نظریه بازینمایی (Gamification) در سازمان
ژان پیاژه، استاد برجسته و نامآور روانشناسی ژنتیک میگوید: "بازی تفکر کودک است". علاقهمندم این جمله درخشان این شناخت شناس معاصر را (که به رحمت ایزدی پیوسته است)، گسترده کنم و بگویم تا پایان عمر، همه ما در حال بازی هستیم. تمامی آنچه انجام میدهیم "بازی" است، اما غفلت میکنیم و به آن میگوئیم: "کار"، "خانواده"، "سازمان"، جلسه، و ...
"نظریهبازیها" منظر دومی است که اریک برن، روانشناس صاحبنظر در اینباره، موجی برانگیخت. بیل گیتس نیز از منظری دیگر به این موضوع پرداخته که کاملاً حرفهای و عملیاتی است. او میگوید کارکنان مایکروسافت، دو خانه دارند: یکی منزل خودشان است، و دیگری اینجا (مایکروسافت). او دوست دارد مایکروسافت خانهای باشد که کارکنانش در آن "بازی" میکنند و به صداقت میگوید: "کار نکنید، بازی کنید."
بدون تردید، بیل گیتس که اوج کسب و کارهای امریکا را از نزدیک شاهد است، میداند برای موفقیت در "بازار جهنمی رقابت" همواره باید در تکاپو بود. شما فرصتی ندارید تا لحظهای غفلت یا کوتاهی کنید. اندک تعللی در این "فشردگی دنیای رقابت"، شما را از دایره و گردونه کسب و کار خارج میکند. به این ترتیب در مییابیم باور بیل گیتس این است که شما به هنگامی که "بازی" میکنید، تمام هوش و انرژی خود را شادمانه به کار میبندید تا "کاری" با سرعت، دقت، کیفیت به انجام رسد. در این حالت است، که هم لذت بردهاید، و هم اقدامی مؤثر را به انجام رساندهاید (درباره شادی بهرهور در همین سایت بخوانید)
نورولوژیستها و عصبشناسان سالها است توانستهاند جایگاه "شادی" را درمغز کشف کنند. میدانند انسانها با "دریافت پاداش" به شادی میرسند. جالب آنکه، آنچه بیشترین "شادی" را نصیب آدمی میسازد، به پایان رساندن کاری است که خودش توام با کارکرد کامل (fulfunction) در فضایی دلپذیر انجام میدهد. با این توجه به بازی بنگریم. با این توضیح، به نظر میرسد دنیای آینده سازمانها، در فراهمسازی "بازیهایی" است که میتوانند برای کارکنان طراحی کنند. سازمانهای "عقبمانده" آنهایی هستند که دستشان خالی از طراحی بازی برای کارکنان است.
به عقیده صاحبنظران، بازی جوهر زندگانی و پنجرهای به دنیای یادگیری است. هر فرد برای رشد جسمانی و روانی خود نیازمند اندیشه و تفکر است و بازی خمیرمایهی این اندیشه است. امروز بازیها از دنیای کودکی فاصله گرفتهاند و وارد مباحث یادگیری، خلاقیت ، و کار شدهاند . از بازی کردن میتوان بهرههای مختلفی برد، از آموزش کارکنان سازمان وارتباط بهتر با مشتری ، تا بازاریابی، و بسیاری کاربردهای دیگر. آن چه بازیها و شبیهسازها را به چنین ابزار قدرتمندی برای ارائه آموزشهای سازمانی تبدیل کرده، این است که بازیها با جدیدترین اصول اثبات شده در حوزه اثربخشی یادگیری تطابق دارند. یادگیری حاصل از یک بازی جدی، ناخودآگاه و به شدت اثربخش است.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون مدیریت و رهبری در کسب و کار " بخوانید.
سبز باشید