امروز، نخستین همایش ملی بازاریابی ورزشی، با حضور جمعی از مسئولان، اساتید، و رؤسای فدراسیونها در آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک برگزار شد.

متن زیر، سخنرانی اینجانب است که ایراد شد:

 

به نام خداوند عشق و امید
قبل از اینکه به عرایضم بپردازم اجازه بدهید دو نکته را یادآور شوم. در روانشناسی و علم نوروساینس بحثی به نام سلولهای آیینه ای وجود دارد. مثلاَ گفته میشود کسی که کنار راننده می نشیند باید در سفر سرحال باشد و خوابش نگیرد و خمیازه نکشد چرا که در غیر این صورت تأثیرش را روی راننده خواهد گذاشت. به نظر من این سلولهای آیینه ای در میان بزرگان ما خیلی وجود دارد چرا که تشریف می‌آورند سخنرانی های افتتاحیه را می کنند و وقتی سخنرانیهای دیگران شروع میشود یکی از این عزیزان که جلسه را ترک میکند تاثیر سلولهای آیینه ای موجب میشود که سایر عزیزان هم یکی پس از دیگری از جلسه خارج میشوند. و متأسفانه ما در مهارت شنیدن ضعیف هستیم.
دوم: به عنوان عضو هیئت مدیره ی انجمن علمی بازاریابی ایران این افتخار را داریم که از امروز بنا به درخواست ما و پذیرش جناب آقای دکتر تجاری که استاد بسیار بزرگ من هستند این افتخار را داریم که  در انجمن علمی بازاریابی ایران با ریاست دکتر تجاری کمیته ی بازاریابی ورزشی را ایجاد کنیم و از شما عزیزان تقاضا میکنم که با تشویق خودتان ضمن قدردانی از زحمات آقای دکتر تجاری به کمیته بازاریابی ورزشی در انجمن علمی بازاریابی ایران که زیرنظر وزارت علوم است رسمیت ببخشید.
و اما سخنرانی:
عقل تنها چیست ماشین حساب             عشق اما چیست یک جام شراب
آن یکی اندیشه را می گسترد                این یکی انگیزه را می پرورد
تندبادی گر وزد در این میان                 عقل لنگر عشق همچون بادبان
من بعد از بیش از سی سال یعنی از سال ۶۳ که در حیطه ی بازاریابی مشغول به کار شدم تاکنون، به این نتیجه رسیدم که بزرگ ترین ابزارهای موفقیت در بازاریابی، و کاروکسب عقل و دل است. عقل موجب می شود که ما بتوانیم اعتماد بازار و مخاطبان هدفمان را به خود جلب کنیم و دل هم موجب میشود که در کنار اعتماد اعتقاد آنها را به دست آوریم و آنها را به خود معتقد کنیم. همان طور که مستحضر هستید دنیای امروز دنیای رشته های بین رشته ای است. هر چه  پیش می رویم مشاهده می کنیم که اختراعات در محل تلاقی علوم اتفاق می افتند. چهارراه علم معنای ارزنده ای است که ما می دانیم موجبات موفقیت ما را سبب می شود.  سالی که فرانسه در جام جهانی اول شد فرانسوی ها در میدان مرکزی پاریس جمع شدند و به رقص و پایکوبی پرداختند و برای اول شدن شان شادی می کردند. امریکایی هایی که در آنجا بودند به آنها گفتند که چرا اینقدر خوشحال هستید؟ فرانسوی ها گفتند ما در جام جهانی اول شدیم. از امریکایی ها پاسخ شنیدند که نه شما اول نشدید این ما هستیم که اول شدیم. فرانسوی ها تعجب کردند و گفتند تمام دنیا میدانند که ما پیروز مسابقات هستیم. امریکایی ها گفتند شما در جشن و پایکوبی خود در یک دست تان ساندویچ مک دونالد است و در دیگری نوشابه ی کوکاکولا. پس ما پیروز شدیم که در جشن های شما چنین حضور پررنگی داریم. و شما نمی دانید که اصل و اساس اقتصاد است. ما در کتب بازاریابی می نویسیم و میخوانیم که هدف اساسی بازاریابی سه موضوع است: جذب مشتری نگهداری مشتری و رشد دادن مشتری. اما زمانی که به هدف غایی که در پشت این سه هدف نهفته است توجه میکنیم مشاهده می کنیم که هدف غایی بازاریابی ارتقای کیفیت زندگی است. با این مقدمات خواستم عرض کنم که سال گذشته یکی از کتابهایم را به همراهان عالم عامل عاشقم در ایران بزرگ و با پتانسیل تقدیم کردم تحت عنوان بازاریابی و زندگی با ورزش. حاصل تلاقی دو رشته ی علمی و دو صنعت بزرگ یعنی بازاریابی و ورزش سبب می شود که ما زندگی بسیار شادتر و پردرآمدتر و سالمتر و موفقتری داشته باشیم. اقتصاد علم تخصیص بهینه ی منابع محدود برای ارضای خواستهای نامحدود است. پروفسور فیلیپ کاتلر پدر علم بازاریابی جهان می گوید اگر قرار باشد بحران اقتصادی که در جهان حادث میشود (مثل بحران سال ۲۰۰۸) اگر دو علم بتوانند جهان را از این بحران خارج کنند یکی اقتصاد است و دیگری بازاریابی. اما بازاریابی خود زیرمجموعه‌ی اقتصاد است. بازاریابی به ثمر رساندن عملیات اقتصادی است. بازاریابی به ما می گوید که چگونه با عقل و دل بتوانیم هیجانات و اندیشه های مخاطبان هدفمان را به کار بگیریم تا بتوانیم از منابع محدودمان برداشت بهتری بکنیم. لذا باید خدمت تان عرض کنم که بازاریابی علم زندگی است. اگر کسی بازاریابی را به خوبی بفهمد و آن را دوست داشته باشد فارغ از اینکه در چه حرفه ای کار و فعالیت می کند و در چه رشته ای تحصیل کرده است زندگی بسیار موفق تر و بهتری خواهد داشت. اما مادر و ریشه ی علم بازاریابی رقابت است و مظهر رقابت ورزش است. لذا از آموزه های دنیای ورزش بسیار میتوان استفاده کرد برای اینکه بازاریاب های موفق تری بود. و همانطور که عرض کردم تعامل بازاریابی و ورزش ارتقای کیفیت زندگی ما را سبب میشود. آقای جرالد زالتمن یکی از روانشناسان بسیار بزرگ است که در حوزه ی کاروکسب بسیار فعالیت کردند و توانستند تکنیک زیمت و مصاحبه نردبانی را به ما یاد بدهند. اکنون در تحقیقات کیفی در بازاریابی می توان از این دستاوردهای جدید بخصوص نورومارکتینگ استفاده کنیم. جناب آقای اصفهانی به سه نکته ی زیبا اشاره کردند. ایشان گفتند کارآفرینان با سه کلمه کارآفرین شدند: ایده پدیده و فایده. آقای زالتمن می گوید تمامی آدم ها زمانی که می خواهند محصولی را بخرند لازم است به سه مورد ویژگی، فایده و ارزش توجه کنند. شاید شرکت های ارائه دهنده ی محصول به ویژگی آن محصول توجه کنند به طور مثال در تبلیغات خمیردندان میگویند خمیر دندان ما فلوراید دارد و به همین دلیل موجب سفیدی دندان های شما می شود. اما امروزه از سطح ویزگی عبور کرده ایم و به سطح فایده رسیده ایم. فایده یعنی اینکه با این خمیردندان لبخند شما زیباتر و مقبولیت شما بیشتر می شود. دوستان عزیز به این نکته توجه کنند که بعد از ویژگی و فایده، به ارزش می رسیم. تمامی انسان ها در ضمیر ناخودآگاه شان با چهار ارزش زندگی می کنند. در تمامی کارهایی که ما انجام میدهیم مثل دکترا گرفتن، ازدواج کردن، خرید کردن، مسافرت رفتن و ... چهار ارزش نهفته است که عبارتند از: هیجان، آزادی، لذت، و زندگی ایده آل. ما با این چهار ارزش زندگی می کنیم و هر تصمیمی که می گیریم حداقل به دنبال ارضای یکی از این ارزش ها هستیم. همه ی شرکت ها با یک کلمه ی کلیدی زندگی می کنند و این کلمه ی کلیدی هسته و محور عملیات شان می شود و تمام فعالیت ها پیرامون این کلمه صورت می گیرد. ما باید به این نکته توجه کنیم که ورزش نادرترین پدیده ای است که هر چهار ارزش را شامل می شود و به هر چهار ارزش مربوط می شود. پس باید بگویم حلقه ی گمشده ای که جناب آقای هاشمی ریاست محترم کمیته ملی المپیک به آن اشاره کردند که در ورزش وجود دارد بازاریابی است. بازاریابی به ما کمک می کند تا بتوانیم از این چهار ارزش استفاده ی مطلوب تری ببریم و بتوانیم از تعامل بازاریابی و ورزش به زندگی مان معنای بیشتری بدهیم.
از گری همل استاد مدیریت شورشی جهان سوال کردند که به نظر شما بزرگ ترین اختراع بشریت چیست؟ گری همل جواب داد که بزرگترین اختراع بشر مدیریت است. چرا که هر چقدر هم انسان دانا و کوشایی باشید نهایتاَ می توانید به اندازه ی دو یا سه نفر کار کنید اما زمانی که شما مدیر قدرتمندی باشید می توانید سازمانی را ایجاد کنید که انسان های زیادی در اقصی نقاط دنیا از سازمان تان بهره مند شوند و اشتغال پیدا کنند. من به این موضوع بسیار فکر کرده ام که برای اینکه ما مدیران موفقی باشیم رمز موفقیت مان در چیست و در نهایت به آموزه های آقای پیتر فیسک نویسنده ی بزرگ و دانای «پرورش نبوغ بازاریابی» رسیدم که در کتاب خود می گوید رمز موفقیت جامعیت نگری است پس و به زندگی به صورت پازل بنگرید و مطمئن باشید در پازل زندگی شما هیچ قطعه ی بی اهمیتی وجود ندارد و اگر تمامی این موارد را به کار بگیریم می توانیم اندیشمندانه فکر کنیم و از عقل و دل مان استفاده کنیم تا به موفقیت دست یابیم. لذا با چند نکته عرایضم را جمع بندی می کنم:
•    نقش ورزش در اشتغال بسیار حائز اهمیت است. دو صنعت در دنیا وجود دارند که زمانی که آن دو صنعت راه اندازی می شوند حداقل ۳۰۰ صنعت را در پی فعالیت خود راه می اندازند. یکی از این صنایع مسکن است و دیگری ورزش. ما باید مدیریت اقتصاد و بازاریابی را در ورزش جدی بگیریم. در زمینه ورزش بسیار فضای کار وجود دارد و رمز موفقیت ما برای حل بحران اشتغال و کارآفرینی ما می تواند باشد. مسکن ایران فعلاً اشباع است. طبق آمار به ازای هر یکصد خانوار ایران یکصد و شانزده واحد مسکونی ساخته شده داریم لذا تأکید من روی ورزش است.
•    نکته ی دیگرم این است که کمپانی های بزرگ جهان کشورهایی مانند ایران را هدف قرار داده‌اند به لالیگا و سایر لیگ های معتبر می روند و به باشگاه های معروف می گویند که به طور مثال اگر از ایران بازیکنی را هم تراز بازیکنی که می خواهید را بیاورید بخشی از پول آن بازیکن را پرداخت خواهیم کرد. چرا که زمانی که به طور مثال مهدی مهدوی کیا در هامبورگ بازی می کند تحت فشار بینندگان ایرانی رادیو و تلویزیون مجبور به پخش آن بازی بودند و آن کمپانی تبلیغات خود را منتشر می کرد. لذا می‌خواهم بگویم حضور بازیکنان در لیگهای معتبر با یک برنامه اقتصادی پشتیبانی می‌شود. وقتی یک تیم ورزشی از یک شهر وارد لیگ فوتبال می‌شود، بهره‌مندیهای زیاد اقتصادی، اجتماعی، روانی، و مشغولیت سالم برای جوانان را به ارمغان می‌آورد.
•    نقش ورزش در تحول شهرها بسیار اهمیت دارد. جوان ها اشتغال سالم پیدا می کنند.
همانطور که جسم ما برای زنده بودن به غذا و مغز ما برای زنده بودن به دانایی نیاز دارد، اقتصاد ما برای زنده بودن به پول نیاز دارد و ورزش یکی از حلقه‌های مهم اقتصاد ماست برای ثروتمند شدن. و امیدوارم که دوستان مان این مسئله را جدی بگیرند.
گر بخواهید در این یک دم عمر      نیک جویای حقایق باشید
و به نزد همه نیمان جهان           بس برازنده و لایق باشید
هدفی ناب بیابید و در راه وصال      عالم عامل عاشق باشید

سبز باشید