رفتارهایی که مدیران پرجذبه دارند
رابرت ارون یک مربی طراز اول در زمینهی مهارتهای مرتبط با زبان اندام و کلام است، که سالها در کسوت استاد هنرهای نمایش مشغول به کار بوده است. وی تجارب حرفهای خود را در زمینه تئاتر و نمایش درعرصهی ارتقای مهارتهای فروش بهکار گرفت. از نظر او قدرت جذبه تا بدانجا است که گویی همه چیز است. او فتح قلههای بلند را نه در تناسب اندام و صدای رسا یا خوشسیما بودن، بلکه در جذبه داشتن میداند.افراد باجذبه رفتارهای صمیمانهای دارند و مردم آنها را از صمیم قلب دوست دارند، لذا آنها افرادی اثرگذار و بانفوذ هستند.
جذبه فراتر از جذابیتهای ظاهری و یا ذاتی است و تربیت بیش ازطبیعت برآن اثر دارد. ارون قدرت جذبه را در پنج وجه تقبل وپذیرش، تقدیر، تایید، تحسین و توجه خلاصه میکند. واقعیت آن است که مدیران بزرگ، همچون مربیان بزرگ، بیشترین و بهترین عملکرد را از بازیکنان خود میگیرند. چنانچه بخت کارکردن با چنین مدیرانی را داشته باشید، خواهید دید که چقدر با سرعت برمهارتهایتان افزوده میشود و با چه شتابی در شغل خود پیشرفت میکنید.هرچند که باید بخش عمدهای از پیشرفتهایتان را به حساب شایستگیهایتان گذاشت. مدیران با جذبه رفتارهایی جذاب دارند که آنها را متمایز میکند. این رفتارها به شرح زیر هستند:
• خواهان پیشرفت بیقید و شرط همراهان خود هستند
در یک سازمان کارآمد، اهداف و ارزشهای مشترکی دنبال میشود و لذا مدیران شایسته از هیچ کمکی برای پیشرفت شخصی و گروهی اعضای خانواده سازمانی خود دریغ نمیورزند. این شیوهی سازنده و تعاملی، علاوه بر ایجاد عزتنفس درمیان کارکنان، موجب وفاداری و اشتیاق زایدالوصف آنها نسبت به کار خود میشود. در مقابل روسایی که میکوشند کارکنان خود را درسطحی پایین نگه دارند، موجب میشوند تا اعضای سازمان دچار سرخوردگی شده و همواره به دنبال فرصتهای شغلی بهتری باشند و در اولین فرصت، بیدرنگ عطای سازمان را به لقایش ببخشند.
• همواره زمانی کافی برای صحبت کردن با همراهان خود را در اختیار دارند
فروشندگان مجرب و ماهر قادرند چنان احساسی را در دل ما به عنوان مشتری بهوجود آورند، گویی که ما تنها مشتری آنها هستیم. مدیران شایسته نیز رفتاری این چنین دارند، بگونهای که نسبت به تکبهتک کارکنان خویش احساس مسئولیت میکنند و لذا همواره با آغوش باز پذیرای آنها هستند. به ندرت پیش میآید که آنها را پشت در بسته ببینیم، به علاوه هیچ فشار یا عامل بیرونی نمیتواند حواس آنها را از پرداختن به اصل موضوع که همان مسایل پرت کند . این یک معامله هوشمندانه است چرا که اگر مدیریت مجموعه زمان کافی را برای توجه به دغدغهها و مسائل کارکنان خود اختصاص ندهد، آنها نیز متقابلا دلیلی برای توجه به سازمان نخواهند داشت.
• اشتباهات را به فرصتی برای یادگیری تبدیل میکنند
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با مدیریت" بخوانید.
سبزباشید