مردی برای تمام فصول؛ مدیریت به سبک سر الکس فرگوسن
یک سال بیشتر از تولد وین رونی، ستارهی تیم منچستر، نمیگذشت و منچستر یونایتد نیز در رده نوزدهم جدول قرار داشت که در ششم نوامبر 1986، مردی تحولگرا سکان هدایت باشگاه منچستریونایتد را بدست گرفت. الکساندر چپمن فرگوسن، که همگی او را به نام سر الکس فرگوسن میشناسیم، از جمله اسطورههای عرصه مربیگری فوتبال حرفهای و قدیمیترین مربی لیگ انگلیس به شمار میرود. وی چندی پیش و پس از بیستمین قهرمانی در لیگ برتر، از سرمربیگری منچستر یونایتد کنارهگیری و بازنشستگی خود را اعلام کرد. وی در طول 26 سال مربیگری خود 38 جام به دست آورد. مربی 71 ساله منچستر یونایتد با قلبی که همواره به عشق فوتبال تپید اما حالا به کمک یک تنظیم کننده ضربان قلب در سینهاش میتپد تصمیم به کنارهگیری گرفت و اولین واکنشهای سینه چاکان فوتبال نسبت به این اقدام، سرشار از حیرت و حتی عصبانیت بود.
جراید به او لقب مردی برای تمام فصول را دادند، مردی که هیچ وقت گمان بازنشسته شدنش نمیرفت و به همین دلیل به مرد تمام نشدنی معروف بود. مدتی پیش یکی از خبرنگاران در اتاق جلسات و کنفرانسها از فرگوسن سؤال کرد"باید حضور جنابعالی را در سالهای آتی تضمین شده بدانیم، اینطور نیست؟" مشخص بود که خبرنگار بیصبرانه منتظر دریافت پاسخ مثبت است. اما فرگوسن تنها پاسخ داد که "فعلاً قرصهای جادویی جواب خود را پس دادهاند، تا بعد چه شود".
حالا به پاس یک عمر خدمت، تندیسی از او با پالتوی همیشگی خاطرهانگیزش و چهرهای مصمم و دستهایی گره کرده در الدترافورد نصب شده است. یک مربی سنّتی صاحب سبک و تحول آفرین که به قول مانچینی درست مثل صندلی استادیوم و چمن زمین الدترافورد، بخشی جدا ناپذیر از منچستر بود. پایان رویایی و حرفهای الکس فرگوسن و سبک مدیریت بینظیر او میتواند سرمشق بسیاری از رهبران سازمانی باشد.
مردی که در 16 سالگی در یک کارخانهی آچارسازی مشغول به کار شد و فوتبال آماتوری را نیز از همان سالها آغاز کرد و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. کارنامه مدیریت وی بر باشگاه منچستر یونایتد و سبک رهبری متهورانه و تحولگرای او در این تیم بیمثال است.
تیم منچستر یونایتد به عنوان یک بنگاه اقتصادی کارنامهای پربار دارد. سر الکس فرگوسن همواره تاکید داشت که دوران کودکی وی در گلاسکو به قدری زیر و بم زندگی و نحوهی مدیریت برخود و زندگی را به او آموخته که هیچ مدرکی حتی مدرک MBA دانشگاه هاروارد نیز قادر به انجام این کار نبود.
در مدت 26 سال عهدهداری سرمربیگری منچستر یونایتد، او توانست ظرفیت ورزشگاه الدترافورد را بالغ بر 75 هزار نفر کند و الدترافورد را به دومین استادیوم بزرگ بریتانیا بعد از ومبلی تبدیل کند. وی توانست تعداد هواداران منچستر را به 659 میلیون نفر در سراسر جهان افزایش دهد و از این رهگذر کسب و کار باشگاه را به یک فعالیت اقتصادی پربازده و چند میلیون دلاری تبدیل کند. امروزه از هر 10 بزرگسال در دنیا حداقل یک نفر از پیروزی و موفقیت شیاطین سرخ به وجد میآید و این نشان از قدرت بالای فرگوسن در مدیریت بنگاه اقتصادی منچستر یونایتد دارد. او توانست خالص ارزش سهام باشگاه را به بیش از 3 میلیارد دلار افزایش دهد و منچستر را به دومین باشگاه ارزشمند دنیا مبدّل سازد. جالب آنکه سهام این باشگاه از جمله سهامهای با ارزش بورس نیویورک است. منچستر یک ابر برند جهانی است که اکثر هواداران آن در خارج از مرزهای بریتانیا زندگی میکنند. موسسهی فوربس ارزش برند این باشگاه را در سال 2012 بالغ بر 23/2 میلیون دلار برآورد کرده بود.
با این حساب آموزههای مدیریتی سرالکس فرگوسن برای کسب و کار ما چیست؟
پاسخ به این سؤال را با هم مرور میکنیم:
فرگوسن همواره اولین کسی بود که صبح زود به سرکار میآمد و آخرین نفری بود که شب هنگام محل کار خود را ترک میکرد. تعهد بی امان و تزلزل ناپذیر فرگوسن به سازمان خود، درسی فراموش ناشدنی برای ما است. به باور برخی فرگوسن مدیری دیکتاتور مآب بود، اما کسانی که با وی کار کردهاند از او به عنوان مردی قاطع و در عین حال منصف و دارای قبلی آرام یاد میکنند.
به نظر کار لوس کی روش، سر مربی فعلی تیم ملی فوتبال ایران، نیز که خود سالها در کسوت دستیار در خدمت فرگوسن بوده است، سر الکس همواره خود همه چیز را زیر نظر داشت و رمز ماندگاریاش تفاوت با دیگران بود. او دلیل ماندگاری فرگوسن را نه افتخارات و قهرمانیهای بیشمار وی، بلکه به دلایل اخلاق حرفهای و مرام کاری او میداند. به نظر او تمام کسانی که حضوری در فوتبال داشتهاند حاشیههایی بر فوتبال هستند ولی کسانی مثل فرگوسن اصالت فوتبال و آیینهی تمامنمای فوتبال هستند.
• چشمانداز
با آنکه الکس فرگوسن فردی سنتگرا بود، اما به خوبی از اهمیت اصول نوین فعالیت حرفهای مثل لزوم تشریک مساعی و همکاری درون سازمانی و برون سازمانی آگاهی داشت.
آنچه در نظر او اهمیت داشت نه افراد، بلکه تیم افراد بود. لذا او گاه تصمیماتی جسورانه و غیرقابل پیشبینی دربارهی افراد میگرفت. زمانی که برای مثال به بکهام اجازه داد تا باشگاه را ترک کند و خیلی زود روشن شد که تصمیمی درست و به نفع تیم گرفته است، هرچند که در ابتدا نارضایتیهای بسیاری سبب شد.
بسیاری از مدیران از تغییرات میترسند و جسارت تحول آفرینی و ریسک ندارند، حال آنکه تصمیمات جسورانه فرگوسن و ریسکپذیری بیبدیل او از عوامل اصلی ماندگاری این مربی کهنهکار به شمار میرفت.
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با ورزش" بخوانید.
منبع اصلی:
اقتباس از مقاله Why Sir Alex Ferguson was such a successful manager
به نقل از وبسایت newworldofwork.co.uk
سبز باشید