داستان یک کارآفرین؛ چگونه کودکان خود را کارآفرین بار بیاوریم؟
سرچشمه کارآفرینی و ریشههای آن را باید در کجا جست؛ ژنتیک، محیط، و یا برای مثال فرهنگ خانواده؟ تصور بسیاری چنین است که افراد از شکم مادر خود کارآفرین زاده میشوند، چرا که کارآفرینان دارای خصوصیاتی هستند که افراد عادی از آن بیبهرهاند. اما شواهد حاکی از آن است که روحیه کارآفرینی بر بستر ارزشهای فرهنگی و خانوادگی و از بدو کودکی شکل میگیرد. افراد با تفکر کارآفرینی از همان آغاز کودکی میآموزند که به خود متکی باشند، مستقل باشند، در تصمیمگیری قاطع باشند و کمی جاهطلب بوده و قواعد و دستورالعملها را به چالش بکشند.
کمرون هرولد از جمله کارآفرینان مطرح کسب و کار، در یکی از سخنرانیهای انگیزشی خود مروری بر مسأله کارآفرینی میکند و آن را مورد تحلیل قرار میدهد. وی میگوید که همیشه در مدرسه شاگرد گردنکشی بوده و درسش هم خوب نبوده است. اما هرولد نقطه قوت خود را عشق به کسب درآمد و کاسبی از همان ابتدای کودکی میداند.
او اعتقاد دارد که فرهنگ خانوادگیاش از او یک کارآفرین ساخته است. هرولد اعتقاد دارد که بسیاری از شایستگیها و استعدادهای کودک از همان ابتدا در نطفه خفه میشوند و به شکوفایی نمیانجامند. کمرون هرولد تنها 8 سال داشت که توانست در رقابتهای سخنرانی و فن بیان مدرسه برنده شود، اما به قول خودش هیچکس التفاتی به این شایستگی و پرورش آن نداشت و در عوض همواره او را به درس خواندن تشویق میکردند. بگذریم که حتی کلاسهای خصوصی هم نمیتوانست از پس این کودک جاهطلب برآیند. به عقیده او دنیای کنونی بیش از پزشک و وکیل و مهندس به افراد کارآفرین نیاز دارد. کسانی که ایدههای زیادی در سر دارند و برای اجرایی کردن آنها سر از پا نمیشناسند و یا متوجه کمبودهای موجود در دنیا میشوند و تصمیم میگیرندکه قاطعانه راهحلی برای این نیازها بیابند. هرولد اعتقاد دارد که فرهنگ خانواده و یا جامعه باید به گونهای باشد که به کودکان ماهیگیری یاد بدهد نه آنکه به او ماهی بدهد. در همین رابطه ضربالمثلی قدیمی با این مضمون وجود دارد که «اگر میخواهی به فردی یک روز غذا بدهی، به او ماهی بده. ولی اگر میخواهی همه عمر او را سیر کنی، به او ماهیگیری یاد بده.» در واقع این ضربالمثل بیانگر رسالت کارآفرینی در جامعه است و ضروری است که کودکان را با همین طرز فکر، فردی کارآفرین بار بیاوریم.
نظام آموزشی و تربیتی موجود به کودکان میآموزد که تنها دنبال مشاغل اصطلاحاً با پرستیژ اجتماعی باشند و کمتر شنیده میشود که کودکان تشویق به کارآفرین شدن بشوند. رسانهها نیز مدام بر طبل مشاغل لوکس میکوبند و خوانندگی، مدلینگ و یا فوتبالیست شدن را در گوش کودکان زمزمه میکنند. حتی در سطوح بالاتر نیز عمدهی برنامههای آموزشی رشته MBA به جای نهادینه کردن تفکر راهبردی و اجرایی، افراد را تشویق میکنند که در شرکتهای بزرگ به عنوان مدیر و یا کارمند به استخدام درآیند.
حال آنکه کارآفرینی منبع پایدار خلق ثروت و ارزش اجتماعی است و کارآفرینان هر جامعهای مروج فرهنگ، روحیه رقابتپذیری، نواندیشی و پویایی اقتصادی آن جامعه هستند. یک کارآفرین، کارآفرین به دنیا نمیآید، و افراد میتوانند از همان بدو کودکی به گونهای تربیت شوند که با ذهنی جستجوگر و پویا به دنبال یادگیری و درک زاویههای پنهان هر پدیده باشند و روحیه کارآفرینی داشته باشند.
حتی عوامل درونی و ذاتی مرتبط با کارآفرینی را میتوان با آموزش، تقویت و یا ترمیم کرد. کارآفرینان احساسی ریشهدار درون خود دارند که مدام آنها را به سمت تولید و خلق ثروت و یا ایجاد و راهاندازی کسب و کارهای جدید سوق میدهد و این نیاز درونی و ارضای آن همواره موجی از شادی و رضایت را درونشان پدید میآورد.
از این رو میتوان کودکان را به گونهای بار آورد که استراتژیک فکر کنند، مثبتاندیش باشند و عزت نفس بالایی داشته باشند، با آغوش باز انوع مخاطرات را به جان بخرند، تکرار گریز باشند، استقلال داشته باشند، به پول احترام بگذارند و کار را نوعی تفریح در نظر بگیرند.
کمرن هرولد در گفت و گوهای خود به مطالبی جالب توجه در خصوص کارآفرینان اشاره میکند. او بیان میکند که بسیاری از کارآفرینان در بچگی با مدرسه مشکل داشتهاند و از اختلالاتی مثل اختلال کمتوجهی رنج میبردهاند.
چگونه کودکانی کارآفرین داشته باشیم؟
کارآفرینی آمیزهای از شایستگیهای ذاتی و اکتسابی است، و فرهنگی که افراد در آن رشد میکنند تأثیر بسزایی بر کسب تفکر کارآفرینی دارد.
• به کودکان خود مسئولیت دهید و آنها را با پسانداز آشنا کنید
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای شخصی در کسب و کار" بخوانید.
سبز باشید