اندازهگیری هوش فرهنگی
فردوسی بزرگ، شاعر نامدار ایرانی در بخشی از شاهنامه، زبان به ستایش فرهنگ و هوش میگشاید و با نقل داستان پادشاهی اورمزد اشاره میکند که:
دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش * به بد در جهان تا توانی مکوش
خرد همچو آبست و دانش زمین * بدان کاین جدا و آن جدا نیست زین
فرهنگ همچون هوا براي زندگي انسان از اهميتي وافر و حیاتی برخوردار است و بسياري از مشكلات جامعه و مشکلات سازمانها با فرهنگ سازي و یادگیری شیوههای همزیستی فرهنگی قابل حل است. به دنبال مطرح شدن تئوریها و انجام پژوهشهای تازه در قلمروی دانش مدیریت کسبو کار، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و به یكی از مباحث اساسی دانش مدیریت تبدیل شده است.
تنوع فرهنگی موجود در اکوسیستم سازمانهای مدرن، ضرورت تجهیز شدن مدیران به ابزار تعامل با فرهنگهای گوناگون را مطرح میسازد. هوش فرهنگی یکی از این ابزارهای قدرتمند و شایستگیها و مهارتهای اساسی مدیران عصر جدید و در واقع توانایی سازگاری افراد با ناهمگونها و تنوعات است. امروزه محیط پیرامونی سازمانها و ساختارهای نوین سازمانی پدیدههایی چند فرهنگی و متنوع هستند و عدم درک درست از وجود این تفاوتها (نظیر تفاوتهای فرهنگی، قومی، مذهبی، زبانی و ...) و ناتوانی در مدیریت بر خویشتن در مواجهه با این ناهمگونیها، میتواند به صورت بالقوه یک منبع تعارض تلقی شود و به کشمکش بینجامد. شرایط پیچیده فرهنگی حاکم بر دنیای کنونی، برخورداری از هوش فرهنگی (CQ) را به یکی از قابلیتها و توانمندیهای حائز اهمیت مدیران تبدیل کرده است.
از نظر ارلی و آنگ، که در زمرهی برجستهترین پژوهشگران دانشکدهی کسب و کار لندن به شمار میروند و مبدع اصطلاح هوش فرهنگی هستند، هوش فرهنگی قابلیت یادگیری الگوها و شیوههای تازه در تعاملات و مناسبات فرهنگی و واکنش صحیح و بجا در مقابل این الگوها است. لذا هوش فرهنگی از توانمندیهای فردی است و قابلیت افراد در درک، تفسیر و اقدام بجا و مؤثر در موقعیتهای دارای تنوع فرهنگی بالا را نشان میدهد. هوش فرهنگی یک سبک اندیشه و عمل برای مدیران است که به آنها امکان این را میدهد که در هر بستر فرهنگی به گونهای اثربخش و کارآمد عمل کنند. برخورداری از این مهارت از عوامل توفیق در شرایط متنوع فرهنگی به شمار میرود. بنابراین به طور خلاصه هوشمندی فرهنگی به معنای توانایی کنار آمدن مؤثر و کارآمد در برخورد و تعامل با افراد دارای پیشینههای فرهنگی مختلف و گوناگون است.
هوش فرهنگی در امور دیپلماتیک و روابط خارجی نیز مؤثر بوده و عنصری اساسی در موفقیت بازاریابی سیاسی به شمار میرود.
اما برای درک بیشتر موضوع توجهتان را به مثال زیر جلب میکنم. "کارشناسی به مدت 10 سال در یک شرکت ارائهی خدمات مالی مشغول به کار بود و ساختار این سازمان همواره به شکل سلسله مراتبی و مبتنی بر تخصص بود. اما حدود 6 ماه پیش این شرکت توسط یک شرکت خدمات مالی دیگر خریدارای شد که ساختاری به مراتب تختتر داشت و مدیران آن رویکردی غیررسمیتر به فرآیندهای سازمانی داشتند.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای شخصی در کسب و کار" بخوانید.
منبع: اقتباس از مقاله Cultural intelligence
به نقل از kingbridgecentre.com
سبز باشید.