فروش پارادوکسی
پسر پاسخ داد كه يك مشتري!
مدير با تعجب گفت: تنها يك مشتري؟! بي تجربه ترين متقاضيان در اينجا حدقل 10 تا 20 فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است؟
پسر گفت: 134,999.50 دلار
مدير با حیرت فرياد كشيد : 134,999.50 دلار .....؟!
مگر چه فروختي؟
پسر گفت: اول يك قلاب ماهيگيري كوچك فروختم، بعد يك قلاب ماهيگيري بزرگ، بعد يك چوب ماهيگيري به همراه يك چرخ ماهيگيري. بعد از مشتری پرسيدم که میخواهد برای ماهیگیری به كجا برود ؟ و پاسخ مشتری این بود که قصد دارد برای ماهیگیری به خليج پشتي برود.
من هم گفتم پس به قايق هم احتياج داريد و يك قايق توربوي دو موتوره به او فروختم.
بعد پرسيدم ماشينتان چيست و آيا ميتواند اين قايق را یدک بكشد؟ كه گفت هوندا سيويك؛
من هم يک بليزر دبليو دي4 به او پيشنهاد دادم كه او هم خريد.
مدير با تعجب پرسيد : او آمده بود كه يك قلاب ماهيگيري بخرد و تو به او قايق و بليزر فروختي ؟
پسر به آرامي گفت : نه، او آمده بود يك بسته قرص سردرد بخرد كه من گفتم
بيا براي آخر هفتهات يك برنامه ماهيگيري ترتيب بدهيم، شايد سردردت بهتر شد !
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای فروش " بخوانید.
سبز باشید