به بهانه اسکار؛ بازاریابی با طعم فیلم
شاید بتوان سینما را مردمیترین و محبوبترین هنر عصر حاضر به حساب آورد. امروزه سینما کارکردی دوگانه در کسب و کار دارد، گاه خود به رسانهای برای تبلیغات تبدیل میشود و گاه خود محصولی میشود که باید به فروش رود. صنعت سینما و فیلم سازی از سویی ابزاری شگرف در خلق ثروت و فرهنگ سازی در جوامع به شمار میرود. برای مثال شاید جالب باشد که بدانیم، حتی کمپانیهای آسیایی مثل شرکتهای فیلم سازی کره جنوبی سالانه مبالغ چند ده میلیاردی از این صنعت عاید خود و چرخهی اقتصاد کشور میکنند و از طرفی میلیونها دلار نیز از راه صادرات فیلم کسب درآمد میکنند.
بازاریابی اما همچنان حلقهی مفقودهی اتصال مخاطب و صنعت در سینما است. امروزه برای نمایش فیلم و انتقال صحیح و فراگیر پیام فیلم به مخاطب، راهی جز بازاریابی وجود ندارد. البته اغلب فیلمهای پرفروش در سالهای اخیر متحمل هزینههای هنگفت برای پخش پیش نمایش فیلمها، و تبلیغات محیطی شدهاند، اما اگر یک سازندهی فیلم کوتاه بخواهد با هزینهای اندک برای فیلم خود بازاریابی کند چه؟
شاید مرور تجارب موفق خارجی در این زمینه بتواند پاسخ چنین سوالاتی را بدهد. یکی از تجارب موفق در این زمینه مربوط به فیلم پر فروش "پروژه جادوگر بلر" است. این فیلم در سال 1999 اکران شد و از همان ابتدا به اسطورهای پر سود بدل شد. این فیلم با دورنمایههای ترس، داستان سه دانشجوی رشته سینما را روایت میکرد که هنگام ساخت مستندی در خصوص موجودی شرور و افسانهای به نام جادوگر بلر، مفقود شدند. جادوگر بلر با بودجهای بسیار اندک ساخته شد اما به مدد تبلیغات دهان به دهان، فروش چند صد میلیون دلاری را تجربه کرد. هرچندکمتر کسی حدس میزد که ماجرای این سه دانشجو و دوربین دستی آنها در سراسر جهان طنینانداز شود. بسیاری موفقیت گیشهای این فیلم را مرهون بازاریابی خلاقانه و کم هزینهی آن در خلال جشنوارههای فیلم مثل فستیوال کن میدانند. از سویی پیام فیلم و محتوای آن نیز متفاوت از محصولات مشابه بود، و لذا همین مسأله و اصل تمایز موجب شد تا پیام این فیلم دهان به دهان رد و بدل شود. اهمیت کمپینهای ویروسی و تبلیغات دهان به دهان چه به صورت سنتی و چه از نوع تبلیغات غیرمستقیم تا آنجا است که حتی سازندگان فیلمهای بسیار پرهزینهای مانند شوالیه تاریکی نیز واقف به آن هستند. در واقع این مردم هستند که بازاریاب اصلی فیلمها به شمار میروند.
به کارگیری نوآوری در ساخت و پرداخت فیلمها نیز میتواند به پر هیاهو شدن آن کمک کند، برای مثال فیلم آواتار ساختهی جیمز کمرون از اولین فیلمهایی به شمار میرفت که روایتگر زندگی فرازمینیها بود و یک نسخهی 3 بعدی نیز از آن تهیه شده بود. نسخهی 3 بعدی چیزی نیست که مردم بتوانند به راحتی از آن چشم پوشی کنند. این همان اصلی است که ست گودین بزرگ مطرح میکند: طوری عمل کنید که کسی نتواند چشمانش را از شما بدزدد.
از سویی شبکههای اجتماعی نیز رسانهای محبوب و ارزان برای هدفگیری مخاطبان فیلمها هستند. برای نمونه فیلم بسیار محبوب فعالیت ماوراء طبیعی (Paranormal Activity) که با بودجهای بسیار اندک ساخته شده بود توانست به لطف شبکههای اجتماعی پیام خود را به سراسر جهان منتقل کند. بازاریابی فیلم همیشه اصطلاحا یک هنر سیاه بوده است. استودیوها معمولا تبلیغات خود را یک ماه پیش از اکران فیلم شدت می بخشند، و پولهای هنگفتی را صرف پخش مسلسل وار تبلیغات خود از تلویزیون میکنند. اما فیلم های جدید خیلی زودتر و با هزینه خیلی کمتر اقدام به راه انداختن کمپین های آگاهی بخش در شبکه های اجتماعی میکنند.
استودیوی سازنده فیلم Paranormal Activity 4 با راهاندازی کمپین اینترنتی "میخواهمش"، به هواداران اجازه می داد تا درخواست اکران اول را در شهر و دیار خود در هر کجای دنیا مطرح کنند؛ 20 شهر با بیشترین تعداد رای دهی اولین کسانی بودند که فیلم را روی پرده های نقره ای سینماهای شهرشان میدیدند.
به هر ترتیب تکنیکهای بسیاری برای ترویج فیلمها وجود دارد. آنچه در پی میآید، مروری کوتاه بر ابزارهای ترویج و تبلیغ در صنعت نمایش است.
ابزار ترویج فیلم
1. در سالنهای نمایش
- تريلر و یا پیشنمایش فیلم (Trailer) همان دموهاي تبليغاتي هستند كه معمولا خلاصهاي از جريان فیلم را در بر دارند، و پیش از اکران عمومی فیلم براي معرفي و تبليغ آن ارايه ميشوند. پیش نمایش فیلمها که به عنوان آگهی در سایتهای بارگذاری ویدئو و یا درون فیلمهای در حال اکران نمایش داده میشوند، را میتوان به عنوان نقطهی اتکاء و سنگ بنای ترویج فیلمها به حساب آورد، چرا که این ابزار مستقیماً فیلم بینها و سینما روها را هدف میگیرد. تریلرها عموماً چکیدهای از کل خط داستانی فیلم را در یک اپیزود کوتاه به تصویر میکشند و عموماً بیش از دو دقیقه و نیم نیستند، لذا از اهمیت وافری در بازاریابی فیلمها برخوردارند. امروزه پدیدهی نوروسینما که یادداشتی مفصل از آن را در شمارهی اخیر دوماهنامهی توسعه مهندسی بازار مطالعه کردیم، با بهرهگیری از ابزار عصب شناسی به خوبی میتواند از پیش میزان اقبال مردمی به فیلمها را با دقتی بالا مورد ارزیابی قرار دهد. در حال حاضر بسیاری از کمپانیهای مطرح فیلم سازی از این روش جهت بهبود المانها و عناصر فیلم خود بهره میبرند.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای بازاریابی " بخوانید.
منابع:
· http://www.raindance.org/clever-movie-marketing-success-stories/
· http://en.wikipedia.org/wiki/Film_promotion
سبز باشید