقیقت به خود بگیرند.
آیندهنگری در پی پاسخ به سوالاتی از قبیل اینکه چه چیزهایی به احتمال قوی در آینده اتفاق خواهند افتاد و یا چه چیزهایی میتواند رخ دهد و یا چه چیزهایی میبایست اتفاق بیفتند، است.
آیندهنگری تلفیقی از دانش و هنر است و اهمیت آن تا بدانجا است که برخی کشورها مثل سوئد، ساز و کاری رسمی و حتی یک وزارتخانه را به مطالعات درخصوص آیندهپژوهی اختصاص دادهاند. آیندهپژوهان سناریوهای مختلف از آینده و پیامدهای این سناریوها را مطالعه میکنند.
چندی پیش نیز انتشار خبری به نقل از یکی از زیستشناسان آیندهگرای دانشگاه شفیلد به نام دکتر گارت فریزر در خصوص وضعیت آیندهی جسمانی بشر جنجال به پا کرد. دکتر فریزر معتقد است که انسانها در آینده به دلایل مختلف تکامل مییابند و به جای دندانهایی سست، منقاری محکم خواهند داشت. مغز کنونی انسانها حدود سه برابر بزرگتر از نیاکان نخستین آنها است. به باور دکتر کوان از دیگر متخصصین و محققان در زمینهی آیندهپژوهی، پیشرفتهای آتی در زمینهی مهندسی ژنتیک کار را به جایی میرساند که انسانها میتوانند چهرهی خود را براساس سلیقه شخصی تغییر دهند. از نظر او مغز همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد. حتی برخی پژوهشگران نظریهی انسان آفتابپرستی را مطرح میسازند و اعتقاد دارند که در آینده رنگدانههای پوست بدن انسان در واکنشی بیولوژیک در برابر شرایط متغیر اقلیمی میتواند تغییر رنگ دهد.
دکتر گرام کوردینگتون از جمله محققان برجسته و جوان در حوزهی آیندهپژوهی کسب و کار و محیطهای کاری چند نسلی (Multi-generational) است. وی سخنران، نویسنده، آیندهپژوه و مشاور راهبردی در صنایع مختلف تولیدی و خدماتی است. تحقیقات برجسته او در خصوص امواج خروشان تغییر در آینده جهان مثالزدنی است. امواج تغییر در دههی آتی از نظر او شامل پنج نیروی عمده میشود که فضای جهان را کاملا دستخوش تحولات اساسی خواهد کرد. این نیروهای پنجگانه عبارتند از: فناوری، تحولات نهادی و سازمانی، تغییرات در عوامل جمعیتشناختی و تغییرات محیطی و تحول در ارزشهای اجتماعی.
کوردینگتون در یادداشت اخیر خود به مروری اجمالی بر نظریات آیندهپژوهانه کریستوفر بارنارت در کتاب " 25 موردی که باید از آینده بدانیم " میپردازد. این کتاب در سال 2012 به بازار عرضه شد و از جمله کتابهای قابل توجه در زمینهی شناخت چالشها و رویدادهای دهههای آتی به شمار میرود و به سوالاتی نظیر اینکه زندگی بشر در آینده چگونه خواهد بود، و نسل بشر به چه شکل در خواهد آمد و نیز تحولات اساسی در عرصهی کسب و کار پاسخ میگوید.
به نظر شما چهرهی آیندهی دنیا چگونه خواهد بود؟
کریستوفر بارنارت، آیندهپژوه، با بررسی بالغ بر 250 شرکت، دانشگاه و سازمان غیرانتفاعی فهرستی 25 گانه از تحولات آینده را در 5 طبقه ارائه کرده است. این دستهبندیها و تحولات، تأثیر بسیاری در مدلهای کسب و کار و نیز رفتار مصرفکنندگان خواهد گذاشت و دنیای بازاریابی را دستخوش تغییرات بنیادین بسیاری خواهد کرد.
این 5 دستهبندی عبارت است از:
بخش اول: پایان عصر فراوانی
1- فرضیه اوج نفت (Peak oil) (نفت مادهای تجدیدناپذیر تمام شدنی است. نقطه اوج نفت، نقطهای است که در آن تولید نفت به تدریج ثابت و رو به افول میگذارد.
2- تغییرات اقلیمی
3- فرضیه اوج آب
4- کمبود مواد غذایی
5- فرسایش منابع
بخش دوم: موج صنعتی بعدی
6- چاپ سه بعدی
7- نانوفناوری
8- مهندسی ژنتیک
9- Synthetic Biology
10- زراعت عمودی
بخش سوم: هزارهی سوم
11- خودروهای برقی
12- نیروی باد، امواج و جنبشی
13- انرژی خورشیدی
14- گداخت هستهای
15- سفرهای فضایی
بخش چهارم: زندگی غیر ارگانیک
16- ابرایش رایانهای (Cloud Computing)
17- واقعیت افزوده
18- هوش مصنوعی
19- رایانش کوانتومی
20- روباتها
بخش پنجم: انسانیت 2.0
21- داروهای ژنتیک
22- بیوپرینت
23- Cybernetic enhancement
24- افزونه حیات
25- فرا بشر گرایی (Transhumanism)
پایان عصر فراوانی و نقش بازاریابی در آیندهی بشر
نیازهای انسان نامحدود و در مقابل منابع زمین محدود است. این مساله ضرورت بهرهگیری از علم اقتصاد را مطرح میسازد. اقتصاددانان معتقدند که کمیابی عمدهترین چالش اقتصاد است. کمیاب بودن منابع به انتخاب میانجامد. لذا میبایست با بهرهگیری از دانش اقتصاد انتخاب کنیم که چه چیزهایی را تولید کنیم، چگونه تولید کنیم، به چه میزان تولید کنیم و برای چه زمانی تولید کنیم. این مهم در بطن بازاریابی و تلفیق آن با آموزههای اقتصاد قرار دارد. بازاریابی کمیابی (Scarcity marketing) از جمله شاخههای بازاریابی است که با استفاده از اصل کمیای به نفوذ فروش بیشتر میانجامد. خودروسازی در حال ورشکستگی جنرال موتورز توانست با بهرهگیری از اصل کمیابی یکی از خطوط زیانده تولید خود را به گاو شیرده شرکت و پرچمدار فروش در ایالات متحده تبدیل کند. بشر علاقه وافری به تصاحب کالاها و خدماتی دارد که به تعداد محدود وجود دارند. در نمونه بعدی پس از حوادث مختلف که برای هواپیمای مسافربری مافوق صوت کنکورد رخ داد و پس از اعلام خطوط هوایی بریتانیا برای بازنشسته کردن این هواپیماها، و با وجود ناامنی این جتها به ناگهان میزان فروش بلیتها دو چندان شد. به هر ترتیب کمیابی منابع آثار فراوانی بر دنیای کسب و کار خواهد داشت که در ادامه به تعداد دیگری از موارد نمونه پرداخته میشود:
چند پیشبینی درخصوص آیندهی تبلیغات
آیندهپژوهی در کسب و کار نیز راهیافته است و هر از گاهی شاهد انتشار مقالات و یادداشتهای مختلف در این حوزه هستیم. آنچه در پی میخوانیم مروری بر چند پیشبینی درخصوص تبلیغات است:
• عادات رسانهای (media habits)
برخلاف گمانهزنیها، تلویزیون کماکان رسانهی محبوب مخاطبان است و بالغ بر 95 درصد از ساعات مرتبط با تماشای ویدیو از طریق تلویزیون انجام میگیرد. البته تلویزیونهای هوشمند و چند کاربری موجب افزایش محبوبیت این رسانه شدهاند، و تلویزیون توانسته با بهرهگیری از فناوریهای برتر مثل فناوری پخش سهبعدی و فناوری آروما (انتشار عطر و بوی تصاویر، برای مثال ژلهای مخصوص بویایی تبخیر شونده با نمایش قهوه روی صفحه تلویزیون میتوانند عطر قهوه را در فضا پراکنده کنند) همچنان روزآمد باشد. آنچه در حال تغییر است، حرکت مردم از سمت رسانههای چاپی به رسانههای دیجیتال است به گونهای که میزان فعالیت مخاطبان در شبکههای اینترنتی اجتماعی به سرعت در حال رشد است و طبق مطالعات انجام گرفته توسط موسسهی تحقیقاتی نیلسن، میزان فعالیت در شبکههای مجازی اجتماعی به نسبت سال گذشته بیش از 80 درصد افزایش یافته است. از طرف دیگر گسترش نرمافزارهای همراه و افزایش دسترسی به تلفنهای هوشمند امکان دسترسی مستقیم به نقاط خرید مشتری را افزایش میدهد.
• پدیدههای نوین در تبلیغات آینده
تحقیقات صورت گرفته توسط مراکز پژوهشی بازاریابی حاکی از آن است که امروزه فروشگاههای غربی بیش از 40 هزار قلم کالا از انواع مختلف را عرضه میکنند، حال آنکه وجود تنها 150 قلم میتواند نیازهای معمول ما را تامین کند. لذا انفجار انتخاب موجب به وجود آمدن صنعت انتخاب شده است که هدف آن تسهیل و تسریع انتخاب است. کمرنگ شدن مرزها و گسترش بازارهای جهانی از سوی دیگر لزوم فراگیر شدن تبلیغات جهانی و فراملی و چند فرهنگی را ایجاب میکند. کوتاه شدن چرخه عمر محصولات نیز لزوم چاشنی کردن نوآوری بیشتر در ارائهی تبلیغات را موجب میشود. نگرش سیستمی و تفکر راهبردی از لازمههای تبلیغات آیندهگرا هستند. رسانههای تعاملی و فناوریهای گوناگون به مدد تبلیغات میآیند و رسانههای چندوجهی که تلفیقی از رسانه صوتی، رسانه تصویری و رسانه متنی هستند جای خود را به پلتفرمهای معمولی خواهند داد.
• تغییرات ساختاری
تغییرات ساختاری در واقع در بخش تلفیق معنا مییابد. سازمانهای تبلیغاتی محتوای خود را به طرق مختلف و از طریق رسانههای گوناگون منتشر خواهند کرد.
• اثربخشی تبلیغات
علیرغم آنکه بسیاری از مخاطبان در نظرسنجیها اظهار میکنند که به تبلیغات علاقمند نیستند، اما تبلیغات همچنان از اثربخشی لازم برخوردار است. به ویژه تلویزیون بیشتر توانسته جایگاه خود را حفظ کند.
بنابراین پیشبینی اصحاب رسانه و تبلیغات درمورد آیندهی این صنعت شامل موارد زیر است:
1- تبلیغات چه از نوع کششی و چه از نوع رانشی آن همچنان موثر واقع خواهد شد و در زمان رونق اقتصادی به رشد خود ادامه خواهد داد. تبلیغات رانشی استراتژیهای ترویجی و تبلیغاتی هستند که تلاش میکنند از کانالهای مستقیم مثل شرکت در نمایشگاهها، کیوسکهای خرید، ... و دیگر نقاط خرید به صورت مستقیم به مشتریان بفروشند. از طرف دیگر تبلیغات در تلویزیون و رسانههای چاپی و اینترنت از جمله تاکتیکهای کششی در تبلیغات هستند. کوپنهای خرید، تحقیقات، جوایز و مسابقات نیز از دیگر استراتژیهای کششی به شمار میروند.
2- تلویزیون همچنان یک گزینه جذاب برای تبلیغات خواهد بود.
3- اصحاب رسانه رابطهای تنگاتنگ با اهالی تبلیغات خواهند داشت و رسانههای تلفیقی پا به عرصه وجود خواهند گذاشت.
منابع: اقتباس از مقالهی 25 things you need to know about the future
به نقل از newworldofwork.co.uk
و مقالهی Seven Predictions about the future of advertising
به نقل از fastcompany.com
سبز باشید