سرحد بهره وری
هر چند که برای عملکرد بهینهی یک سازمان، وجود اثربخشی عملیاتی و استراتژی ضروری است، اما این دو مهم سازوکار متفاوتی از یکدیگر دارند. لذا وجود اثربخشی عملیاتی لازم اما ناکافی است.
گفتنی است که اثربخشی عملیاتی (OE) یعنی انجام فعالیتهای مشابه به گونهای بهتر از رقبا. اثر بخشی عملیاتی شامل بهرهوری و راندمان میشود اما تنها به آن محدود نمیگردد. اثربخشی عملیاتی به روندهای متعددی اشاره دارد که به شرکت اجازه میدهد تا به شیوهای بهتر، دروندادهای خود را به کار ببندد. اما در مقابل استراتژی به معنای انجام کارهای متفاوت از رقبا و یا انجام کارهای مشابه به شیوهای متفاوت از رقبا است.
از سویی سرحد بهرهوری (Productivity Frontier) عبارتی است که نخستین بار مایکل پورتر آن را به کار گرفت، و منظور از آن جمع بهترین تجارب و الگوهای موجود در زمان معین و یا بالاترین میزان ارزشی است که یک شرکت میتواند با مبلغی معین، و با استفاده از برترین فناوریها، مهارتها، تکنیکهای مدیریتی، و ورودیها یا دروندادها خلق کند.
بنابراین زمانی که یک شرکت اثر بخشی عملیاتی خود را بهبود میدهد، در راستای رسیدن به این سرحد حرکت میکند. سرحد بهرهوری مادامی که فناورهای جدید و رویکردهای نوین مدیریتی و ورودهای جدید وارد سیستم میشود، به سمت بیرون و بهینه شدن حرکت میکند. لذا، به دلیل توسعه تکنولوژی و رویکردهای مدیریتی و ...، سرحد بهره وری همواره در حال تغییر است.
مدیران به منظور حرکت پا به پا با تغییرات مستمر در سر حد بهرهوری از فنونی مثل بهبود مستمر، تفویض اختیار یا توان افزایی، سازمان یادگیرنده و سازمان تندآموز ، و دیگر تکنیکهای نوین بهره میبرند .
گرچه عملکرد شرکت ها همگام با پیشروی به سمت سرحد بهرهوری در وجوه مختلف ارتقاء مییابد، اما غالب آنها در رقابت موفقیت آمیز بر مبنای اثر بخشی عملیاتی در طی زمان ناکام هستند. دلیل این مسأله آن است که رقبا به سرعت قادر خواهند بود تا بهترین روندها و الگوهای ما نظیر فنون مدیریتی ، فناوری های جدید ، و ... را کپی برداری و تقلید کنند. لذا رقابت بر مبنای اثر بخشی عملیاتی، موجب بسط و گسترش سرحد بهرهوری شده و در نهایت سطح کیفی استاندارد را برای همهی ارگانها و بخشها بالا میبرد، اما چنین رقابتی تنها موجب بهبودی قطعی در اثر بخشی عملیاتی میشود و برای هیچ کس بهبودی نسبی پدید نمیآورد.
طبق گفتهی پورتر، رقابت صرفا مبتنی بر اثر بخشی عملیاتی، علاوه بر آن که مخرب است، منجر به نزاعها و جدلهای فرسایشی میشود که تنها میتوان با محدود ساختن رقابت مانع از آن شد. اینگونه رقابتهای مبتنی بر اثر بخشی عملیاتی را میتوان در شرکتهای ژاپنی شاهد بود، که جرقهی انقلاب جهانی در زمینهی اثر بخشی عملیاتی را در دهه های 1970 و 1980 میلادی شعلهور ساختند. هر چند که امروزه ، شرکتهایی که تنها بر مبنای اثر بخشی عملیاتی رقابت میکنند، از جمله شرکتهای ژاپنی ، با افت شدید بازده، قیمتهای راکد و یا نزولی، و فشار روی هزینهها مواجهند، که توان آنها برای سرمایهگذاری بلند مدت در کسب و کار را از بین میبرد.
به طور خلاصه منظور پورتر از اثر بخشی استراتژیک و اثر بخشی عملیاتی آن است که اثر بخشی استراتژیک کارهای درست را صورت میدهد، ولی اثر بخشی عملیاتی کارهای درست را درست انجام میدهد!
البته به ادعای برخی محققین مدل سرحد بهرهوری پورتر قادر به تشخیص کل مسأله نمیباشد. سرحد بهرهوری بیش از آنکه " ...مجموع کلیه بهترین الگوها و تجارب در زمان معین، و بیشیینهی ارزشی که یک شرکت تولید محصولات و یا خدمات با هزینهی معین خلق میکند ..." باشد، احتمالاً بیشتر یک فرآیند هماهنگ ارزشآفرینی است که در آن ارزش ارائه شده به مشتری درون تعدادی از محدودیتهای نشأت گرفته از اجبار برای تامین ارزشهای بلند مدت سهامداران ( شامل سودآوری پایدار و جریان نقدینگی مثبت ) بهبود مییابند.
سبز باشید
منابع:
- مقالهی David Walters
(Marketing & Operations Management: an integrated approach to new ways of delivering value)
- www.Scribd.com/doc/7371016/Michael-Porter-Strategy