بازاریابی و اقتصاد اقناع
دنل پینک در کتاب تازه خود با عنوان فروختن کار انسان ها است (To Sell Is Human)، به این مطلب اشاره میکند که همهی مردم حتی آنها که به ظاهر شغلشان هیچ ارتباطی با خرید و فروش ندارد، فروشنده هستند و لذا باید به مهارتهای فروشندگی مجهز باشند. استدلال این سخنور و نویسندهی بازاریابی این است که در دنیای نوآوری- محور و دنیای ارتباطات پیوستهی کنونی، همگی ما انسانها در شرایط فروش و جایگاه فروشندگی قرار داریم.
طبق گفتهی وی، توانایی فرد در تاثیرگذاری بر دیگران و هدایت و سمت و سو دادن آنها به طرف نتیجهای خاص به طور روزافزونی اهمیت مییابد. لذا امروزه ما در فضای اقتصاد اقناع (persuasion economy) به سر میبریم، دلایلی چند هم برای این امر متصور است، از جمله:
- · انتخاب، انتخاب، انتخاب و باز هم گسترش حق انتخابها
جهانیسازی، اینترنت، و روند مبتنی بر تمرکززدایی در مدلهای نوین کسب و کاری، به این معنا است که امروزه مصرف کنندگان با طیف انبوهی از انتخاب ها و گزینه ها روبرو هستند و شاید یک خریدار با چند کلیک به هزاران گزینه ی انتخابی دسترسی داشته باشد. لذا دیگر اتخاذ یک فلسفه و رویکرد واحد به بازاریابی پاسخگو نیست و اقتصاد اقناع لزوم مطرح شدن رویکردهای چندگانه و مبتنی بر اقناع مصرف کنندگان را موجب میشود.
مقوله اقتصاد اقناع در مباحث کلان اقتصادی نیز مطرح است، برای مثال پاتریس دیویس، در کتابی با عنوان هنر اقناع اقتصادی (The art of persuasion economic) به این مطلب می پردازد که دولت ها همواره از ابزار تهدید و نظیر آن مثل تحریم های اقتصادی برای تغییر رفتار دیگر دوَل و حاکمیت ها بهره می برند، حال آن که روشی سازنده تر نیز وجود دارد، و آن بسط و گسترش همکاریها و سرمایه گذاریها است که این ابزار در بطن اقتصاد اقناع جای دارند و از تاثیرگذاری به نسبت بالاتری برخوردار هستند. دیویس نمونه موردی و مدل آلمان – لهستان را مثال می زند که پس از سال ها نزاع، با برقراری روابط تنگاتنگ میان کسب و کارهای خود و جاری ساختن جوهرهی اقتصاد اقناع در مناسباتشان ، توانستند بر اختلافات سیاسی نیز فائق آیند. نمونههایی از این دست از کارکردهای اقتصاد اقناع را میتوان در بسیاری از حوزههای کسب و کار مشاهده کرد. ریشههای اقتصاد اقناع را میبایست در مناسبات یونان کلاسیک جست و جو کرد، چرا که مردمان یونان در بسیاری از شرایط از جمله موضوعات حقوقی و سیاسی ناگزیر به تسلط به هنر اقناع و استدلال بودند، در غیر این صورت آسیبهای مالی و شهروندی بسیاری متوجه آنها بود. به هر صورت بهرهمندی از قدرت اقناع میتواند به ما در هم رأی ساختن دیگران و هدایت آنها به سمت راه کار مطلوب کمک شایان توجهی نماید.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای بازاریابی " بخوانید.
منبع:
برداشتی از executiveboard.com
سبز باشید