چهارشنبه عصر است و در صف بنزین هستم و فکرم مشغول جشن روز پنجشنبه است که به مناسبت ولادت مولا علی (ع) و روز پدر در خانواده  TMBA برگزار خواهیم کرد. ناگاه صدایی توجه‌ام را جلب می‌کند، "برادر تورو خدا چند جفت جوراب از من بخر. بدبختم، بیچارم، فردا روز مردِ، برادری کن و از این خواهر درمانده‌ات چند جفت جوراب بخر".
می‌گویم جوراب احتیاج ندارم اما التماسهای ایشان ادامه دارد. با ناراحتی و اکراه چهار جفت جوراب می‌خرم و ده‌هزار تومان می‌پردازم. از پمپ بنزین خارج می‌شوم و همچنان ناراحت هستم. خودم را تحلیل می‌کنم، علت ناراحتی من چیست و علت را می‌یابم.
من عاشق شغل بازاریابی و فروش هستم و برای این شغل حرمت و احترام بسیار زیادی قائل هستم. من اعتقاد دارم فروشنده، به خریدار با ارائه محصول خوب خدمت می‌کند و بدیهی است پاداش خویش را از خریدار می‌گیرد.
"تحریک احساسات و عواطف" یکی از روشهایی است که فروشندگان به کار می‌گیرند تا خریدار را برای خرید ترغیب سازند. اما فراموش نکنیم که این تحریک احساسات عمدتاً دارای بار مثبت، و هیجان برآمده از شادی است. برای مثال...

 

 

ادامه این مطلب  را در کتاب "بازاریابی و زندگی با خاطره" بخوانید.

سبز باشید