تغییر و تحول ترسناک است، اما شما از پس آن برمیآیید
شاید هیچ اقدامی برای رهبران کسب و کار به اندازهی تغییر و تحول در سازمان دشوار نباشد. یکی از کلیدهای کامیابی در ایجاد تحول سازمانی دانستن این مطلب است که تحول در یک کسب و کار شامل سه فعالیت اصلی میشود:
الف) تغییر در مرکز و هستهی کسب و کار به منظور بیشینه ساختن انعطاف آن (تغییر از نوع A)
ب) ایجاد یک موتور محرکه رشد و توسعه (تغییر از نوع B)
ج) ایجاد سازو کاری به منظور تسهیم و تبادل قابلیت ها و توانمندی ها میان دو مورد بالا (“تبادل قابلیتها”)
موارد سهگانهی مذکور به شکل تصادفی بروز نمیکنند. در عوض، آنها برای اجرایی شدن نیازمند رهبری استوار، ثابت قدم و دقیق هستند.
پیشنهاد نویسندگان هاروارد به رهبران کسب و کار این است که برای ایجاد تحولات پاینده و چشمگیر، فرمول «4P » تغییر را از یاد نبرند و آن را سرلوحهی کار خویش قرار دهند:
1- هدف (purpose):
همانطور که پیشتر گفته شد، تحولآفرینی کاری دشوار است. اما حقیقت هر چه تلخ، چارهای جز رویارویی با آن نیست.
گاه ممکن است در مسیر تحول ناگزیر به از هم پاشیدن هستهی مرکزی سازمان خود شوید و حتی تن به تعدیل نیرو دهید (بسیاری از سازمانهای تحولآفرین گاه تا نیمی از پرسنل خود را تعدیل کرده اند). رهبران کمرمق کسب و کارها گاهی اوقات راهحل را در پاک کردن صورت مسأله میدانند و واگذاری سازمان یا تعطیلی آن را سادهتر و بهتر از هر کار دیگری تصور میکنند. اما قابیلتهای نهفته در سازمانها به قدری اهمیت دارد که وقتی به اشتراک گذاشته شوند، میتوانند سرمنشأ جوانه زدن مجدد سازمان شوند.
یک هدف و آرمان روشن و صریح – که شبیه به رسالتی هدایتیافته و بیش از مسائلی مثل بازده مالی است – دلیلی را برای سازمان فراهم میکند که هم در مرکزیت کسب و کار خود تحول آفرینی کند (تغییر از نوع A)، و هم موتور رشد و توسعه سازمان را به کار بیندازد (تغییر از نوع B).
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون مدیریت و رهبری در کسب و کار " بخوانید.
سبز باشید