احترام به حقوق یکدیگر
صدای بلند فرد تقریباً افراد حاضر در رستوران را عاصی کرده بود. از سوی مدیر رستوران نیز در این باره اقدامی انجام
نمی شد. حاضران در رستوران با ناراحتی غذای شان را میل می کردند. طبعاً این احساس ناراحتی در غذا خوردن،
می تواند در سایر فعالیت افراد تأثیر نامطلوب برجا گذارد.
نمونه هایی از این عدم احترام به حقوق دیگران را در هواپیما می بینم. من به جهت اینکه بلند قد هستم، همواره از عزیزان ارائه کننده کارت پرواز ، درخواست می کنم که صندلی من را در قسمت راهرو بدهند تا حداقل یک پایم در خارج از حصار بین دو صندلی باشد.
متأسفانه بارها دیده شده نفر جلویی به محض اینکه در صندلی قرار می گیرد، بدون توجه، تکمه صندلی را می زند تا بتواند به راحتی درون صندلی لم دهد. ظاهراً هیچ ضرورتی نمی بیند که ابتدا بررسی کند که آیا فضای لازم در اختیار دارد، آیا نفر عقبی ، فردی بلند قد یا متعادل و یا کوتاه قد است. در بسیاری از مواقع به اجبار می باید تذکر بدهم تا اندکی از این وضع کمبود جا، کمتر دچار ناراحتی شوم. این درست است که تکنولوژی به ما امکان زیادی داده است تا راحت باشیم. اما قرار نیست راحتی ما باعث سلب آسایش و آرامش دیگران شود. درست مثل رانندگی می ماند. فرمان در دست ما و در اختیار ما است. اما قبل از پیچیدن، ابتدا باید یک بررسی محیطی انجام می شود. تا مجاز به دور زدن باشید. پس با یک راهنما، می توانید از وقوع تصادف جلوگیری کنید. اینها نمونه هایی است از آنچه برای حضور در اجتماع، لازم به رعایت شان هستیم. لازم است که دقت های بیشتری شود تا رفتار ما، آسایش دیگران را بر هم نزند. از زمانی که وبلاگ راه افتاد، موضوع تأخیر هواپیما. برای چندمین بار عنوان شده است. بار دیگر در تاریخ جمعه 16 اسفند ماه که از اصفهان باز می گشتم. بازهم بیش از یک ساعت تأخیر پرواز بود. ظاهراً آنقدر تأخیر پروازها برای کارکنان هواپیمایی عادی شده که حتی از معذرت خواهی کوتاه هم خودداری می کنند. مردم نمی دانند میزان تأخیر چقدر است.
ظاهراً باید ممنون باشیم که ما را با هواپیما می فرستند، و بعد از 2 یا 3 ساعت نمی گویند: دوست نداریم شما را با هواپیما بفرستیم! با این گفته نمی خواهم زحمات کارکنان شریف هواپیمایی را نادیده بگیریم، اما حقیقت این است که با برنامه ریزی و مدیریت صحیح می توانیم کارها را بهتر انجام دهیم. به علاوه، جایی که با کاستی و نقصانی رو به رو است، بپذیریم که مردم، مشتری ما هستند و باید کرامت مشتری، و کرامت انسانی او را در نظر بگیریم.
دلیل اصلی این عدم عذرخواهی شاید این است که همچنان در فضای انحصاری سیر می کنیم. شاید لازم است برای مدیران و کارکنان این شرکت، آموزش هایی در این باره ارائه شود تا بدانند چه الزاماتی برای ارائه ی خدمات دارند.
این ها نمونه هایی بود از آنچه نیاز داریم تا بپذیریم وقتی در اجتماع زندگی می کنیم، آنچه برای خودمان می پذیریم، کافی نیست بلکه، بپذیریم ما عضوی از جمعیت هستیم. برای آنکه زندگی شادتر و موفق تر و سبزتر داشته باشیم، لازم است ضمن توجه به هدف های شخصی، نسبت به هدفهای جمعی هم دغدغه داشته باشیم؛ به گونه ای رفتار کنیم که حقوق همه ی افراد مورد احترام قرار گیرد.
سبز باشید