اگر دوپامینتان بالا است، شما کارآفرین هستید، یا در جستجوی رفتارهای مخاطرهآمیزید
آن کجا و این کجا؟ گو آنکه کارآفرین نیز فردی است ریسکطلب که در جستجوی راهی تازه است. گاه از سوراخ سوزن تو میرود تا به مقصودش که ایجاد کسب و کاری تازه است، دست یابد. گاه خود را به آب و آتش میزند تا اقداماتش را به ثمر نشاند. حاضر است خواب و خوراک را از خود دریغ کند تا در آینده با اشتغالزایی دیگران، آنها خواب و خوراک بهتری داشته باشند. بدون شرح و بسط تلاش و کوشش جانانهی کارآفرینان، بهتر است مقاله حاضر را بخوانید که وب سایت فوربس درباره سطح بالای دپامین درباره کارآفرینان آورده است.
ارتباط رفتار مخاطرهآمیز با کارآفرینی
چندی پیش یکی از اساتید نوروسایکولوژی (روان عصبشناسی) بالینی در دانشگاه کمبریج، به نام پرفسور باربارا ساهاکیان (Barbara Sahakian) به تحقیق در خصوص رفتارهای پر خطر و ارتباط آن با کارآفرینی پرداخت خلاصهای از اهم یافتههای اوخواندنی است.
همواره دانشمندان و بالاخص عامهی مردم، رفتارهای مخاطرهآمیز را امری منفی قلمداد میکردند و آن را با مسائلی نظیر سوء مصرف مصرف مواد مخدر، بیقیدی در امور اخلاقی و جنسی و حتی شیدایی و جنون ارتباط میدادند. اما امروزه به همت پژوهشهای صورت گرفته و پیشرفتهای حاصل شده در علوم مغز و اعصاب، مشخص شده است که مقولهی کارآفرینی مستلزم نوعی ریسکپذیری و به قولی برخورداری از رفتارهای مخاطره آمیز است.
به گفتهی ساهاکیان، چنین به نظر میرسد که کارآفرینان از گونهای بسیار انطباق پذیر از رفتار خطر- پذیر برخوردارند، آنها قادر هستند تا از تصمیمگیریهای تنشزا و توأم با استرس نتایجی مثبت و مطلوب بگیرند.
ساهاکیان به منظور اثبات این ادّعا، جمعی متشکل از 35 فعال در کسب و کار را گرد هم آورد. تمامی این افراد حُدود پنجاه و اندی سن داشتند و نمرهی آزمون هوش آنها مشابه بود.اما نیمی از این گروه را کارآفرینان تشکیل میدادند - افرادی که دست کم دو کسب و کار راهاندازی کرده بودند. اما نیم دیگر خیر.
او دو آزمون روانشناسی را از سوژههای مورد مطالعه خود به عمل آورد. آزمون اول، اصطلاح تصمیمگیری سرد را مورد ارزیابی قرار میداد، تصمیمگیری سرد نوعی از گزینش منطقی و عُقلایی است که در آن اطلاعات و داده حرف اول و آخر را میزند و احساسات و هیجانات نقشی در آن ندارد.
آزمون دوم اما به اندازهگیری تصمیمگیری گرم و یا تصمیمگیری در مواجه با ریسک و خطر میپرداخت، ، که در آن عواطف و هیجانات همواره عاملی اساسی و تعیین کننده است. به بیان ساهاکیان، "زمانی که مدیری شعبه و شاخهای جدید از یک شرکت را طراحی میکند، در واقع در حال تصمیمگیری سرد است. اما زمانی که صحبت از تصمیم به سرمایهگذاری خطرپذیر و سرمایهگذاری کلان میشود این تصمیمگیری از نوع گرم و هیجانی خواهد بود".
نتایج در نوع خود جالب توجه بود. در حالیکه دو گروه امتیاز برابری در زمینهی تصمیمگیری سرد به دست آوردند، اما نتایج در مورد فرایندهای تصمیمگیری گرم متفاوت بود.
«مدیران محافظهکار بودند، اما در مقایسه کارآفرینان تمایل بسیاری را به ریسک کردن و سرمایهگذاری نشان میدادند. که برای ردهی سنّی 50 سال به بالا کمی نامعمول به نظر میرسد.»
به گفتهی ساهاکیان، "هرچه ما بیشتر پا به سن میگذاریم، تمایل خود به خطرپذیری را بیشتر از دست میدهیم. اما گویاکارآفرینان از این قاعده مستثنی هستند. آنها درست مانند یک جوان 20 ساله ریسک میکنند و تصمیمات پرخطر میگیرند."
در شرایط کنونی و حاکم بودن جوّ آشوبناک و رکود برجهان، و زمانی که اغلب مدیران کسب و کار برای پیشرفت (و یا به گمان بسیاری برای بقا) نیاز به اندکی روحیه و جوهرهی کارآفرینی دارند، این سؤال پیش خواهد آمد که آیا میتوانیم مغز خود را در جهتی تربیت کنیم که در مواجهه با تصمیمگیریهای هیجانی و گرم خطر پذیرتر باشد؟!
اساساً، تبدیل مدیران میانی و متوسط به نوآوران کارآفرین عملی و ممکن است.
پرفسور ساهاکیان میگوید که، "این سؤالی بزرگ است، اما هیچ کس هنوز به پاسخ آن یقین ندارد. خطرپذیری اغلب وابسته به مادهی شیمیایی- عصبی دوپامین است."
دوپامین در هسته تمایلات جنسی و نیازهای حیاتی است و دوپامین است که انگیزه لازم را برای انجام هر کاری در ما ایجاد میکند. حتی به اعتقاد بسیاری، دوپامین مسئول عشق و احساسات است. این مکانیزم در مرکز پاداش مغز بدوی، میلیون ها سال است که آنجا قرار گرفته و تغییر نکرده است.
خرید، پرخوری و علاقه به غذاهای پرکالری و چرب و سایر فعالیتهایی که به ظاهر بیارتباط به هم میرسند نیز موجب تحریک دوپامین میشود.
برای مثال مشاهده شده بود که داروی ضد پارکینسون L-Dopa، که سطح دو پامین را افزایش میداد، گاهی موجب میشد تا بیماران به قماربازی اعتیاد پیدا کنند. جالب آنکه در پژوهش صورت گرفته توسط دانشگاه لیدز معلوم شد که موشهایی که دارای سطح بالایی از دوپامین هستند، حسّ ترس آنها حتی نسبت به دشمن دیرینه شان یعنی گربه کاملاً از میان میرود.
اما این یافتهها چه نکتهای را در خصوص کارآفرینان سریالی به ما میآموزد؟
● دوپامین در کارآفرینان با پیشبینی پاداش رها میشود، نه زمانی که پاداش دریافت میشود.
- درمغز این افراد اگر عدم قطعیت وجود داشته باشد، دوپامین اوج میگیرد.
- آنها تا سرحد اعتیاد به اقداماتی که دوپامین را در مغزشان تحریک میکند اعتیاد دارند. (اعتیاد به کارآفرینی و سرمایهگذاری خطرپذیر)
- فاصلهی زمانی میان انجام کار و حصول نتیجه از آن و یا پاداش ممکن است بسیار طولانی باشد. اما کارآفرینان استعداد مغزی آن را دارند که با پیشبینی پاداش سطح دوپامین خود را بالا ببرند.
سبز باشید